پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوش کاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

حاج آقا سلام...
دختری هستم دانشجو که با اینکه تو خونه در لباس پوشیدنم هم دقت کردم و حتی گاهی موهامم شانه نمی کنم که برادرها توجه خاصی کنن اما متاسفانه چندین ساله که از ترس برادران شبها با ترس خوابیدم و جریان های متفاوتی از شهوت اونها رو دیدم. یکیشون مدت زیادیه که ازدواج کرده و یادمه وقتی دبیرستانی بودم و اولین بار بالاسرم دیدمش برخورد بدی کردم و ترسوندمش و بعد اون اتفاق هم دیگه زیاد باهاش حرف نزدم. اما همشون اینجوری هستن. چند تا دیگه برادر تو خونه دارم که الان مشکلم بیشتر با آخریه.یعنی همین چند شب پیش نصفه شب که از خواب پاشدم دیدم داره پامو لمس میکنه. تاصبح گریه میکردم. همین الانم که دارم کامنت میذارم چندشب تا صبح بیدارموندم. جدا از این مساله مشکلات مالی و بدخلقی و بددهنی بسیار ناجور برادرها رو هم تو خونه داریم و پدرمم آدمیه که در عصبانیت بدخلقه و مدتیه که مشروب مصرف میکنه و هرروزم که میگذره بیشتر میخوره..تو این شرایط که امنیت هم ندارم واقعا تاب و توانم داره از دست میره و این چند سال متاسفانه تحمل کردم و الان دیگه خیلی بی طاقت شدم و واقعا درده برام و تا مرگ اینها از ذهنم پاک نمیشه. حتی تصورمیکنم شوهر هم کنم شاید بترسم شوهرم برای مسائل زناشویی سمت من بیاد. متوجه هستید ؟

متاسفانه جایی رو هم ندارم برم وگرنه اینجا نمی موندم. مادرم هم اطلاع داره اما با وجود اینکه خیلی غصه میخوره میگه نمیتونم به پدرت بگم چون یا یک بلایی سر برادرات میاره یا سکته میکنه. به روشونم نمیتونه بیاره یا غیرمستقیم هم فایده نداره. سعی در مواظبت من داره اما خب شبها خوابند دیگه! بعدم خونه کوچیکه و من اتاقی واسه خودم ندارم.این اتاق هم که مادرم کنارم میخوابه حتی درش خوب بسته نمیشه و قفل نداره.تازه من خودارضایی برادرمو رو لباسام هم دیدم. اولها نمیدونستم چیه. بعدا فهمیدم. دیگه حالم از لباسامم به هم میخوره. حالا بین خواستگاران واسه این مشکلات یا خودم تمایل نداشتم یا مادرم رد کرده یا اونا همون اول صرفا به دلیل برادرای بدم که خودم گفتم پیگیر نشدن. و تو اینها به هیچکدوم هم اصلا و ابدا تمایلی نداشتم.

من با این شرایط موندم که چه کنم... به نظرتون چیکار باید کنم ؟

--------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند بر شما

انجام واجبات و ترک محرمات و روح ایمان به همان اندازه که زندگی پیروان اسلام و مومنان را شاد و با صفا میکند ، انجام هر گناه و ترک هر یک از واجبات الاهی ، شادی و صفا را از خانه بیرون کرده و غم و دلهره و ناامنی را به اندازه ی ارتکاب هر گناه جایگزین آنها می کند.

اسلام یک سبک زندگی کامل است و در صورت انحراف از دستورات اسلام و دوری از تعالیم آن مشکلات و گرفتاری ها مثل دومینو و پست سر هم در خانه و زندگی فردی و اجتماعی افراد ظهور میکند. علت اینکه بسیاری از ما طعم واقعی اسلام را نچشیده ایم این است که اسلام را آنگونه که باید و شاید اجرا نکرده ایم و در بهترین حالت خواسته ایم هم خدا و هم هوا را در کنار هم بپرستیم و هنوز طعم خداپرستی و انجام یک دست ، و عمل یک پارچه به دستورات اسلام را نچشیده ایم.

مشروبات الکلی برای زایل کردن عقل و دین ، ماهواره و تصاویر و فیلم های مستهجن برای تحریک آتشین شهوت و میل جنسی ، ترس از فقر و پررنگ کردن مشکلات اقتصادی در ذهن جوانان برای دور کردن آنها از ازدواج حلال ، خودارضایی برای تسکین موقت دادن به میل شدید جنسی تحریک شده ، و در آخر روابط نامشروع حتی با محارم تکمیل کننده ی این زنجیره ی تباهی و فساد در خانواده ها است.

