پیشنهاد میکنم :
سری پست های "جوشکاری" را به ترتیب مطالعه کنید
چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند
--------------------------------------------------------------------------
سلام
شما میفرمایید که
باید ایمان را مد نظر قرار بدهیم و ملاک کفویت فقط ایمان است و نه چیز دیگر.
چگونه بفهمیم ایمان
خودمان چه کیفیتی است؟ و چگونه بفهمیم ایمان طرف مقابل چه کیفیتی است؟ چگونه
بفهمیم کفو هستیم یا نه؟ کفویت به چیست؟ نماز و روزه؟ توقعات از زندگی؟
من -پسر- میدانم گناه و خطا از من زیاد سر زده است. بارها
به نفسم ظلم کرده ام ، ظلم های بزرگ و کوچک. حال در انتخاب فرد مقابل ، اگر دیدم
از نظر ایمانی از من برتر است (با توضیحاتی که شما برای چگونگی فهمیدن این موضوع
میدهید انشاالله) باید چه کنم؟ بگویم تو زیادی با ایمانی؟! و بروم سراغ کسی که
ایمانش کمتر و در حد خودم باشد؟
ببخشید اگر سوالم
تکراری است.
--------------------------------------------------------------------------
سلام خداوند
بر شما
اگر یادتان
باشد گفتم و نوشتم که ما دستگاه ایمان سنج برای سنجیدن مقدار ایمان نداریم. اما
چون سوال شما از سنجش اصل ایمان آن هم در خودمان بود راحت تر به سراغ این مساله می
روم و جملاتی خدمتتان تقدیم می کنم:
در تقسیم بندی
قرآن تمام انسان ها از این سه قسم خارج نیستند: یا مومن اند یا کافر !
اشتباه
ننوشتم. مردم سه دسته اند: یا به خداوند و تعالیم اسلام مومن اند حقیقتا ؛ و یا به
اسلام ایمان ندارند و کافراند ؛ حال خود کفار دو دسته اند: یا در کفرشان شجاعت
دارند و آن را ابراز می کنند و یا اینکه کفرشان را مخفی کرده و در میان مومنان مانند
مومنان زندگی می کنند اما دلشان بویی از ایمان ندارد.
منافقین کافرانی هستند که در
میان مومنین خود را مخفی کرده اند و آزادانه زندگی میکنند و رفتارهای دینی دارند
اما بخاطر آلودگی ناشی از کفر در دلشان ، منتظر لحظاتی حساس و سرنوشت ساز برای
ضربه زدن به اسلام و مسلمانان هستند. منافقین مذهب را برای ضربه زدن به مذهب
انتخاب کرده اند. قرآن در مورد منافقین می فرماید: هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُم. ضمير «هُمْ» را در
اين موارد مىگويند ضمير حصر: تنها آنها دشمنان حقيقى اسلام هستند. اين تعبير خيلى
عجيب است.
منافقین نشانه
هایی دارند که شاید اگر با دقت به سراغ قرآن و روایات برویم بتوانیم برخی از علائم
نفاق را بشناسیم و به علاجش در خودمان اقدام کنیم.
تذکر مهم و اساسی به خوانندگان محترم:
نشانه های نفاق را فقط در خودتان تطبیق کنید و از این بحث برای درمان اعتقادات و اخلاقیات خودتان استفاده کنید. مبادا شمشیر خوارج و ابن ملجم ها و تکفیری ها را به دست گرفته و همگان را منافق و بی دین نام گذاری کرده و خودتان را مومن قلمداد کنید! امان از مکر شیطان!!
پیشاپیش از تمام خوانندگان
محترم به خاطر مطرح کردن این بحث به شدت خطرناک عذر می خواهم:
نشانه ی اول و
دوم منافق:
شهید مطهری می
فرمایند: بعضى از نفاقها هست كه واقعاً خود انسان هم نمىداند منافق است. آدم منافق
است و خودش خيال مىكند مؤمن است، يعنى در عمق دلش شكها، شبههها، بىايمانىها، انكارها
وجود دارد و خودش خيال مىكند مؤمن است. مىفرمايد: وَ لا يَأْتونَ الصَّلوةَ الّا وَ هُمْ كُسالى
وَ لا يُنْفِقونَ الّا وَ هُمْ كارِهونَ. اين دو ركن را كه قرآن هميشه ذكر مىكند:
اقيمُوا الصَّلوةَ وَ اتُوا الزَّكوةَ اين به اصطلاح عبادت بدنى و آن عبادت مالى، اينها
اگر ايمان مىداشتند- از خودشان بپرسيد- نماز را اين قدر با بىرغبتى نمىخواندند و
زكات و انفاق در راه خدا را با اين كراهت و با اين زور نمىدادند. همان طورى كه عرض
كردم لازمه ايمان به اللَّهِ ربّ العالمينِ رحمنِ رحيمِ مالك يوم الدين اين است كه
انسان با رغبت نماز بخواند و لازمه ايمان به اينكه من هرچه دارم از خداست اين است كه
هرچه خدا به او امر مىكند از روى رغبت بدهد.
قرآن مىگويد چه
دليلى بر نفاق شما بالاتر از اين كه وقتى كه مىخواهيد بياييد به نماز، با ناراحتى
و كسالت مىآييد. چهار ركعت نماز كه بخواهيد بخوانيد مىگوييد چه خوب است زودتر تمام
شود. شندرغاز اگر مىخواهيد به يك مورد صحيحى، به يك مستحق شرعى بدهيد، شيطان گويى
دست شما را گرفته و پىدرپى مىگويد نده. اين علامت اين است كه ايمان شما ايمان نيست!
نشانه ی سوم نفاق:
آیت الله جوادی آملی می
فرمایند: از معيارهاي اخلاقي شناختِ لكّهها و رگههاي نفاق، خودآزمايي است تا روشن
شود انسان در برابر نصيحت و دعوت به تقوا و انتقاد سازنده چه برخوردي ميكند. برآشفتن
و پرخاش، نشانه وجود زمينه بيماري قلبي نفاق در انسان است كه درمان فوري ميطلبد، وگرنه
كم كم به بيماري مزمن نفاق مبتلا ميشود و سر از عزت فرعوني درميآورد و مصداقِ آيه
﴿بَلِ الَّذينَ كَفَروا في عِزَّةٍ وشِقاق﴾ ميگردد. بنابراين، هر كس بايد خود را بيازمايد تا بيابد آيا در
فكر و عمل، خیرخواه جامعه است و در مقابل افساد و القاي شبهه منافقان، درصدد اصلاح
و ازاله شبهه برميآيد و چنانچه ديگران در صدد تخريب و اهلاك منابع اقتصادي (حرث و
نسل) برآيند، او به فكر اصلاح آن هست يا نه. اين آزمون، معيارِ خوبي براي تهذيب نفس
است.
نشانه ی چهارم
تا ششم منافق:
استاد مطهری سه
خاصيت براى منافق طبق آیات ابتدایی سوره بقره بر می شمرند:
الف. تسفيه (سفیه
دانستن) اهل ايمان.
ب. ادعاى اصلاحگری
و مصلح بودن.
ج. در هر مجلسى
مطابق ميل آنها سخن گفتن.
نشانه ی هفتم منافق:
آیت الله جوادی آملی می
فرمایند: ائمّهٴ اطهار (عليهمالسلام) مصداق كامل و نمونهٴ بارز عَلَم
تقوا و معيار ايمان هستند. از اين جهت تعلّق و وابستگي به آنان نشانهٴ ايمان و
تقواست، همانطور كه بيگانگي، بغض، كينه و عداوت با آنان، علامت كفر، نفاق و بيگانگي
از ايمان و تقواست.
علي
(عليهالسلام) فرمود: اگر با شمشيرم
بر بيني مؤمن بكوبم تا بغض و كينهام را به دل بگيرد، چنين نخواهد كرد و اگر همهٴ دنيا را
[با متعلّقات آن] در حلقوم منافق بريزم تا مرا دوست بدارد هرگز محبّت مرا به دل نخواهد
گرفت. و اين، از آن جهت است كه قضاي الهي بر زبان رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و
سلم) [اينگونه] جاري شد كه فرمود: اي علي! هرگز مؤمن دشمن تو نخواهد شد و منافق دوستي
تو را نخواهد پذيرفت؛ لوْ ضربتُ خيْشوم المؤمن بسيفى هذا علي أن يُبْغضنى ما أبغضنى
ولو صببتُ الدّنيا بجمّاتها علي المنافق علي أن يحبّنى ما أحبّنى وذلك أنّه قضى فانقضي
علي لسان النّبىّ الاُمّىّ (صلي الله عليه و آله و سلم) أنّه قال: ياعلىّ! لا يُبْغضك
مؤمنٌ ولا يُحبُّك منافق ٌ»
نشانه ی هشتم تا
دهم منافق:
آیت الله جوادی آملی می
فرمایند: امام صادق (عليه السلام) فرمود: اگر مردي را ديديد كه ركوع و سجود نمازش طولاني
شد، بدان اعتنا نكنيد، زيرا ممكن است از روي عادت باشد كه چنانچه ترك شود، ناراحت ميشود؛
ولي به راستگويي و امانتداري او (كه از اوصاف اخلاقي است) توجه كنيد.
رسول گرامي اسلام (صلي الله
عليه و آله سلم) براي انسان منافق سه نشانه قرار داد كه با يكي از آنها ميتوان او
را شناخت: دروغ گويي؛ پيمان شكني؛ بيمبالاتي (خیانت) در امانتداري:
للمنافق ثلاث علاماتٍ إذا حدّث كذب
و إذا وعد اخلف و إذا ائتمن خان: منافق سه نشانه دارد: وقتي گزارش دهد، دروغ بگويد،
و هنگام وعده خلاف كند، و در امانت خيانت ورزد.
نشانه ی یازدهم تا چهاردهم
منافق:
آیت
الله جوادی آملی می فرمایند: امام صادق (عليهالسلام) دربارهٴ نشانههاي
نفاق ميفرمايد:«أربعٌ
من علامات النّفاق: قساوة القلب، وجمود العين، والإصرار علي الذّنب والحرص علي الدّنيا»؛
قساوت
قلب، خشكي چشم (دل او براي كسي يا چيزي نميسوزد تا چشم او بگريد) پافشاري بر گناه،
و حرص و ولع بر مال و جاه دنيا.
نشانه
ی پانزدهم تا هجدهم منافق:
آیت
الله جوادی آملی می فرمایند: پيامبر مكرّم اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) ميفرمايد:«علامة
المنافق فأربعةٌ: فاجر دخله، يخالف لسانُه قَلْبَهُ، وقولُه فعلَه وسريرتُه علانيتَه.
فالويل للمنافق من النّار»؛
نشانههاي
منافق چهار چيز است: دخل و درآمد او با فجور و حرام همراه است، زبان او مخالف چيزي
است كه در دل او ميگذرد، گفتار و كردارش همخواني ندارد (چيزي ميگويد و در عمل خلاف
آن را انجام ميدهد) باطن و درون او با ظاهر او مخالف است (در پنهان كه به گفتار و
رفتاري دست ميزند در ظاهر خلاف آن را مينمايد) پس واي از آتشي كه براي منافق آماده
است.
نشانه
ی نوزدهم منافق:
امام
خمینی رحمت الله علیه در چهل حدیث می فرمایند: (کسی که) توصيف حلم و بردبارى كند با
آنكه متصف به آن نباشد... و اين خود نفاق و دوررويى است و ريا و شرك است، چنانچه اظهار
خشوع كردن و از ورع خالى بودن نيز از اوضح مصاديق شرك و ريا و نفاق و دورويى است.
نشانه
ی بیستم منافق:
امام
خمینی رحمت الله علیه در چهل حدیث می فرمایند: «جناب امام صادق، سلام اللّه عليه، از
جناب رسول اكرم، صلّى اللّه عليه و آله، نقل مىفرمايد كه گفت خداى عز و جل به داود
فرمود: «اى داود بشارت ده گناهكاران را و بترسان صدّيقين را! گفت: چگونه بشارت دهم
گناهكاران را و بترسانم صدّيقين را؟ گفت: «اى داود بشارت ده گناهكاران را كه من همانا
توبه قبول مىكنم و از گناه مىگذرم، و بترسان صديقان را كه عجب نكنند به اعمالشان،
زيرا كه نيست بندهاى كه من به پا دارم براى حساب مگر آنكه هلاك گردد.»
بعد
از آنكه صدّیقين در حساب هلاكاند، با آنكه آنها از گناه و معصيت پاكاند، من و تو چه
مىگوييم؟ اينها همه در صورتى است كه اعمال من و شما از رياء دنيايى، كه از موبقات
و محرّمات است، خالص باشد، و كم اتفاق افتد براى ما عمل خالى از ريا و نفاق. بگذار
نگفته ماند. اكنون اگر باز جاى عجب است و تدلّل و ناز و غمزه، بكن، و اگر انصافا جاى
خجلت و سر افكندگى و اعتراف به تقصير است، بعد از هر عبادتى كه كردى از روى جدّ و واقع
از آن عبادت و از آن دروغها كه در محضر حق تعالى گفتى، از آن نسبتها كه بىجهت به خود
دادى، استغفار و توبه كن.
جمع
بندی:
همان
گونه که ملاحظه می فرمایید هر کدام از بزرگان دین در میان کلماتشان به گوشه ای از
نشانه های منافق وجریان نفاق اشاره کرده اند و بخشی از علائم آن را برشمرده اند.
با این اوصاف اگر خودمان را مومن یافتیم شایسته است برای نکاح نیز به دنبال مومنه
ای بگردیم و صفت ایمان را به هر مقدارش قدر بدانیم. اندازه کردن وصف ایمان جز در
عالم آخرت مقدور نیست و برای ما امکان تقدیر و وزن کشی وجود ندارد. ایمان گوهری
نیست که بتوان از ظاهر اعمال و سکنات آن را جویا شد. همین که شخصی را مومن یافتید
خداوند را به خاطر این نعمت بی نهایت ارزشمند شکرگزار باشید. برای یافتن گوهر
ایمان وسواس شوید اما سنجش بالا و پایین آن یا درجات آن به دام من و شما در نمی آید. پس
خودتان را با کسی مقایسه نکنید.
امیدوارم
با مطالعه ی کلمات نورانی بزرگان دین به جواب مورد نظرتان رسیده باشید.
--------------------------------------------------------------------------
خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم