کتابخوانی مهمترین علاقه شخصی نصرالله

حیدری: مهم‌ترین علاقه‌ی شخصی‌تان چیست؟ یعنی منهای مبارزه و امورات زندگی، علاقه‌ی شخصی شما چیست؟ مثلا شعر، موسیقی...

سید حسن نصرالله: کتاب‌خوانی.

حیدری: آخرین کتابی که خواندید چه بود؟

سید حسن نصرالله: آخرین کتاب که خواندم… برایم تفسیر جدیدی از یکی از علمای لبنان رسید و این تفسیر مورد توجه من قرار گرفت و آن را همین روزهای آخر می‌خواندم.

حیدری: کتاب رمان نمی‌خوانید هیچ وقت؟ داستان…

سید حسن نصرالله: ما هر روز در داستان زندگی می‌کنیم. و دیگر نیازی به خواندن داستان نداریم. در گذشته می‌خواندم ولی اکنون نه.

---------------------------------------------------------------------------------------------

کتابخوانی !

به نظرم آمد که این سرباز آقا چقدر به مولایش شبیه شده است.

داستان زندگی اقای نصرالله خودش یک رمان پنج هزار صفحه ای جذاب است
به او حق میدهم رمان های اب دوغ خیاری دنیا جذبش نکند
البت باید "تپه جاویدی و راز اشلو" را به ایشان هدیه داد و نظرشان را پرسید!


تپه جاویدی و راز اشلو

میخواهم از خدا به دعا صد هزار جان

تا صد هزار بار بمیرم برای تو

دیروز کتاب "تپه جاویدی و راز اشلو" را میخواندم. باورم نمیشد چهارصد صفحه را در حدود بیست و چهار ساعت خواندم! آن هم شب امتحان !

ادامه نوشته

سالگرد شهید محمود شهبازی در اصفهان

دومين يادواره‌ِي
سردار شهيد مهندس حاج محمود شهبازي

و شهداي عمليات الي بيت المقدس

پنج‌شنبه 4 خرداد

ساعت 16

گلزار شهداي اصفهان


بمناسبت سالگرد شهادت محمود شهبازی

محمود جان شهادتت مبارک.

اگر خرمشهر را خدا آزاد کرد که کرد ، حتما تو را هم خدا به مهمانی خودش فرا خواند. به به !

محمود جان مهمانی خدا خوش میگذرد ؟ از بهشت چه خبر محمود ؟ فکر میکنم در بهشت هم طاقت دوری احمد و حاج همت را نداری ! چه بهشتی باشد بهشت بچه های لشکر و بهشت شهدای فتح خرمشهر.

محمود ! به خوابگاه دانشگاه علم و صنعت که زمان دانشجویی در آن ساکن بودی سر زده ای ؟ به بسیج دانشجویی دانشگاه ها چه طور ؟ باور کن جای تو و احمد متوسلیان خالی است. جای کلاس قرآن و نهج البلاغه خالی است. جای کتاب های استاد مطهری خالی است. مگر تو نبودی که تمام دار و ندارت کتاب ضاله بود برای جواب دادن به کمونیست ها ! امروز بسیج دانشجویی و طلاب خواب تشریف دارند جمیعا !!

محمود جان کاش بودی و به بسیجی ها فرمانبری از ولی می آموختی! امروز ما فرامین را گلچین میکنیم.  باورت میشود محمود ؟ هر کدام که بهترمان باشد انجام میدهیم. واقعا جایت در بسیج دانشجویی خالی است.

محمود جان ! بچه ها را آوردم سر مزارت تا شاید بهتر تو را بشناسند و اگر اهل کمک هستی که هستی ، دستمان را بگیری.

(امشب را بدون یاد شهدا سر نکنید. امشب شب فتح است. شب فتح خرمشهر. شب شهادت محمود)

مهتاب خین (ده روز تا سالروز شهادت محمود شهبازی)

ده روز تا سالروز فتح خرمشهر مانده است.

جمعه اصفهان بودم. تخت فولاد. مزار شهدای اصفهان. حاج حسین خرازی.

شب جمعه هم رفته بودم ولی سیر نشدم. دوباره رفتم فقط برای محمود شهبازی. از هر کسی پرسیدم کسی نشانی از او نداشت. او هم خودش را نشان نمیداد. تقریبا تمام مزار شهدا را گشتم. تمامش را. اما عکس محمود به چشمم نمی خورد. آفتاب بالا امده.

یک همسر شهید به پسرش جواب مرا گفت: روبروی خیمه دعای ندبه. فرمانده سپاه همدان؟ سرم را تکان دادم و بسمتش رفتم.

درست گفته بود. دعای ندبه که شروع شد تا پایان از سر مزار محمود تکان نخوردم.همین جا نشسته بودم:

اصفهان نصف جهان است چون محمود شهبازی دارد و حسین خرازی.

"کتاب مهتاب خین" بیشتر برای محمود است تا برای حاج حسین همدانی. همان جانشین گمنام حاج احمد متوسلیان که حتی در شهر خودش غریب است چون در یگان های سپاه اصفهان نبوده و با احمد از دانشگاه علم و صنعت آشنا گردیده. محمود در علم و صنعت هم غریب است. حتی در تهران و لشگر 27.

از محمود فقط همین مهتاب خین نگارش یافته. که البته خواندنی است.

از امروز ده روز مانده تا سالروز فتح خونین شهر. تا شهادت محمود. حتما بخوانید. بخوانید تا معنی ترکیب پر افتخار "فاتح خونین شهر" را بدانید

کربلا کربلا ما داریم میاییم

سلام دوکوهه

سلام پادگان مظلوم کلهر

سلام شهدا

سلام عباس جان . نه خسته بالام جان.

میدانم هنوز نیروی هوایی را ترک نکرده ای .میدانم امروز بجای جنگنده مسافربری میرانی. پروازی که مقصد اولش اهواز و راهیان نور است و مقصد آخرش آسمان است.

خودت آسمانی بودی و امروز از طرف سیدالشهدا استخدام شده ای برای رساندن راهیان نور به واصلان نور.

خسته نباشی سرباز دلاور سیدالشهدا.

داستان ورود گردان علی اصغر لشگر ده سید الشهدا به خیبر

سلام علیکم

گردان علی اصغر (علیه السلام) از لشگر ده سید الشهدا (علیه السلام) در عملیات خیبر و داستان تحویل گرفتن خط از لشگر 17 علی بن ابیطالب (علیه السلام) در روایتگری کوتاه از زبان "حاج علی عالمی" همرزم و دوست نزدیک "شهید مهدی زین الدین" در جزیره  مجنون جنوبی:

داستان مردانگی فرزندان امام در جزیره مجنون

این روایتگری کوتاه و مختصر را حاج علی عالمی در طلائیه برای من تعریف کردند و موسیقی زمینه در محوطه طلائیه پخش میشد و هیچ گونه منتاژی در کار نیست.