جوشکاری (176) تفاوت های فرهنگی ؛ دوره ی نامزدی
پیشنهاد میکنم :
سری پست های "جوشکاری" را به ترتیب مطالعه کنید
چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند
سلام خداوند بر شما
وقتی ما از تربیت و آموزش انسان صحبت می کنیم مسلما از تربیت جسم انسان صحبت نمی کنیم. حقیقت انسان از منظر ما نفس و جان آدمی است ؛ یعنی حقیقتی که شایسته است او را انسان بنامیم ، جان انسان است نه جسمش. نفس انسان حقیقتی بسیط و یکپارچه و البته دارای مراتب و در اصطلاح مقول به تشکیک است.
اما سوال جالب اینجا است که این تربیت و آموزش چیست؟ میزان آن چقدر است؟ آیا این رفتارهای اجتماعی که در میان هر طبقه و هر شهر و استانی متفاوت است میتواند معیار بالا و پایین بودن انسانیت باشد؟ آیا آشنا بودن با فرهنگ فست فودهای تهران یا نحوه ی جابجایی انسان ها در کلان شهری مثل تهران آن قدر مهم هست که بتوانیم خودمان را انسان تر از کسی بدانیم و با نگاه تحقیر به دیگران بنگریم؟ یا آموزش دادن چنین عرف خاصی را زمان بر قلمداد کنیم؟
آنچه من در تمام این متون بر آن تاکید کرده و باز هم تاکید میکنم این است که معیار انتخاب همسر این سنخ معیارها نیست تا کسی به خودش اجازه بدهد با این نوع معیارها خودش را با فرهنگ و با متمدن ، و دیگری را بی فرهنگ و دور از تمدن جلوه دهد. انسان با هوش دنیای امروز توانسته است نهنگی محصور داخل استخر را به پریدن از روی طناب معلق در هوا و دلقک بازی مجبور کند. ما باید بتوانیم این هنر را داشته باشیم که از موجودات اطرافمان عکس العمل مورد نظرمان را دریافت و استخراج کنیم نه اینکه تا کسی را به عرف خودساخته ی شهر خودمان غریبه و ناآشنا دیدیم مسخره اش کنیم و او را از ازدواج کردن با دختر مورد علاقه اش مایوس کنیم.
درست است که همه ی ما مسئول نوشته ها و گفته هایمان هستیم اما هنر من و امثال من این است که بتوانیم مشکلاتی که از نظر اکثر مردم سخت و پیچیده است با راهنمایی و مشاوره به دست خودشان و رفتارهای خوب خودشان حل کنیم. همه باید ازدواج کنند و از نظر من هیچ شکی در این مطلب نیست. آنچه مهم است آموزش هایی است که زوجین باید دیده باشند تا در این تعامل ها و تقابل ها بهترین تصمیم را در لحظات سرنوشت ساز زندگی خودشان بگیرند.
اگر جوشکاری ها را درهم و آشفته جواب دادم و سوال متاهل و مجرد را از هم تفکیک نکردم دلیلش این است که میخواهم دختران و پسران مجردمان با مشکلات دوران تاهل آشنا شوند و نامه و درد دل یک متاهل را بخوانند تا بدانند در دوران ازدواج و نامزدی او نیز ممکن است از همین مشکلات پیش بیاید و او باید بتواند بهترین تصمیم را در آن لحظه اتخاذ کند. دلم نمی خواهد بعد از نوشتن و خواندن جوشکاری ها ، حداقل خواننده های کتاب جوشکاری با این مشکلات مواجه شوند.
چرا فکر میکنید که اگر کسی مانند ما نبود و مانند ما عرف تعامل های اجتماعی را نمی دانست ، یا نباید ازدواج کند یا اگر هم حق ازدواج داشت حق ازدواج با دختری از محله و شهر و عرف شما را ندارد؟ آموزش هایی از سنخ آدرس پارک وی یا سفارش پیتزا به تعداد همراهان ، با چند بار بیرون رفتن حل می شود اما خوب است جواب بدهید که آیا همه ی طلاق های امروز شهر تهران هم به خاطر همین سنخ از تفاوت های فرهنگی است یا به خاطر این نگاه منفی و از بالا به پایین جوان ها به یکدیگر؟
چه اشکالی دارد که جوان فارغ التحصیل از بهترین دانشگاه های تهران قبل از نامزد کردنش به پیتزایی نرفته باشد؟ چه اشکالی دارد که خانواده ای فرزندانش را به غذای سفره و دست پخت مادر عادت داده باشند؟ آیا به پیتزایی رفتن با نامزد یا دربست گرفتن برای رساندن او به خانه ی پدری ، این قدر مهم است که ما برای آموختن و انس گرفتن با چنین عرفی ، زمان کوتاه دوران نامزدی را ناکافی بدانیم و از ممکن نبودن چنین آموزشی در این مدت کم حرف بزنیم؟ صد آفرین به دختر فهمیده و نوعروس داستان ما که به گفته ی خودش فقط برخی از رفتارهای نامزدش را نمی پسندید و برای تعامل با چنین رفتارهایی به دنبال راه کار آمده بود و در مقابل نظرات خواننده های وبلاگ به دفاع از نامزدش پرداخت.
من مسئول حرف هایم هستم و می دانم چه می نویسم. من تمام تلاشم را میکنم تا جوانها بفهمند همین نگاه پست و مادی به انسان و به ازدواج او و طبقاتی کردن انسان ، داستان ازدواج و این سنت آسمانی و محمدی را به این وضع اسفبارکشانده است. من آنقدر می نویسم تا جوان ها بتوانند غلط بودن این تفکرات را درک کنند و خودشان جواب این حرف های خاله زنکی را بدهند. من در تمام خواستگاری ها و نامزدی ها نیستم اما جوان ها باید بتوانند جواب دندان شکن فرزندان ابلیس را در این مراسم ها و جشن ها بدهند. امروز فرهنگ های غلط ابلیس برای خودشان بتکده هایی دارند که ابراهیم صفت باید به میان آنها رفت و تمام این خرافات و اندیشه های غلط را به دور ریخت.
باور کنید ازدواج همین دو جوان با تمام صحنه های خنده دارش ، پایدارتر از ازدواج دخترها و پسرهای متمول و بروز و بالای شهری است چون در این ازدواج ملاک ایمان پررنگ تر از ملاک های دیگر است.
خواهش میکنم به جملاتم فکر کنید ، اگر در این سنگ جایی برای ورود میخ آهنی من هست!
--------------------------------------------------------------------------
خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم
سلام سعي ميكنم مطالبي بگذارم كه وقتی این صفحه را بستید لبخندی از رضایت بر لب داشته باشید