پاک ماندن در چنین خانه ای مسلما اجری مضاعف و پاداشی چند برابر دارد. اکنون با اجازه ی شما چند نکته در همین فضا خدمتتان تقدیم می کنم:

1- اولین وظیفه ی شما دور نگه داشتن خودتان از فضای آلوده ی گناه و تقویت ایمان در خودتان در عین حضور در خانه است. با اینکه انسان ها در زندگی دنیا به ناچار یک زندگی اجتماعی و داد و ستدی دارند اما در آخرت همگان به صورت فرادی و تنها محشور می شوند و تمام اجتماعات آخرت بر اساس ایمان و کفر و مراتب آن خواهد بود. پس بدانید که سعادت شما به هیچ عنوان به افراد دیگر خانواده گره نخورده است. گناه کاری افراد خانه هیچ ضرری به ایمان شما وارد نمی کند و اگر شما طبق وظیفه ی شرعی خودتان و طبق رساله ی عملیه به وظایف خودتان درست عمل کنید هیچ گزندی به شما در دنیا و آخرت نخواهد رسید.

2- سکوت و فریاد به عنوان دو عمل از فرد مکلف جزو اعمال صالح یا زشت انسان حساب شده و گاهی انسان به خاطر سکوت یا فریادش ، سعادتمند و یا شقی می شود. بستگی دارد که این سکوت در کجا صورت گرفته باشد و آن داد و فریاد به چه نیتی زده شده باشد. کسی که با سکوتش دیگری را در گناه تایید کند با گناهکار شریک خواهد بود. ممکن است شما نتوانید گناهکار را از گناه شخصی اش باز دارید اما نباید سکوت کنید تا مورد سوء استفاده ی او قرار بگیرید. فضایی که شما از خانه تشریح کردید به خاطر دوری از تعالیم اسلام چنان ناامن است که خواب را از چشم شما ربوده است اما بدانید که احترام یا ترس از برادر یا سکوت شب یا قلب بیمار پدر نباید مانع شود تا شما در مقابل درخواست یا اعمال خلاف دیگر اعضای خانه سکوت کنید. در چنین مواقعی تمام تلاش خودتان را برای دوری از گناه بکنید و در مواقع ضروری داد و فریاد به راه بیاندازید. فقط کافی است با یک جیغ بنفش دخترانه و بدون نگرانی از در و همسایه مادرتان را صدا بزنید همین.

3- ترس از آبروی خود یا دیگران یا آبروی خانوادگی یکی از حربه های مهم شیطان است که بسیاری از افراد جامعه را خواسته یا ناخواسته گرفتار گناه های سلسله ای و مداوم و بی انتها می کند. آبرو اگر مهم است باید در بالاترین درجات  آن به حفظ آبرو در مقابل خداوند پرداخت. متاسفانه آن قدر که ما به دنبال حفظ آبرو در مقابل در و همسایه هستیم به فکر کسب و حفظ آبرو در مقابل خداوند نیستیم. گناه به معنای حقیقی اش پرده دری و ریختن آبروی انسان در پیشگاه خداوند است.

4- به خداوند پناهنده شوید و به معنای حقیقی وارد در دژ ایمن توحید شوید به این صورت که جز از خدا از هیچ کس نترسید و با علم و عمل بیشتر به دستورات اسلام ، از خداوند بخواهید که چنان هیبتی به شما عطا فرماید که در بدترین حالات ، کسی طمع گناه در شما نکند و حتی از نزدیک شدن به شما نیز بترسند. تقوا به انسان های مومن چنان هیبتی می دهد که برنده ترین سلاح ها چنان هیبتی به انسان های بی تقوا نمی دهد. هیبتی که امیرمومنان به خاطر تقوای بی نظیرش داشت غیر از هیبتی است که جلادان معاویه به خاطر شمشیرهای تیزشان در دل دیگران ایجاد می کردند. 

حال و روز اطرافیان و اصحاب مولای متقیان در کنار ایشان به گفته ی خودشان در تاریخ ، نظیر کسی بود که در اتاقی با حضور یک شیر گرسنه زندگی میکند. کسی که در کنار یک شیر گرسنه باشد از ترس او دست از پا خطا نمی کند. هیبتی بی نظیر دل و جان اصحاب را فرا میگرفت اما این هیبت ناشی از شمشیر و زور بازوی علی نبود چرا که همین اصحاب در مقابل شمشیر معاویه لحظه ای سکوت نکردند و در دفاع از امیرالمومنین داد سخن دادند ، در حالی که جلادان معاویه بالای سرشان ایستاده بودند. این تقوای علی بود که چنان عظمتی به او داده بود و البته به همین دلیل بود که مولا با اطرافیانش با شوخی و خنده روزگار میگذراند تا آنها بتوانند زندگی چند روزه ی دنیایی با امام المتقین را تحمل کنند. متاسفانه برای امثال ما که تقوای درست و درمانی نداریم زندگی در کنار انسان های ناب و متقی و خیلی خوب ، زندگی راحت و دلچسبی نیست.

برای خدا و طبق دستور اسلام سکوت کنید و برای خدا و طبق وظیفه ی شرعی تان فریاد بزنید. از کسی جز خداوند نترسید تا خداوند هیبت اهل تقوا را به شما نیز عطا بفرماید.

--------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم