جوشکاری (169) راه توبه از خودارضایی

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوشکاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

سلام حاج آقا
پسری دانشجو هستم سال آخر کارشناسی ، میخوام سه تا سوال از شما بپرسم اما قبلش به کرده هام و نکرده هام میخوام اعتراف کنم.
نمیدونم سال اول یا دوم راهنمایی بود که یه دوست (!) تو راه مدرسه یه مجله رنگی نشونم داد که توش عکس های ... بود. حالا نفهمیدم من چجوری خود ارضایی رو یاد گرفتم ، از وقتی که فهمیدم این کار گناهه به بعد هر بار انجامش احساس پشیمانی کردم و گفتم این آخرین باره ، ولی آخرین بار نشد و تا الان ادامه پیدا کرد. تو دوره دانشجوییم یه کتاب به دستم رسید که در این باره بود ، عواقب وحشتناک این کار رو نوشته بود ، همشو خوندم ولی تنها چند روز دوام آوردم. قبل سن تکلیف خیلی خوب نماز میخوندم ، ولی بعدش خیل خیلی برام سخت شد ، چندین بار تصمیم گرفتم شروع کنم به خوندن ولی اگه از ظهر شروع میکردم به خوندن ارادم تا نماز صبح فرداش قد نمیداد.
تو محرم های سالهای اخیر شبها تو مسجد خیلی گریه کردم که خدایا منو ببخش ، دیگه آدم میشم ولی نشدم. دو سه سالی هم هست که راجب ازدواج تو تخیلاتم سیر میکنم ، هر وقت یه دختر و پسر که به نظر میاد نامزد یا ازدواج کرده باشند رو جایی میبینم ، خیلی به حالشون غبطه میخورم ، جایی تنها باشم اشکم هم در میاد ، به خودم لعنت میگم که چرا فرصت پاک بودن و زیستن رو گرفتم. خیلی گناهای دیگه هم داشتم از دروغ تا چشم چرونی که نیازی به گفتن با این کارنامه درخشان نیست.
الان از خودم بدم میاد ، خسته شدم از کارهام ، میخوام آدم بشم ، گناهامو ترک کنم ، نماز بخونم ، دعا بخونم ، خلاصه بیشتر از این جلوی خدا شرمنده نشم ، تا بلکه از خودم خوشم بیاد.

1-  خدا منو میبخشه؟
2-  من حق ازدواج دارم با توجه به این کارنامم؟ (میبینید چقدر پررو هم هستم)
3- اگه جواب مثبت هستش باید انتظار همسری مثل خودم خطاکار رو باید داشته باشم ؟

دعا کنید یه زیارت امام رضا (ع) هم نصیب ما بشه که بدجور دلم تنگه براش ...

 --------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند بر شما

اگر خداوند در شریعت اسلام کاری را حرام کرده است به این معنا است که آن فعل خطا ضرر مهلکی برای خود انسان و جامعه ی انسانی دارد. خداوند از ثواب کردن یا گناهان من و شما نفع و ضرری نمی بیند. توبه در این شریعت نیز به معنی بازگشت از راه خطا و ترک اشتباهات گذشته است. اگر میخواهید بخشش خداوند را تجربه کنید باید از بدی هایی که به خودتان (و نه به خدا) کرده اید جدا شده و آنها را تکرار نکنید. پس خیالتان از بابت خداوند راحت باشد چرا که او خصومت شخصی با کسی ندارد اما کسی که به خودش رحم نکند رحم خداوند به او معنا ندارد.

خودارضایی قبل از ضررهای اجتماعی و خانمان سوزی که ناشی از این گناه است رحم نکردن به خود و بیمار کردن خود انسان است. این که گفتم کسی که به خودش رحم نکند خداوند نیز به او رحم نمی کند از همین باب است. خودارضایی گناه خانمان براندازی است که مثل دومینو جریان خانواده و فطرت را ویران می کند و مشکلات ناشی از آن حتی بعد از تشکیل خانواده دامن گیر فرد مبتلا به این گناه خانمان سوز است.

کسی که نیاز جنسی را در خودش بیدار کرده است و فرصت ازدواج ندارد و گرفتار خودارضایی شده است ناچار باید به سوی ازدواج برود و در حقیقت توبه اش جز ترک این گناه و میل و اقدام به ازدواج نیست. خودارضایی نیاز انسان به همسر را به فراموشی می کشاند و با خیال خوشی های زودرس ، انسان گنه کار را از تلاش برای ازدواج و کسب همسر منصرف می کند. یکی از عوامل به تاخیر افتادن ازدواج در جامعه شیوع همین گناه ویرانگر بین دخترها و پسرها و سرگرم شدن آنها به خود است. و اگر نتایج طولانی مدت این گناه کبیره و بزرگ را هم به نتایج کوتاه مدتش اضافه کنیم به جرات می توانیم بگوییم که یکی از عوامل و علل فراوانی طلاق همین گناه فاجعه بار خودارضایی و بیماری های ناشی از آن در مردان نظیر انزال زودرس است که باعث عدم رضایت خانواده ها از مقاربت جنسی با شوهرانشان و لذت نبردن از فرایند عملیات جنسی است.

خودارضایی به غلط مکانیزم عصبی و فکری شخص را مختل کرده و عملیاتی که باید در حدود سی دقیقه طول بکشد را به کمتر از دو دقیقه می رساند. چنین فردی حتی اگر ازدواج هم بکند لذت کافی و درستی از همسرش نمی برد و از او ناکام خواهد ماند. همسر بیچاره نیز هنوز متوجه مطلب نشده و به لذت مورد نظرش نرسیده که شوهرش تخلیه شده و به ناچار با نارضایتی به خواب میرود.

دعواها و ناهنجاری های موجود در برخی خانواده ها که سر از دادگاه خانواده در آورده اند و به عنوان عدم تفاهم از آنها یاد می شود اکثرا به علت توجه نکردن به همین مسایل و ریشه در انحرافات جنسی یا نارضایتی های جنسی از طرف زوجین دارد.

این گناه خانمان سوز متاسفانه هم امروز و هم فردای فرد خاطی را ویران می کند و شیطان کار را تا جایی پیش می برد که حتی در کنار همسر نیز لذت خانواده و مقاربت بی معنا باشد. با عرض شرمندگی باید بگویم مواردی برای مشاوره داشته ام که در عرض چند سال زندگی زناشویی و با وجود فرزند ، مرد نامرد توان یک بار مقاربت کامل با همسرش را نداشته و چنان همسر بدبختش را سرخورده کرده بود که از شدت نیاز و بی توجهی و ناتوانی شوهر مبتلا به خیانت های متعدد گردیده بود !

خاک بر دهان روان شناسانی که در کلینیک های مشاوره ، دانشجویان از همه جا بی خبر را به این گناه تشویق می کنند و خانه و خانواده را به ابتذال و تباهی و جدایی می برند. اگر میخواهید توبه کنید باید ازدواج کنید تا هرچه زودتر به مسیر فطرت و راه طبیعی لذت جنسی برگشته باشید که خداوند آن طریق را فقط بین زن و شوهرش قرار داده است.

اگر نگران آسیب های احتمالی اما جدی این گناه به جسم و مغز و اعصابتان در ایام ابتلای به این بیماری و تبعات آن در زمان ازدواجتان هستید باید بعد از تصمیم جدی بر ترک این گناه در اولین فرصت به مجمع پژوهشگران طب گیاهی بوعلی سینا در قم یا به وب سایت آن مرکز به نشانی (www.booali.ir) سری بزنید و تحت درمان قرار بگیرید. این مرکز برای تقویت مغز و اعصاب که مشکل عمده ی دانشجویان است (چرا که با مطالعات علمی از مغزشان کار میکشند اما غذای مناسب مغز را به او نمی دهند) و البته هم برای زودانزالی و دیگر مشکلات مقربتی داروهای گیاهی بی ضرر و غیر شیمیایی دارد که طبق نسخه های حکیم الاهی بوعلی سینا تهیه می شود و فوق العاده برای کسانی که به هر دلیل دچار اختلالات مغز و اعصاب هستند مورد نیاز است.

