جوشکاری (332) آیا کلا قید این جور مراسم رو بزنیم؟!

سلام حاج آقا. مرسی از جواب و همفکری

دوستی گفت نمیشه 300 - 400 نفر مراسم مختلطانه برگزار کرد. در پاسخ این دوست عزیز بگم که: اصلا جرقه این مختلط بومی شده از مراسم حاجی خوری یکی از اقوام شروع شد! متاسفانه الان در حاجی خوری های سالنی تفکیک شده، ما همون داستان سر و لباس و فخر و تجمل رو داریم! یکی از اقوام به جای این کارها، یک مراسم مختلط سالنی، اون هم توی یه سالن معمولی وسط تهران، گرفت. که خب هر کسی در همون حد خیابانی پوشش خودش رو داشت! اتفاقا برعکس همیشه، خیلی هم خوش گذشت!

حاج آقا حرف تون درسته. متاسفانه الان هیچ خانواده و خاندانی یک دست نیست! و در کنار خانم های محجبه، حجاب های نصفه و نیمه هم داریم! مسلما توی مراسم ازدواج مختلط بومی شده، در کنار محجبه ها، چادری های آرایش کرده، مانتویی، مانتویی نصفه و نیمه با مخلفات و غیره هم پیدا میشه! البته که حتی کم حجاب ها در یک خاندان نرمال و یک مهمانی خانوادگی، حیا و حریم ها رو حفظ می کنند. اما نمیشه گفت که دست از مانتوهای تنگ و کوتاه و آرایش صورت و بیرون ریختن مو می کشن! از چشم و دل آقایون هم که کسی خبر نداره!

حالا چند تا سوال: آیا کلا قید این جور مراسم رو بزنیم؟! یا بین بد و بدتر و بدترتر، بد رو انتخاب کنیم و به همینجور مختلط بومی شده اکتفا کنیم؟! به عنوان روش بهتر و مطلوب تر چه جور مراسمی رو پیشنهاد می کنید؟!

حاج آقا ما چه کنیم؟ ما واقعا دوست داریم سبک زندگی مون اسلامی باشه. عروسی مون عزامون زندگی مون همه چیزمون اسلامی باشه. چرا تئوریسین مذهبی نداریم و یا کم داریم؟! چرا برای اینجور چیزا فکر نمیشه؟ ایده داده نمیشه؟ نظریه پردازی نمیشه؟ چرا انقدر برای سبک زندگی ایرانی اسلامی کم کاری میشه؟! چرا تعداد معدودی فقط به فکر هستند و اکثریت غالب خوابند؟! چرا انقدر زندگی سخت شده واقعا؟! 

--------------------------------------------------------------      

سلام خداوند بر شما

صرف نظر از آمار وحشتناک طلاق و افرادی چند بار ازدواج را تجربه می کنند، عموم افراد یک بار ازدواج می کنند و جشن ازدواج برای آنها یک جشن تکرار ناشدنی است. جشن ازدواج نشانه برقرار شدن و اقامه یک سنت دینی و شرعی است و برای همگان حتی همسایگان و غریبه هایی که خوشحالی یک خانواده را در خیابان تماشا می کنند مایه خوشحالی و سرور است. درست است که امروزه مفاسد و گناهان فراوانی چون اسراف و فخرفروشی و رقص و اختلاط زن و مرد و نگاه به نامحرم به این مراسم دینی و زیبا افزوده شده اما نباید ما به بهانه دوری از گناه از اصل این اتفاق خوب و زیبا دوری کنیم.

آنچه خوب و شایسته است شناختن اصل و فرع جشن ازدواج و دور ریختن اضافه هاست تا بتوان هر چه بهتر و ساده تر و خدایی تر به برگزاری این جشن آسمانی اقدام نمود. لازم نیست ما قید جشن ازدواج را بزنیم یا در گوشه و کنار جشنمان به حتی یک معصیت و گناه رضایت بدهیم بلکه باید مدل جشنمان را به گونه ای بومی سازی کنیم که هیچ گونه اسراف و گناهی در کنار گوشه جشنمان رخ ندهد.

ما در اخرالزمان زندگی می کنیم و هر روز که میگذرد مسلمان ماندن و اسلامی زندگی کردن سخت تر می شود. خواهش من از شما این است که به جای طرح کردن سوال های زنجیره وار، به دنبال تکلیف شرعی خودمان در آخرالزمان باشیم. وظیفه ما در این دوره تقلید کردن عالمانه در احکام دین و رجوع به روش علمای متقی و دین شناس و در نتیجه دوری از گناه و لهو و لعب است. همین که در مراسم ما گناه نباشد و خداوند عصیان نشود کافی است و مابقی امور که مباحات دین را تشکیل میدهد منطقه فراق و آزادی عمل مکلفین است.

به زندگی و اتفاقات آن نظیر جشن ازدواج و اتفاقات اطرافش به صورت صفر و یکی نگاه نکنید و از عمل کردن به اسلام نترسید. اسلامی زندگی کردن برای کسی که انتخابش را کرده باشد و به راهی که میرود اعتقاد داشته باشد بسیار ساده است. ما فقط باید تکلیفمان را با خودمان مشخص کنیم و عزممان را برای عمل به اسلام جزم کنیم.

جشن ازدواج جای شادی و خوشحالی کردن و فرح است. اسلام مخالف خوشحالی کردن کسی نیست. نکته فقط در این است که اسلام مرز انسانیت و حیوانیت را مشخص می کند و از مسلمانان انتظار دارند که در تمام لحظات زندگیشان انسان باشند و خدای نکرده پستی و دنائت را بر کرامت و بزرگواری ترجیح ندهند. از طرف دیگر شما هم انتظار نداشته باشید که دانشمندان و نظریه پردازها و تئورسین ها برای جشن های ازدواج مدل و ایده طراحی بکنند و در تلویزیون آموزش بدهند. جشن ازدواج جشن خوشی دو خانواده است و قرار نیست اسلام خوشی کردن به مردم بیاموزد. این امور دست خود مردم است و مردم به فراخور ذکاوت و دیانت خودشان این مراسم ها را طراحی و اجرا می کنند.

باب گناه و اختلاط و رقاصی و اسراف که همیشه باز است. آنچه مهم است این است که افراد متدین و دین مدار با توجه به اصول کلی اسلام نظیر عدم اختلاط بین زن و مرد نامحرم و دوری از اسراف و نشنیدن موسیقی حرام مجالس جشن خودشان را باب میل خودشان و فامیلشان طراحی کنند.

اشکال عمده این است که تعریف جشن ازدواج در ذهن اکثر ما ایرانی ها چیزی شده که بیشتر دست و پا گیر ازدواج جوان هاست و همین تعریف غلط مانع سرگرفتن زندگی مشترک برای عموم جوان ها شده است. در همین کشور همسایه و مسلمان ما عراق جشن ازدواج تعریف بسیار ساده و دلنشینی دارد که اگر از آن برایتان بنویسم خنده ای از رضایت بر لب هایتان نقش می بندد. علتش هم سادگی و آسانی ازدواج دو جوان و دو خانواده است:

در کشور عراق تهیه خانه و جهیزیه کاملا بر عهده مرد است و خانواده دختر چیزی به عنوان جهیزیه به دخترشان نمی دهند. برای یک جشن ازدواج حداکثر صد نفر را دعوت می کنند و زحمت پذیرایی در قسمت زنانه با خانواده عروس و هزینه ولیمه جشن در قسمت مردانه با خانواده داماد است. یعنی هر خانواده فقط پنجاه نفر را ولیمه می دهند و این ولیمه یک غذای ساده با اسم گاس است که نوعی کباب ترکی است. عراقی ها در مراسم جشن ازدواج شعرخوانی می کنند و شوکولات پخش می کنند و غذا در آخر مراسم بین دعوت شدگان توزیع می شود.

مهریه عموم دختران عراقی امروز چیزی بین دو تا سه میلیون دینار است که با حساب معادل ریالی آن چیزی حدود چهار تا پنج میلیون تومان می شود. اگر خواستگار دختر از تجار یا مدیران دولتی باشد مهریه او را تا هفت میلیون دینار که معادل هفده میلیون تومان می شود تعیین می کنند. یک پسر جوان عراقی برای تشکیل خانواده و ازدواج به میزان مهریه ای که برای دختر تعیین کرده اند وسیله خانه تهیه می کند و زندگی مشترک با همسرش را در ساده ترین شکل آغاز می کند. یعنی وقتی گفته می شود: دو حاضر و دو غایب یعنی دو میلیون دینار حاضر و نقد برای خرید لوازم زندگی و دو میلیون دینار غایب و در ضمه شوهر برای مهریه دختر.

در کشور عراق دوران عقد حدود دو تا سه ماه است و خانواده ها خیلی زود بچه دار می شوند. خواستگاری فقط مردانه است و بعد از انتخاب دختر توسط مادر پسر که او را در مراسم های زنانه دیده است بزرگترهای فامیل در تعداد بالا حدود چهل نفر به خواستگاری دختر می روند و آن خانواده هم دخترشان را شوهر می دهند و مراسمات به همان سادگی که در بالا برایتان نوشتم انجام می شود و جوان ها به خانه بخت می روند.

 --------------------------------------------------------------      

جوشکاری (331) بخوان برقصن، می رقصن!

سلام
در مراسم یکی از نزدیکانم زنانه مردونه جدا بود و یک آهنگ سنتی گذاشته بودیم بی رقص. شربت و شیرینی و بگو بخند، نه. همش اخم و قیافه که چرا رقص ندارید. عاقد و پدر و داداشا و عموها و دایی ها با آقا داماد اومدن بخش زنانه واسه جاری شدن خطبه؛ البته قبلش اعلام کردیم خانوم ها حجاب بگیرن مثلا. یک عده همون ریختی موندن و بعد عقد که آقایون رفتند با همان آهنگ که نمیدونم چیش رقص داشت تو فاصله بین میزها رقصیدند. خلاصه سرتون رو درد نیارم بخوان برقصن، میرقصن حتی شده رو میز ضرب بگیرن و رو صندلیشون نشسته باشند. خلاصه شام و سالاد ومخلفات و...

مهمانان گرامی هرجا میشینند میگن خیلی خوب بودها فقط رقص نداشتین! انگار دعوتمون کرده بودین سفرخانه! این چی بود؟ از سالن و پذیرایی راضی بودن و اونو با کیفیت تر از مراسم خودشون که مختلط هستش و رقص و چی و چی میدونستند. نه اینکه فکر کنید تجملات داشتیم ها؛ تعداد مهمان کم ولی کیفیت رو بالا برده بودیم. واسه مراسم های بعدی که هنوز برگزار نشده (مثلا خودم) از الان میپرسند که اگه میخواید مهمونی بدید کادو بگیرید، که اصلا نگیرید بهتره کادوتونو میاریم میدیم!

اگه بخوای طبق میل فامیل و عرف پیش بری که همش باید گناه کنی بخوای گناه نکنی هم اینجور...آخر مراسم هم که واسه خداحافظی مجلس یکی شد، خانمهای محترم با همون وضع و حجابی که آمده بودن تو تالار، واسه خداحافظی هم جلو چشم تموم مردها همونجور بودن و همونجور سوار ماشین همسر با فرهنگشان شدن و کلی فحشمون دادن که دو ساعت واسه چی رفتیم آرایشگاه! با این مراسمشون!

و کلی مستفیض میشیم. مثلا هربار میبیننم میگن دعا توسل برگزار می کنی شما واسه مراسمت یا مداح میاری؟

ببخشید داستان حسین کرد شد ها. یک راهی پیش پامون بگذارید حاج آقا. البته شهر ما گروه هنری نداره

--------------------------------------------------------------      

سلام خداوند بر شما

زمانی که در بحث ملاک های انتخاب همسر از ایمان می گفتم توجه داشتم و توجه می‌دادم که بحث از ایمان به خداوند و پیروی از دستورات اسلام یک بحث فرمایشی و تزییناتی برای کنار سفره عقد نیست. یک خانواده چند نفره و یک فامیل کوچک، گاهی آن قدر در فهم از دین و تسلیم بودن در مقابل پروردگار تفاوت دارند، که مراسم جشن ازدواج باب میل هر کدامشان با مراسم دیگری تفاوت فرهنگی آشکار دارد و اگر بخواهند همه را از خودشان راضی نگه دارند کاری شبیه رد کردن شتر از سوراخ سوزن را باید انجام دهند.

راستی مگر بی ایمان ها و کسانی که به سبک زندگی مومنانه اعتقاد ندارند، برای رفتارهای غلطشان از من و شمای مومن و پایبند به اسلام اجازه می‌گیرند و جایی برای راضی شدن ما در اندیشه شان وجود دارد؟

قرآن کریم در مورد یهود و نصارا می گوید که آنها از تو که پیامبر هستی راضی و خشنود نمی شوند مگر آنکه ملت و آیینت را رها کرده و تابع آیین آنها شوی. اگر میخواهی رضایت آنها را کسب کنی باید دینت را رها کنی و یک یهودی یا نصرانی شش دانگ شوی تا آن یهودیان و مسیحیان محترم برایت سوت و کف بزنند و از تو خشنود گردند. رضایت آنها جز با دست برداشتن از روشت ممکن نیست.

نه در جشن ازدواج که در تک تک احکام دین نیز همین داستان برقرار است و دین داری کردن یک مسلمان با اخم و تخم های منافقین و کفار همراه است. منافق آن کافری است که در ظاهر ادای مسلمانان را در می آورد و در حقیقت مسلمان نیست؛ و کافر همان کسی است که اساسا تعارف را با خودش و دیگران کنار گذاشته و نه در باطن که در ظاهر نیز منکر دین و عقاید حقه است.

مشکل امروز ما با کفار نیست چرا که آنان یک ظاهر و یک باطن هماهنگ دارند و حداقل ادعای دین داری و تدین نمی کنند. مشکل امروز ما با مسلمانان دو رو و ضعیف الایمانی است که در رفتارهای اجتماعی و سبک زندگی، بیشترین شباهت را به کفار دارند و در شعار و حرف زدن چنان زبان زهرآلودی دارند که قلب مومن را به آتش می کشند.

منافقین و کفار کی به نماز خواندن و حجاب داشتن شما و در یک کلمه به دین داری کردن درست شما راضی می شوند؟ منافق کی راضی است که شما نماز و حجاب و زکات و خمس و امر به معروف و نهی از منکر و حج و عمره را آن گونه که اسلام گفته به جا آورید که حالا به رقص نکردن شما و دوری کردنتان از اسراف و تجملات راضی باشد و در یک کلمه به دنبال اجرای درست دین در اجتماع اسلامی بگردد؟

وقتی طبق فرمایش قرآن کریم کفار و منافقین هیچ وقت از ما راضی نمی شوند، چرا ما باید به دنبال راضی نگه داشتن آنها باشیم. راضی نگه داشتن یک آدم بی قید و بی اعتقاد به معنی کنار گذاشتن دیانت مومن است.

راستی مگر افرادی که به دنبال جشن های مختلط و تجملات خیره کننده و مشروبات الکلی در مهمانی هایشان هستند، و در درجه اول رضایت خدا و رسول، و در درجه دوم رضایت من و شمای متدین را، در برگزاری جشن هایشان لحاظ می کنند که ما به دنبال راضی نگه داشتن آنها هستیم؟

ما باید تعارف را با خودمان کنار بگذاریم و در جشن ازدواجمان، فتوای یک مجتهد عالم و عادل و با تقوا را معیار رفتار قرار بدهیم و از حرام دین دوری کرده و از حلال و مستحب و مباحش استفاده ببریم. حلال خداوند برای من و شما حلال شده و مباحش منطقه آزاد دین است. تمام پیشنهادات گذشته برای استفاده کردن از منطقه الفراغ و حلال ها و مباح های دین است که خداوند دست ما را در آن منطقه باز گذاشته است.

شاد بودن و خندیدن و تفریح کردن در جشن ازدواج لزوما به معنی گناه کردن و گوش کردن به موسیقی حرام و تماشای بدن نامحرم و شکستن مرزهای حرام دین نیست. می‌توان دیندار بود و بهترین جشن را هم گرفت و به آنچه که دین در این مورد گفته بسنده کرد و از محدوده قرمز دین پا را فراتر نگذاشت. می شود با اعتماد به نفس و توکل بر خدا و استفاده از ابتکارات و تجربیات دیگر مومنان، بهترین و برازنده ترین جشن ازدواج را برای دو جوان مومن برگزار کرد.

من فکر میکنم مشکل ما متدینین، در درجه اول خودمان هستیم. ما تکلیفمان را با خودمان مشخص نکرده ایم و به جای جواب دادن به خداوند و رسول اکرم، به دنبال جواب دادن به کفار و منافقین و راضی نگه داشتن افراد بی قید و لامذهب هستیم. ما تا باورمان نشود، که تا زمانی که مانند افراد بی قید، بی قید و بی دین نشویم آنها از ما راضی نمی شوند، و خشنودی آنها جز با بی دین کردن ما و جهنمی کردنمان حاصل نمی شود، نمی توانیم دین دار باشیم و دین داری کنیم.

جالب این است که ما ابتدا بر روی کاغذ و سپس در متن زندگی، به دنبال تعریف کردن مرزها و حدود شرعی یک جشن زیبای اسلامی هستیم و در عمل با جشن ازدواج افراد لاقید و فاسق کاری نداریم و آنها جشن شان را هر گونه که بخواهند برگزار می‌کنند ولی آنها به متدینین به خاطر رعایت کردن احکام اسلام اعتراض می کنند؛ چرا که متاسفانه در جامعه ما نیروی انتظامی موظف به اجرای اسلام در جامعه نیست و با هیچ کدام از هنجارشکنی های افراد بی قید برخوردی ندارد و همگی چشممان را بر روی مصرف مشروبات الکلی و جشن ها و رقص و آواز مختلط شبانه آن هم تا ساعت یک شب بسته ایم.

افراد لاقید و بی ایمان در رفتارهای اجتماعی شان چنان با اعتماد به نفس برخورد می کنند که رفتن یا نرفتن خویشاوندان متدین به جشنشان به خاطر گناه های متعددش، اصلا و ابدا برای آنها اهمیت ندارند و آنها کار خودشان را می‌کنند و البته متدینین نیز در مجالس گناه شرکت نمی‌کنیم اما سوال اصلی این جا است که چرا من متدین در تنها جشن ازدواجم که فقط یک بار در تمام عمرم تکرار می شود و مهر و آرم و نشانی از سبک زندگی و اعتقادات من در آن است، خودم را گرفتار راضی نگه داشتن دیگرانی می‌کنم که رضایت خدا و رسول برایشان اهمیت ندارد؟

در کتابی خواندم که شهید چمران در زمان دانشجویی اش در دانشکده فنی اولین کسی بود که موکت پهن کرد و نماز ظهر و عصرش را در محیط دانشگاه اقامه کرد. در دانشکده ای که به خاطر حکومت طاغوت و فعالیت های کمونیستی و مارکسیستی و ماتریالیستی کمتر کسی جرات ابراز اعتقادات اسلامی اش را داشت، و بوی اسلام از در و دیوار دانشگاه به مشام کسی نمی‌رسید، مصطفی با یک عدد مهر و یک تکه موکت به جنگ این تفکر رفت که اسلام فقط برای کنج خانه و برای مادربزرگ ها است. مصطفی باور کرده بود که من نیز حق ابراز عقیده دارم؛ من مسلمانم و همان گونه که بی دین ها لوازم عقاید غلطشان را بدون دلهره نمایش می دهند، من نیز باید طبق مسلمانی ام رفتار کنم و با خوش آمد و بد آمد دیگران کاری نداشته باشم.

نماز روزانه و حجابتان را تمرین کنید تا در عرصه های دیگر نیز با همین مدل جرات اجرا کردن مدل رفتاری دینتان را داشته باشید. انسان، یک روزه به این رشد و بلوغ نمی رسد که بتواند در جمع امر به معروف و نهی از منکر کند، اذان بگوید و محجبه در اجتماع ظاهر شود. اینها نیاز به تمرین دارد. اعتقادات و رفتارهای دینی را در خودتان چنان تقویت کنید که به راحتی بتوانید دیگران را به دین داری امر کرده و از بدی ها و منکرات نهی کنید. ما ابتدا باید خودمان به این بلوغ برسیم چون دیگران عموما با تصمیم قاطع ما مشکلی ندارند.

یک قدم بر خویشتن نه، آن دگر در کوی دوست!

جوشکاری (330) دی جی اسلامی برای جشن ازدواج

حالا برای سرگرم کردن مهمان ها چه باید کرد؟!

اینجاست که لزوم "دی جی مذهبی" مشخص میشه!! چرا ما نباید برای مراسم هامون دی جی مذهبی داشته باشیم؟! این "دی جی مذهبی" مد نظر بنده، خیلی با "مداح" متفاوت هست! یک جوان سرحال و خوش سر و زبان و خوش صدا، که مجلس رو کاملا در دست بگیره و دو ساعتی مهمان ها رو با اسباب مباح و غیر حرام، سرگرم کنه. مثلا این سرود های آقای علی فانی (همون خواننده معروف به طه به یس) که درباره حضرت علی و حضرت زهرا و امام زمان خونده رو بازخوانی کنه. یا اشعاری که مشکل منکراتی ندارند!! حتی یه سری اشعار محلی رو! مثلا بارون بارون بارونه هی!!!

به قول شما خاطره ای بگه و لطیفه ای تعریف کنه. حتی حرف هایی جدی مرتبط با ازدواج به موقع جوان ها و ازدواج آسان بزنه. و خلاصه از اینجور چیزا! متاسفانه دی جی مذهبی نداریم!! داشته باشیم هم خیلی کمه!

--------------------------------------------------------------       

سلام خداوند بر شما

جشن ازدواج مهمانی شبانه دوست و رفیق ها نیست؛ دوست و رفیق‌ها که دور هم جمع می شوند بدون هیچ محدودیت و کنترلی و به اقتضای جوانیشان گل می‌گویند و گل می‌شنوند و می‌خندند. اما جشن ازدواج نه محل تجمع یک فامیل یک دست و هم دل، که محل تلاقی دو فامیل و دو طایفه بزرگ با تمام تفاوت ها و اختلاف ها است.

مدل خنداندن جوان های این دوره و زمانه با مدل خنداندن افراد مسن یا بهتر بگویم حتی پدر و مادرهای همان جوان ها متفاوت است. در جشن ازدواج هم پیرمرد کهن سال و هم طفل چهار و پنج ساله؛ هم افراد تحصیل کرده و متشخص، و هم افراد لوده و بزله گو که هر کلامی را بر زبان جاری میکنند حضور دارد؛ و سرگرم کردن هر کدام از آنها هم روشی دارد.

دعوت کردن از یک یا چند مداح به عنوان مجری، به معنی خواندن دعای توسل و زیارت عاشورا در جشن ازدواج نیست. ما با شما بر سر لفظ و اسم دعوا نداریم و در نهایت همه ما به دنبال پیدا کردن روشی برای برگزاری بهتر یک جشن خوب و آبرومند برای جوانهایمان هستیم. اگر بنده از لفظ مجری استفاده کردم منظورم اجرا کننده بود نه آنچه شما در مراسم ها و همایشهای مرسوم دانشگاهی و گفت و گوهای تلویزیونی مشاهده می کنید. مجری جشن ازدواج همان اجرا کننده ای است که بتواند برنامه شاد و بانشاطی را بدون لودگی و با رعایت شان دو فامیل آبرومند اجرا کند.

ممکن است دو فامیل متدین و مذهبی به علت انس‌شان با هیئات مذهبی و مداحی های مرسوم در جلسات هیئت، اجرای جشن ازدواجشان را به یک مداح با سلیقه و خوش بیان بسپارند و از اجرای او هم کاملا راضی باشند. به گمانم شما چنین اجرایی را ندیده اید و از توانایی های افرادی که در این حوزه فعال هستند بی خبر باشید؛ اما بنده نمونه های خوب این اجراها را دیده ام. مداح ها چون صدای خوبی دارند و الحان موسیقی و شاد را خوب میشناسند و از چرخاندن مجالسی با جمعیت بالا واهمه ندارند و به راحتی مخاطب را اداره کرده و هر زمان که بخواهند با استفاده از اشعار زیبا و بدون استفاده از آلات موسیقی مخاطب حاضر در جشن را به ابراز احساسات و شعف قلبی وامیدارند.

آنچه بنده روی آن اصرار دارم اسم و رسم و عناوین نیست. چه مداح، چه مجری، چه دی جی اسلامی! فرقی ندارند. بنده روی شاد بودن بدون گناه تاکید دارم و به دنبال معرفی این سبک و سیاق به خانواده ها و جوانها هستم؛ تا همه بدانند می توانند با به دست گرفتن امور جشن و دوری کردن از تقلیدهای نامناسب از عادات غلط، مجالس جشن ازدواجشان را به گونه ای پاک و آسمانی و معنوی اداره و مدیریت کنند؛ که اگر کارت عروسی شان را به داخل ضریح سیدالشهدا یا امام رضا یا حضرت معصومه علیهم السلام انداختند، ارواح مطهر آن ذوات مقدس با میل و رغبت در جشن ازدواجشان حاضر شوند و از شب اول زندگی دعایشان شامل حال جوان ها باشد. این حرف ها افسانه نیست. اشکال در مسلمانی ما است که از الگوهای خوبمان فرسنگ ها فاصله گرفته ایم.

تفاوت دی جی اسلامی با مجری و مداح این است که دی جی نمی تواند مجلس را بدون موسیقی و آهنگ های لهو و لعب مدیریت کند. موسیقی یکی از خط های قرمز و تفاوت های آشکار بین سبک زندگی اسلامی و تمام سبک زندگی های رغیب است. طبق تعالیم اسلامی شادی نباید با هر قیمتی حاصل شود و ما به دنبال فرحی که با موسیقی حال می شود نیستیم.

سرگرم کردن میهمان ها خوب است اما نباید بهانه‌ای شود تا ما از مسیر عبودیت خداوند خارج شویم. نه خندیدن گناه است و نه خنداندن مردم. اما خندیدن غافلانه با خندیدن عابدانه فرق دارد. چقدر هنرمند بود آیت الله مجتهدی که حضرت آیت الله العظمی بهجت را هم می خنداند و با ایشان هم مزاح می کرد اما هیچ گاه برای خنداندن و خندیدن گناه نمی کرد.

ما فراموش کرده ایم که شادی برای روح است نه بدن؛ و روح تا متوجه خداوند نباشد بسط و فرح و نشاط ندارد. خداوند صمد است، بی نهایت است و در ما از روح خودش دمیده است. روح ما با نشاط محدود و کوتاه گناه سیراب نمی شود چون گناه مثل آب شور است و تشنگی را چاره نمی کند. و به همین دلیل است که خداوند در کتاب مقدسش قرآن کریم، با کلمات خودش راه سیراب کردن روح را با آب زلال تقوا و بیان کرد تا ما شادی بی نهایت را به شادی محدود و زودگذر نفروشیم.

--------------------------------------------------------------