فکر کردن به تبعات مهلک این گناه هیچ شوقی برای بازگشت به این عمل خبیث برایتان باقی نمی گذارد. به هیچ عنوان در خانه تنها نشوید. از خوردن غذاهای چرب و مقوی دوری کنید. بارها در سفرهای تفریحی و اردوهای دانشجویی با تعجب به دانشجوها گفته ام که شما از منی که متاهل هستم بیشتر غذا می خورید و این ورودی بدون حساب و کتاب غذا و خوردنی قطعا شما مجردها را به انحراف جنسی کشانده یا می کشاند. فراوان مشاهده کرده ام که جوانان مومن و محاسبه گر برای کنترل دامنشان روزها را با روزه میگذرانند و بیش از دو وعده غذا نمی خورند. فراوان از جوان های مومن و پاک اطرافم مشاهده کرده و دیده ام که تکه گوشت داخل خورشت قیمه را در ظرف من انداخت تا بیشتر از نیاز بدنش برای زنده ماندن غذا نخورد تا فیلش یاد هندوستان نیافتد! معجون و گرمی و مغز و آجیل را لب نمی زنند و از دیدن و مشاهده ی تصاویر محرک دوری می کنند.

قرآن زن خبیث و خطاکار را برای مرد خبیث ، و زن پاک و طیب را برای مرد پاک می داند. اگر گذشته ی آلوده ای دارید با توبه ، پرونده ی خودتان را جلا بدهید. بالاترین آلودگی کفر و نفاق و نداشتن ایمان است. مومن کفو مومن است و کافر کفو کافر. شما توبه کنید و مومن شوید؛ لازم نیست به خداوند روزی دادن بیاموزید. خداوند روزی مومن را به کافر نمی دهد! روزی مومن طبق آنچه خداوند برایش مقرر کرده است به او می رسد. به جای ترس از آینده و رزاقیت خدا ، ما بیشتر باید نگران اعمالمان باشیم!

سبک زندگی اسلام دارای قطعات جدا و ناهماهنگ و بی ربط نیست. این سبک زندگی باید کامل انجام شود تا نتیجه بدهد. اگر میخواهید خداوند توبه شما را بپذیرد ، اراده ی کافی برای ترک گناه را داشته باشید و به تمام دستوراتی که در بالا گفتم عمل کنید. باید به ازدواج فکر بکنید و برای ترک گناه باید برای رسیدن به آن اقدام جدی کنید.

اما در باب فرار از گناه و تقویت اراده:

شنیدم که در وصف سردار رشید اسلام عباس بابایی می گفتند: زمانی که ایشان در آمریکا خلبانی تحصیل می کرد ، افسر آمریکایی متوجه می شود که عباس در حال دویدن دور میدان صبحگاه و محوطه ی خوابگاه دانشجویان پروازی آن هم در نیمه های شب است. تنها دویدن ، آن هم در آخرین ساعات شب و البته در پس روزی پر کار و فعالیت واقعا هیچ توجیه روشنی نداشت. افسر آمریکایی علت همین امر را از عباس بابایی جویا شد. عباس گفت: وقتی شیطان به سراغم می آید به محوطه ی صبحگاه می آیم و آن قدر می دوم که از فکر و خیال پلیدش رهایی یابم!

کتاب پرواز تا بینهایت زندگی نامه ی تیمسار شهید عباس بابایی را حتما بخوانید. در این کتاب با مردی آشنا می شوید که روحش بیشتر از این که آشنا با زمین باشد آسمانی بود.

راه اراده و پاک بودن را شهدا به ما آموخته اند.

--------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم

جوشکاری (168) طلاق در کارنامه ی اعمال خواستگار

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوشکاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

یک خواستگاری دارم که یک بار به مدت یک ماه عقد کردن و جدا شدن. اگر ایشون آدم معتقد و مؤمنی باشن از نظر اسلام دلیلی برای رد ایشون وجود داره؟ با توجه به اینکه میدونم مادر پدرم مخالف خواهند بود فقط به این دلیل که این آقا یکبار عقد کردن!

 --------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند بر شما

اینکه امروزه بخشی از ازدواج های جوانان به شکست می انجامند یکی از واقعیات جامعه است. پیوندهای ازدواجی که به طلاق منجر می شوند از حیث برهه و زمان وقوع طلاق سه دسته اند:

برخی از این پیوندها در همان مرحله ی ابتدایی و روزهای اول محرمیت و بلکه در همان عقد زمان دار چند روزه ی ابتدای زندگی که بیشتر به منظور شناخت بیشتر دو جوان حاصل می شود به شکست می انجامند و ادامه پیدا نمی کنند. برخی دیگر به محرمیت و عقد دائم هم رسیده اند اما دو خانواده قبل از عروسی جوانانشان تصمیم به جدایی گرفته اند و برخی دیگر از این زندگی ها بعد از جشن عروسی و شروع زندگی زناشویی متلاشی می گردند.

نداشتن مهارت های لازم برای زندگی مشترک وسپس ملاک های نامناسب در ازدواج و تصورات غلط و خالف واقع از جنس مخالف و زندگی مشترک با او و در آخر نداشتن ایمان و گذشت و صبر ، از عوامل عمده ی این طلاق هاست اما آنچه مهم است این است که باید همه ی جوانها ازدواج کنند و طلاق و جدایی در یک زندگی در هر مرحله ای که باشد عاملی برای قهر با ازدواج و تجرد دائمی نیست.

به نظر من راه چاره این است که ما قبل از هر کاری احوال هر کدام از این سه دسته مفارقت و طلاق را جدا بررسی کنیم تا خدای نخواسته حکم یکی را ظالمانه به دیگری ندهیم و گرفتار افراط و تفریط نگردیم.

ازدواجی که در روزها یا ماه های ابتدایی شناخت و بدون زناشویی به پایان رسیده است در حقیقت فقط اسم و عنوان زندگی مشترک را یدک می کشد و جز نگاه حلال دو محرم در آن خبری نبوده است. در حقیقت دو خانواده خواسته بودند بعد از معرفی جوانهایشان به هم و با نظارت بزرگ ترها یک فضای صمیمی برای شناخت بیشتر بینشان ایجاد کنند تا اگر نگاه و کلامی بینشان در و بدل می شود همین نیز یک نگاه و کلام حلال و قانون مند باشد که بعد از شناخت بیشتر و برخورد با رفتارها متوجه شدند که هیچ تناسبی بینشان نیست و جدا شده اند. خانواده هایی که تقیدات کمتری از نظر مذهبی دارند معمولا این مرحله از شناخت را بدون محرمیت میگذرانند و به نظر من خانواده های با ایمان مذهبی چوب ایمان و نظارت کاملشان را می خورند چون نمی توان نام جدایی را بر این جدایی گذاشت.

دسته ی دوم کسانی هستند که معمولا با نگاه بد بینانه به ازدواج زمان دار نگریسته اند و از همان اول ، محرمیت بین دو جوان را به صورت دائم انشاء کرده اند. این گروه از خانواده ها نیز مانند گروه اول بعد از گذشت چند هفته از محرمیت متوجه فاصله ی ایمانی و فرهنگی فاحشی بین دو جوان شده اند و علاج واقعا را در جدایی قبل از زندگی زناشویی دیده اند. برخی از این ازدواج ها با عقد رسمی و قانونی و ثبت در شناسنامه همراه بوده و برخی به این مرحله هم نرسیده است. درست است که طلاق و جدایی از منفورترین حلال های دین خداست اما این دو خانواده توانسته اند علاج حادثه را قبل از شروع پرواز و قبل از جداشدن هواپیما از زمین بکنند ، تا نیازی به فرود اضطراری هواپیما در فرودگاه نباشد و خطر جانی و روانی فراوان فرود اضطراری ، برای سرنشینان آن هواپیما از همان ابتدا پیش نیاید.

این دو قسم از ازدواج هایی که با طلاق و جدایی همراه بوده اند غیر از نوع سوم هستند و نباید بر آنها نام جدایی و طلاق گذاشت. اگر بخواهیم مثال هواپیما را بر این دو نوع ازدواج تطبیق بکنیم هنوز پروازی انجام نشده تا بحث فرود اضطراری یا حوادث و لطمات ناشی از آن مطرح باشد. لطمات روحی و جسمی این نوع طلاق قابل مقایسه با طلاق بعد از زناشویی نیست.

خدا نکند برای هیچ کس خصوصا یکی از اعضای خانواده ای که امروز این مقدار حساسیت نابجا دارند ، حادثه ای مثل دو قسم اول پیش بیاید. همین بزرگترهای به ظاهر قدیمی و سنتی چنان متجدد و به روز می شوند که آن محرمیت گذشته را حتی به حساب هم نمی آورند. افراط و تفریط در همه جا مذموم است. گروهی از خانواده ها هیچ نظارتی روی دخترانشان ندارند و دخترها را محرم نکرده به هر سفر و معاشرتی میفرستند و گروهی چنان عینک بد بینی به چشم زده اند که عقد زمان دار و محرمیت محدود کسی آن هم با نظارت خانواده ها را را جرم دانسته و توان دیدنش را ندارند و صرفا به همین خاطر مانع ازدواج آن فرد با دخترشان می شوند.

این شما هستید که باید گذشته ی خواستگارتان را مطالعه کنید و با مشاهده و کشف ایمان و اخلاق و اعمال او ، بتوانید عمری را با ایشان بگذرانید. تحقیقاتتان را کامل بکنید و از علت جدایی خواستگارتان مطمئن شوید تا بتوانید به خانواده گزارش بدهید که چه خبر بوده است. خوب است از چند خانواده ی مطلع و اقوام نزدیک و فامیل خواستگارتان ، پرس و جو کنید و خانواده ی خودتان را در جریان امر قرار بدهید.

معمولا در این اتفاقات و جدایی های ناخواسته ، لطمه برای خانواده و فردی است که طرف مقابلش با پنهان کاری و عدم صداقت ، عیب یا خصوصیت یا مطلب مهمی را از دیگری پنهان کرده و آن خانواده بعد از گذشت چند هفته یا چند ماه از آن موضوع مطلع شده اند. داشتن عیوب ظاهری و باطنی در جسم و جان افراد و سپس استفاده از قرص ها و داروهای روانی و نظارت مداوم پزشک بر کسی اموری نیست که از دید خواستگار مخفی بماند. برخی با زرنگی یا عدم صداقت ، مصرف مداوم دو سال از داروهای روان پزشکی را ناچیز قلمداد کرده و بیان نمی کنند اما نمی دانند که بیان نکردن و عدم صداقت چه لطمه ی بزرگتر و بیشتری به زندگی این دو جوان می زند.

به نظر شما کسی که از عدم صداقت آن هم از یک خانواده ی بی موالات و بی دقت چنین لطمه ای خورده است نباید شما را از محرمیت و عقد سابقش مطلع می کرد؟ کسی که خودش از بیان نکردن تمام حقیقت لطمه خورده امروز با کمال صداقت محرمیت گذشته اش را برای شما تعریف کرده تا شما به سلامت او اطمینان حاصل کنید. به نظرم این از راستگویی و ایمان خانواده ای است که محرمیت چند هفته ای و کوتاه خودش را به شما عنوان کرده تا از زبان غریبه ها مطلع نشوید.

 این اتفاقات برای خیلی ها پیش می آید. مهم نحوه ی برخورد ما و صداقت و روراستی ماست. شاید خیلی ها که به دنبال محک ایمان میگردند صرف نظر از حوادث گذشته محک خوبی برای کشف ایمان پیدا کرده باشند. حرف دلتان را با خانواده بزنید. سکوت بی جا فردا باعث حسرت شما خواهد بود. اگر پدر و مادر مخالفتی هم دارند به خاطر شما و راحتی و آینده ی شما است. گاهی اوقات یک جمله از زبان شما یا یک نامه ی کوتاه ، بهترین کمک برای یک پدر مهربان است.

--------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم

جوش کاری (136)

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوش کاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

سلام حاج آقا.

عزاداری هاتون قبول. این ایام رو هم خدمتتون تسلیت میگم. 

حاج آقا یه سؤال دارم از خدمتتون. مگه شما تو این جوشکاری قبلی نفرمودید که زید بن حارثه و همسرش زینب ازدواج کردند و از هم جدا شدند؟!!! خب حالا با توجه به این قضیه پس چرا کسی زیر بار ازدواج با کسی که تجربه ای شبیه تجربه ی زینب داره، نمیره؟؟؟!!! اصلأ چرا وجهه ی طلاق تو جامعه ی ما انقدر بده؟! خصوصأ واسه یه خانم !!! مگه نه اینکه طلاق حلال خداست حتی اگه زشت ترین حلال خدا باشه ؟!!! مگه نه اینکه یه سوره تو قرآن کریم هست با این نام ؟! پس چرا مردم ما انقدر با یه فردی که طلاق گرفته سنگین رفتار میکنند ؟! اشتباه من چی بوده به جز اینکه با شوهرم هم کفو نبودیم و اون نمیخواست بندگی خدا رو کنه ؟! و من فقط واسه اینکه راهم از خدا جدا نشه از همسرم جدا شدم !!! چرا کسی به درد ما رسیدگی نمیکنه ؟! هر کسی پی زندگی خودشه و از درد و غم دیگران بی خبر !!! حاج آقا دلم میخواد راجع به عرایض من توی یکی از جوشکاری هاتون صحبت کنید . شاید اینجوری یه نفر که شرایطش مشابه شرایط منه درد دل منو بخونه و حتی همین نوشته باعث بشه که نیمه ی گمشده شو پیدا کنه !!! همونجور که من دنبال نیمه ی گمشده ام هستم !

 --------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند بر شما

احکام و معارف اسلام مثل قطعات پازل به صورت دقیق و هماهنگی کنار هم قرار میگیرند و بعد از این هماهنگی و این چینش دقیق ، تصویر زیبای سبک زندگی اسلام را نشان ما می دهند. همان طور که در این تصویر هنری آفریدگار حکیم قطعه ای به نام ازدواج زن و مرد وجود دارد ، قطعه ی مورد نیاز دیگری به نام طلاق زن و مرد نیز باید وجود داشته باشد. همه ی زنان و مردان مسلمان ، زندگی و حیات مسلمانی و منطبق بر احکام آن ندارند و به همین خاطر زندگی را برای خودشان و اطرافیانشان سخت و طاقت فرسا می کنند. طلاق حلالی است که وجودش برای برخی خانواده ها لازم است و قانون گذار حکیم نمی توان ساختمان خانواده را بدون آن قطعه و بدون آن فضا طراحی کند چون بالاخره برخی از خانواده ها به آن نیاز پیدا خواهند کرد مثل سطل زباله در آشپزخانه ها یا توالت در آپارتمان.

این شماره زمان مناسبی برای نوشتن از ملاک های انتخاب همسر نیست چون حرف های گفتنی را در گذشته و به کرات گفته ایم اما نباید فراموش کنیم که ممکن است با تمام وسواس ها و تحقیق ها و پرس و جوها باز ازدواجی سربگیرد که دو انسان با دو ملاک و دو دنیای متفاوت و در یک کلمه ، با دو جهت متفاوت مثل شرق و غرب ، در کنار هم قرار بگیرند و یک زندگی با پالان کج را چند صباحی امتحان کنند ولی در آخر با داد و فریاد و دعوا یا بدون داد و فریاد و دعوا ، این بار کج را بر زمین بگذارند و از هم جدا شوند.

اگر بنده بر ایمان تاکید میکنم به این دلیل است که با بی سواد و با سواد میتوان زندگی کرد ؛ با شهری و روستایی میتوان زیر یک سقف رفت ؛ با زشت و زیبا میتوان ساخت اما با یک حیوان ناطق بی ایمان که نام انسان را یدک میکشد واقعا نمی توان زندگی کرد مگر اینکه ایمانی چون نوح یا آسیه داشته باشیم. نوح و آسیه ، مرد و زن مومنی بودند که هر کدام همسران کافری داشتند.

باید این مژده را به شما بدهم که در مجموع اتفاق خوبی در جامعه ی ما در حال شکل گیری است و آن اتفاق خوب این است که جامعه ی مسلمان ما به سمت عمیق تر شدن نگاهش به اسلام پیش میرود ؛ اما در عین حال این تغییر نگاه به اسلام ، متوجه همه ی افراد جامعه نیست و متاسفانه این اتفاق نیک در همه ی سطوح جامعه رخ نداده است. این تعمیق نگاه عمدتا در قشر جوان و در میان جوانان در میان دانشجویان یا جوانان آشنا با مطالعه صورت گرفته است و جوانان توانسته اند پوسته ی اسلام را از مغزش جدا کنند و به مطالعه ی هسته ی مرکزی اسلام بپردازند. جامعه را افرادش می سازند چون جامعه حقیقتی جدا از افراد و آحاد انسانی ندارد و لذا جامعه یک مفهوم اعتباری است. برای رشد یا حرکت تکاملی و معنوی جامعه نیز باید افرادش رشد کنند و فهم خود را از اسلام عمیق کنند. اگر نگاه افراد به ازدواج و طلاق یک نگاه واقعی و صحیح و آن هم در میان منظومه ی معارفی اسلام باشد آن روز است که روند ازدواج و طلاق از شکل غلط موجودش خارج می شود و اصلاح واقعی فرهنگ در این دو مقوله صورت خواهد گرفت.

به همان اندازه که فرهنگ ازدواج و سپس ملاک های ازدواج جوانان امروز کشور ما ، با دستورات اسلام فرسنگ ها فاصله دارد ، علل و دلایل و مشکلات و آمار طلاق نیز با دستورات اسلام فرسنگ ها فاصله دارد. کسی که عینک خاک گرفته اش ، او را از نگاه صحیح به ازدواج باز میدارد ، نگاهش به ادامه ی زندگی و یا طلاق نیز خاک گرفته است.

امروز جامعه ی ما با جوانان فراوانی روبرو است که یک بار زندگی مشترک را تجربه کرده اند اما به هر دلیل این زندگی ادامه پیدا نکرده است. جوانی که طعم روابط جنسی و همسر را چشیده است با کسی که از ابتدای عمرش مجرد بوده است تفاوت های فراوانی دارد. این جوانان باید بدون فوت وقت زندگی جدیدی را آغاز کنند اما همین مشکلات فرهنگی مانع سختی بر سر راه آنان است. نظیر همین مشکلاتی که شما به پاره ای از آنها اشاره کردید. این جوانانی که متاسفانه تعداد آنها کم هم نیست ، و به هر دلیل طلاق و جدایی را تجربه کرده اند ، در ازدواج مجددشان یا با افرادی ازدواج خواهند کرد که چنین تجربه ای در زندگی خود نداشته اند ، و یا اینکه همسرشان هم مثل آنها این تجربه ی تلخ را داشته و هم درد اوست و نیاز به ازدواج او را مجبور کرده است که دوباره وارد دهان شیر شود و خودش را در محک دیگری قرار بدهد.

نمی خواهم بر روی پرونده ی ازدواج مجدد کسی که یک زندگی کوتاه ناموفق داشته است ، خط بطلان بکشم چون طلاق و جدایی یا فوت همسر، دلیل مناسبی بر تنها ماندن و مجرد بودن نیست و همه باید ازدواج کنند و تشکیل خانواده بدهند ؛ اما اگر واقعی نگاه بکنیم ، پرونده ی یک ازدواج مجدد با پرونده ی یک ازدواج عادی تفاوت ماهوی دارد. متاسفانه در فرهنگ کنونی ما به همان اندازه که ازدواج دوم و سوم و چهارم یک مرد ، زشتی و قباحت دارد ، ازدواج اول یک پسر جوان با یک زن مطلقه ، بدون دلیل و تعجب برانگیز است. لذا در این فضای کاریکاتوری به اسلام انتظار نداشته باشید که ازدواج یک دختر باکره مثل ازدواج یک مطلقه باشد.

راه چاره این است که شما انتظار نداشته باشید که ازدواج مجددتان ، روندی مثل ازدواج اولتان داشته باشد. واقعیت را مرور کنید و شرایط خودتان را بپذیرید و بدانید در فضای فرهنگی موجود ، دلیلی ندارد که یک پسر برای ازدواج اول و آخرش ، با یک دختر مطلقه ازدواج کند مگر این که با دلایل قانع کننده ای این ازدواج در نظرش رجحان داشته باشد. اگر این رجحان پیدا شود این ازدواج با تمام تعجبی که در اذهان ایجاد میکند در واقعیت رخ خواهد داد اما اگر منصفانه قضاوت بکنید بدون این دلیل قانع کننده این ازدواج سر نخواهد گرفت. امیدوارم این دلیل قانع کننده برای ازدواج مجدد شما پیدا شود اما اگر چنین دلیلی در میان نباشد بهترین راه حل برای شما و افرادی شبیه شما ، آن است که باکسی ازدواج کنید که با شما هم درد است و به هر دلیل زندگی اولش را از دست داده است.

دو مار گزیده به خاطر شباهتشان به هم و تجربیاتشان از گذشته ، شرایط همسر دومشان را درک خواهند کرد و با تجدید نظر در رفتارهای گذشته شان ، رفتارهای بهتری را به خرج خواهند داد.

آنچه مهم است ازدواج مجدد شما و حرکتتان به سوی آینده ی بهتر است ؛ اما آنچه از ازدواج مجددتان مهم تر است این است که آگاهی خودتان را از دستورات اسلام و نحوه ی مبارزه ی اسلام با انحرافات و کجی های جامعه بیشتر بکنید و با علم و عملتان به جنگ این رفتارهای غلط بروید و خودتان را به هیچ عنوان با این کجی ها وفق ندهید و با شناخت کامل از اسلام و طبق رضایت خداوند و در جهت سعادتتان بهترین تصمیم را در این شرایط بگیرید. با نگاه ها و برای نگاه ها زندگی نکنید بلکه زندگی خودتان را صرف نظر از نگاه ها ، و طبق نظر اسلام بنا کنید تا بتوانید آزاد و رها از این نگاه های آزار دهنده و حرف و حدیث های شیطانی ، به سمت رضایت خداوند حرکت کنید. کسی که دلیل طلاقش رضایت خداوند و سبک زندگی اسلامی بوده ، مسلما باید آینده را نیز طبق همین نگاه بنا کند.

اگر میخواهیم نظریه اسلام در باب خانواده درست و دقیق اجرا شود نیاز است که به همه ی این نظریه و اجزای آن ، نگاه دقیق و کامل داشته باشیم تا هم ازدواج و هم طلاق در مسیر درست خودشان قرار بگیرند.

نکات مفصل دیگری در نظرم هست که در صورت نیاز و طرح سوال ، مطرح خواهم کرد ان شاالله.

-----------------------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم