جوشکاری (152) ازدیاد فرزند برای آینده ای بهتر

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوشکاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

من نمی دونم چه بلایی باید سر این مملکت بیاد تا امثال شما از حرفای احمقانه تون کوتاه بیاین! اگه هر زوج ایرانی 6 تا فرزند بیارن جمعیت ایران تو 30 سال آینده میشه 300 ملیون! 60 سال دیگه 900 ملیون! 100 سال دیگه 2.2 ملیارد!! اومدیم و امام زمان تو این صد سال ظهور نکردن و اوضاع رو مدیریت نکردن، شما آخوندای گرامی که از مدیریت کشور 30-40 ملیونی برنیومدین میخواین یه کشور 2.2 ملیارد نفری رو با سالی 80 ملیاردمترمکعب بارون اداره کنین؟ (همین الان ما داریم سالی 110 ملیارد متر مکعب آب مصرف می کنیم)
این فقط از آبش، این جمعیت غذا نمی خواد؟ سوخت مصرف نمی کنه؟ چوب برای وسایل منزل؟ آهن برای خونه؟ پشم و پنبه نمی خواد که لخت نمونه؟ عقلم خوب چیزیه والا! حالا 1 بچه نه 2 تا هم 3تا! حداقل 6 الی 8 تا رو از کجاتون در میارین.

--------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند برشما

واقعا از بحث شما خوشحال شدم چون آخوندهایی مثل من می میرند برای بحث های این جوری!!

جمعیت امروز کشور ما امروز چیزی حدود هفتاد و هفت میلیون است. و طبق اعلام مرکز آمار ایران ، رشد جمعیت به وسیله ی زاد و ولد و بدون در نظر گرفتن مهاجرت در کشور ایران چیزی حدود 1.29 درصد است. این مطلب را می توانید از درگاه ملی آمار بخواهید که در سایت این مرکز موجود است. ما در کشورمان در مقابل هر زوج جوان دو فرزند نداریم تا هر زن توانسته باشد به جای خودش حداقل یک دختر داشته باشد بلکه در مقابل هر دو نفر زن و شوهر فقط 1.7 بچه وجود دارد. اگر تمدنی میزان زاد و ولد 2.1 درصد داشته باشد فقط توانسته است به تعداد اموات و فوت شدگانش جایگزین زنده بر روی زمین داشته باشد نه بیشتر. پس زمانی ما می توانیم جمعیت امروز را فقط حفظ کرده و نه افزایش دهیم که بتوانیم میزان زاد و ولد را به بالاتر از دو درصد برسانیم.

علاوه بر این ، در کل کشور ایران چیزی حدود بیست میلیون خانوار وجود دارد که البته اکثر این بیست میلیون خانوار به علت داشتن سن بالا دیگر بچه دار نخواهند شد چون مانند پدران و مادران ما یا در سنین کهولت هستند و یا علاقه ای به توالد جدید ندارند و بیشتر علاقه دارند که خود را با نوه هایشان سرگرم کنند تا با فرزندی از خودشان.

در سال 1391 در کل کشور ایران 1421689 نفر متولد شده اند که اگر از چند قلوها صرف نظر کنیم به همین تعداد خانواده ی آماده توالد داشته ایم که در سال گذشته اقدام به توالد کرده اند. با خوش بینی تمام می توان از این آمارها نتیجه گرفت که فقط از پنج میلیون خانوار جوان این بیست میلیون خانوار میتوان انتظار داشت که اقدام عاجلی برای برگرداندن رشد منفی جمعیت و حرکت افزایشی آن انجام دهند البته از پانزده میلیون دیگر نیز ناامید نیستیم!! این در حالی است که تعداد طلاق در کشور ما به حدود 143 هزار مورد در سال می رسد و این یعنی خانوارهای جوانی که قبل از توالد ریشه کن شده اند و به ثمر نرسیده اند.

اگر دوره ی حمل و شیردهی را طبق گفته ی قرآن حداقل سی ماه قرار بدهیم و تمام این خانوارهای جوان از ابتدای ازدواج تا پایان شصت سالگی ! قصد توالد سریع و بدون فاصله داشته باشند باز هم طی یک فرایند سی ساله جمعیت کشور در این دوازده دوره ی سی ماهه فقط شصت میلیون افزایش می یابد که چیزی شبیه به محال است. یعنی اگر همه ی این پنج میلیون خانوار جوان هر کدام دوازده فرزند داشته باشند بعد از سی سال جمیعت کشور به 137 میلیون نفر خواهد رسید نه سیصد میلیون.

فراموش نکنید که همین 137 میلیون فرضی بنده (در مقابل سیصد میلیون شما) هم قابل تحقق نیست چون زوج جوانی که ابتدای زندگی مشترکش سی سالگی است نمی تواند در دوره ی فرضی سی ساله ی ما ، آن هم بدون فاصله سنی بین فرزندان شرکت کند. و تعداد فراوانی از آنان اساسا زندگی مشترک چند ساله ای نخواهند داشت تا بچه دار شوند چون آمار طلاق 6.5 درصد در کشور خانواده و توالد را خشکانده است.

من نمی دانم چرا تا از توالد بحث می شود چند تقاطع شلوغ خیابان های مرکزی تهران را نمایش می دهند و مردم را از توالد بیشتر میترسانند در حالی که بحث توالد فقط مربوط به تهران نیست و مربوط به کل کشور و همه ی شهرها و روستاهاست.

کارهای ملی و کلانی مثل توالد وقتی از زبان بزرگانی چون رهبر معظم انقلاب خارج می شود ولی توسط بدنه ی دولت و دستگاه های اجرایی دنبال و حمایت نمی شود نمی تواند به هدف غایی و کامل خودش برسد. در حقیقت با این وضع اسفناک که احدی از زوج های جوان به فرزند سوم حتی فکر هم نمی کنند و حداکثر زوجین به دو فرزند قناعت می کنند و کثیری هم تک فرزند می مانند اگر ما بعد از سی سال توانسته باشیم جمعیت ایران را به مرز صد میلیون برسانیم واقعا باید جشن ملی بگیریم.

نکته قابل توجه اینجاست که ما نسل جوان متولدین بعد از انقلاب از نسل گذشته خودمان تماما ناامید هستیم و هیچ توقعی نداریم که برای ما برادر و خواهر بیاورند. فقط خواهش میکنیم زبانشان را به ملامت باز نکنند و مانع توالد فرزندانشان نشوند. باور کنید نوه هم مثل فرزند بلکه با نمک تر از اوست. بهترین کمک نسل گذشته این است که حمایت معنوی و اقتصادی خودشان را نثار فرزندانشان کنند تا آنها بتوانند کم کاری گذشتگان را در قبال تاریخ و ایران و اسلام عزیز جبران کنند.

کشور ما ایران امروز به اندازه ی کل اتحادیه اروپا گاز و انرژی مصرف میکند. شما که سوال از انرژی و چوب وآهن و غذا می کنید باید بدانید که ما با بهتر مصرف کردن می توانیم به اندازه ی اروپا جمعیت مصرف کننده داشته باشیم. ما مردم مسرف و گناه کاری هستیم. لازم نیست منابع جدیدی کشف یا افتتاح کنیم بلکه با مدیریت همین منابع و دوری از اسراف می توانیم جمعیتی مثل جمعیت اروپا را در زمستان گرم کرده و تغذیه کنیم. راه درمان اسراف کاری امروز ما جلوگیری از توالد و ضربه زدن به آینده ی میهن عزیزمان نیست. 

رزق و روزی از آسمان نازل می شود و البته این هم کار خداست. وقتی روزی خور بیشتر باشد باران هم بیشتر نازل می شود. خیلی حرف خلاف واقعی نیست اگر بگوییم یکی از علل خشکسالی های اخیر در کشور ما همین کنترل زاد و ولد و کاهش جمعیت است. ما با همین کارمان موجبات خشم خداوند را فراهم کرده ایم چون گناهی مرتکب شده ایم که اسلام و شیعه را به سمت ضعف و پیری سوق داده است.

همان گونه که جنگ تحمیلی با یک میلیون سرباز و بسیجی و پاسدار و ارتشی به سامان رسید ، جنگ جمعیت نیز با همین پنج میلیون خانواده به ثمر خواهد رسید. این جنگ نیاز به مقدماتی دارد که ما تمام این مقدمات را خوب و کامل بنا کرده ایم. امروز مشکل کشور ما دبستان هایی است که دانش آموزی در آنها حضور ندارد. بیست سال بعد دانشگاه های سراسر کشور خالی از دانشجوی جوان امروز خواهند بود و فرزندی که امروز به دنیا می آید دانشجوی بیست سال بعد و دانشمند فرهیخته ی چهل سال آینده است. فقط کسی با توالد فرزند مخالفت می کند که آینده را نمی بیند و فکر می کند مشکلات امروز کشور ، مشکلات فرداها هم هست. حتی اگر امام زمان هم ظهور کنند حضرت برای آن دوران شکوهمند ایران و اسلام ، به جوانهای پرانرژی نیاز دارند و نه کهن سالان فرتوت.

ما وقتی از شش فرزند و هشت فرزند حرف می زنیم مطمئن باشید که از حداقل ها حرف می زنیم نه حداکثرها و الا تعداد مورد قبول اولاد برای هر خانواده ی شیعه چیزی بین ده تا دوازده فرزند است. همان فرمولی که در مناطق سنی نشین اجرا شده و به هدف رسیده اند.

این زمان و این سال های طلایی بهترین فرصت برای خانواده های اصیل و ناب شیعه است تا با اقتدا به فرامین رهبر خویش جمعیت شیعه را از رکود خارج کرده و به سمت ازدیاد جمعیت گام بردارند. من از کم کاری دیگر خانواده های ایرانی در امر توالد و کسانی که اعتقاد راسخی به ولایت فقیه و فرامین ایشان ندارند ، و حرف حساب ایشان را خریدار نیستند شکایتی ندارم. همین توجه نکردن این خانواده ها به توالد و تک فرزندی آنان ، بهترین فرصت برای خانواده های ناب شیعه و طرفدار انقلاب و ولایت فقیه است تا آینده ایران به دست این خانواده ها اداره شود. بیست تا سی سال بعد ، تمام امور مملکت به دست بچه های خانواده هایی است که امروز بچه دار شده اند و تمام کسانی که به یک بچه اکتفا کرده اند در خانه های سالمندان و در تنهایی ، شاهد شکوه دیدنی ایران در آن روزگار خواهند بود ؛ بر خلاف خانواده های پر جمعیت شیعه که سفره هایشان همیشه پر برکت و پر جمعیت است و نوه ها از سر و کول پدر بزرگ مومن و نورانی شان بالا می روند.

--------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم

جوشکاری (151) پدر و مادرها بر سر سفره ی کودکها

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوشکاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

سلام و عرض ادب. 

حاج آقا منم با تاکیدات رهبری و اونچه که دارم در مورد سلفی ها و وهابیون اطراف ایران می بینم انصافا با شما در مورد توالد موافقم اما چون خودم یه دخترم میگم. دختری که تو سن بالا ازدواج میکنه تو شرایط امروز جامعه در مورد فرزند بیشتر از 3 یا 4 تا به سختی میتونه فکر کنه. نه اینکه نشدنی باشه نه چون خدای ما همون خدای همسر زکریا و ساره است که تو 100 سالگی به اونها فرزند عطا میکنه. ولی نه من مثل اونام و نه همسر آینده ام میتونه مثل چنین پیامبرانی باشه. مطمئنا اگه ازدواج تو سن پایین باشه راحتتر میشه تعداد بیشتری فرزند داشت و تربیت کرد ولی در سن بالا خود به خود چنین امری به چالش کشیده میشه و البته چنین احساسات و غرایزی فکر میکنم فطری است طوری که صبر و حوصله مادران جوان در مقایسه با مادران مسن تر بیشتر است و باید تربیت فرزند را هم در نظر گرفت. فرزندانی که طوری تربیت بشن که فدای دین و انقلاب و نظام باشن نه مثل خیلی از جوانان امروزی که متاسفانه چون از نظر اعتقادی و باوری عمیق نشده اند خودباخته غرب هستند. با سپاس
با سپاس از زحمات شما

--------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند برشما

علت تاکید دلسوزان امت بر ازدواج آسان و سریع جوانان و به تاخیر نیانداختن ازدواج همین است که با ازدواج کردن در دهه ی چهارم زندگی امر توالد و تربیت فرزند نیز با مشکلات فراوان مواجه می شود. و وقتی از سبک زندگی صفر تا صدی مطابق اسلام ناب حرف می زنیم به این معناست که نمی توان مثل شتر گاو پلنگ زندگی کرد و مسلمان هم بود.

اما آنچه می خواهم در این شماره با شما مطرح کنم این است که لطفا امر تربیت و رشد کودک را به تعداد آنها گره نزنید. تربیت بچه های پشت سر هم و فراوان به مراتب راحت تر از تک فرزندی یا فرزندانی با فاصله ی شش ساله است. بچه هایی که با هم رشد می کنند بخشی از مشکلات یک دیگر را حل کرده و مادر را از رسیدگی به بخشی از امور خانه معاف می کنند. بچه های خانه های پر جمعیت بسیار با عرضه تر و اجتماعی تر و کامل تر و حتی متدین تر از فرزندانی هستند که در پر قو و بدون خواهر و برادر بار آمده اند.

تربیت بچه ای که از آن دم میزنیم و به همین بهانه از توالد بیشتر فرار کردیم همان کلاس های زبان و مهارت و کاردستی است که نه زبانش به درد جوان های امروز ما میخورد و نه مهارتش برای دوران جوانی باعث استقلال مالی فرزندانمان می شود. توالد را پایین آورده ایم تا فرزندانمان را تربیت کنیم اما در تمام ورودی های امسال و سه سال قبل دانشگاه امیرکبیر حتی یک نفر را هم ندیدم که زبان انگلیسی و یا اسپانیولی یا فرانسه را مثل زبان مادری اش صحبت کند و مهارت با ابزار کار کردن را داشته باشد. با ورودی های جدید کنکور امسال و سال های قبل دانشگاه امیرکبیر در روز ثبتنامشان در دانشگاه و خوابگاه استخر رفتم اما کمتر از ده درصدشان شنا بلد بودند و اکثرا از آمدن به استخر هم فرار می کردند!

من نمی دانم از کدام تربیت صحبت می کنید. تربیت همان نان حلال خمس داده شده است که اگر پیدایش کردید سلام مرا هم برسانید. تربیت یعنی آموزش نماز و عبادت و قرائت قران به بچه ها آن هم با عمل پدر و مادر و نه با زبان آنها. جوانی که نان غیر مخمس در خانه ی پدرش خورده است و شبکه های ماهواره را بهتر از شبکه های داخلی دنبال می کند تربیتش بهتر از این نمی شود.

یادم نمی رود در دورانی که در حوزه علمیه مقدسه ی تهران و در مدرسه ی عالم ربانی حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی درس می خواندم و به دنبال برنامه ی کنگره ی شهدای مدرسه و جمع آوری خاطرات شهدای مدرسه و تربیت یافتگان شهید حضرت استاد بودیم ، روزی به خانه ی یکی از شهدا رفتیم و با پدر با صفایش هم کلام شدیم. از ایشان پرسیدم که شما برای تربیت چنین فرزندتان چه کار کردید که او به مقام شهادت رسید؟

پیرمرد با صفا خنده ای کرد و گفت: من برای تربیت او هیچ کاری نکردم جز اینکه وقتی بچه ها به سن بلوغ رسیدند و من برایشان احساس خطر کردم خانه و کاشانه و تهران را رها کردم و به روستا رفتم تا محیط فاسد تهران در زمان طاغوت روی آنها تاثیر نگذارد. بعد هم مخارج زندگی را از دست رنج کشاورزی در آوردم و آنها بزرگ شدند!

انقلاب که پیروز شد به تهران آمدیم و پسرم به مدرسه ی آقای مجتهدی آمد و درس خواند و با شروع جنگ هم به جبهه رفت و در آخر هم شهید شد!!

برای تربیت فرزند شهیدش هیچ کار نکرده بود اما دو کار کرده بود کارستان. یکی دوری از محیط فاسد و یکی روزی حلال !!

سبک زندگی یک بسته ی کامل است که از نه ماه قبل از تولد فرزند آغاز می شود و تا روز قیامت ادامه دارد. امروز ضرورت حکم می کند که تمام زوج های زیر پنجاه سال خط تولید فرزند را در کشور راه اندازی کنند و بدون خجالت کشیدن و گوش کردن به عفریته های فامیل و خاله زنک های حراف و گنه کار و شیطان محور که زبانشان مانند عقرب در حال گزش خلق الله است به کلام رهبرمان گوش فرا دهند و دوباره فرزند دار شوند تا خداوند اشتباه و گناه نابخشودنی ما را ببخشاید.

مشکل زوج های جوان ما این است که به فرزنددار شدن به عنوان یک وظیفه ی ملی و دینی نگاه نمی کنند و متاسفانه می خواهند حداقل پنج یا شش سال ابتدایی زندگی را با همسرشان و بدون فرزند خوش بگذرانند و در نهایت یک یا دو فرزند داشته باشند. درست است که سن ازدواج بالا رفته است اما آنچه می تواند ما را در جبران این امر کمک کند اصلاح سبک زندگی مان در زمان بندی قبل و بعد از توالدها است. نظیر کم کردن یا به صفر رساندن سال های فراغت و کامیابی بدون فرزند در سالهای شروع زندگی مشترک. 

حکایت تبلیغی: قبل از سفر کربلا به دنبال سر و سامان دادن یکی از دوستان نزدیکم بودم که به جد فقط یک شرط برای من گذاشت تا دختری با این شرط برایش بجویم. او گفت چون سنم بالا رفته است و ازدواجم به تاخیر افتاده است نمی توانم چند سال متمادی را برای فراغت و کامیابی کنار بگذارم چون متوجه هستم که ده سال بعد و با رسیدن به چهل سالگی دیگر حال و حوصله ی سر و کله زدن با فرزند را ندارم. دوست خوبم به درستی شرطی را گذاشته بود تا بتواند فرصت از دست رفته را به بهترین وجه جبران کند.

یا فرصت دیگری که می توان از آن برای توالد بیشتر استفاده کرد نزدیک کردن فاصله سنی فرزندان به یکدیگر است که متاسفانه و به غلط فاصله ی سنی چهار یا پنج سال یا بیشتر مد شده است.

روزی و امور اقتصادی هم داستان مفصلی دارد که در این نوشته ها به تفصیل به آن شاره شده است فقط فراموش نکنیم که خداوند من و تو ، خداوند فرزندمان هم هست و او روزی هر موجودی را جدا به حساب شخصی خودش واریز می کند. این بچه ها نیستند که بر سر سفره ی پدر و مادرها نشسته اند بلکه این پدر و مادرها هستند که بر سر سفره ی کودکانشان نشسته اند.

درباره ی بحث توالد بحث های فراوان دیگری قابل طرح است که در صورت مطرح شدن سوال به آنها خواهیم پرداخت ان شاالله.

 -------------------------------------------------------------------------- 

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم

جوشکاری (150) هدف مومن از ازدواج

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوشکاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

-------------------------------------------------------------------------- 

در مورد اون قسمتی هم که فرمودید که افراد را معرفی کنم که چه شود، فکر میکنم در پاراگراف بعدی خودتان جواب را داده اید منظور من هم معرفی این گونه افراد بود که دوست ندارند با ملاکهای مادی انتخاب شوند و یا عده ای که در حسابهای مادی دیگران جا نمیشوند و حتی دیده نمی شوند با وجود داشتن فضیلتهای انسانی زیاد.

و با این جمله که (دختری که شرایط خانوادگی اش و سنش و تحصیلاتش و زیبایی اش تمام و کمال باشد ، نیازی به این مراکز و این معرفی ها ندارد) کاملا موافقم و اتفاقا همان پسرها و خانواده هایشان که جزو افراد دین دار و متدین جامعه هستند به دنبال چنین دخترانی هستند و حتی افراطی تر از بقیه ی افراد جامعه(البته طبق تجربه و دیده های من). و چنین افرادی حتی نیاز به مراجعه به شما ندارند و من به همه ی آنها اطمینان میدهم همان های که ظاهرا دین دارند حتی طلبه ها وخانواده هایشان به سراغشان خواهند آمد.
و از این جمله که فرمودید (اگر آن پیله های دست و پا گیر را پاره کرده اید خبرم کنید...) اگه منظورتون نویسنده ی سوال هست به لطف خدا و البته با پرداختن هزینه های فکری زیاد تا حد زیادی به قول شما آن افکار غلط را پاره کرده ام.
ولی واقعا این نگرانی درباره ی ازدواج رو هم برای خودم و هم برای تعداد زیادی از دوستانم که طبق شناخت من آنها هم اهل دین هستند دارم و فکر میکنم درباره ی اطاعت این امر آقا یعنی ازدیاد نسل یکی از مهم ترین کارها کمک به این گونه افراد برای ازدواج هست چرا که تعدادشون کم نیست البته تا دیر نشده.
ممنون میشم اگه شما بتونید کمکی کنید.

 -------------------------------------------------------------------------- 

سلام خداوند برشما

اگر سبک زندگی مورد نظر اسلام در میان ما مسلمانان پیاده و اجرا بشود انسان مسلمان در هر مرحله ، تکلیف خودش را خواهد فهمید و طبق وظیفه اش عمل خواهد کرد. اگر بنده در این گفت و گوها به کمترین مناسبتی بحث از ارزش اسلام و رفتار مناسب با سبک زندگی آن را مطرح می کنم و اعتقادات را پیش کشیده و سعی میکنم بحث ها را از ریشه حل بکنم به همین دلیل است که می خواهم خواننده ام نگاه عمیق تری به اسلام و معارف آن و خطر دوری از دستورات و اعتقادات آن داشته باشد.

اگر بنده سوال مجردها و متاهل ها را از هم جدا نمی کنم و سوال های پسرها و دخترها را کنار هم مطرح میکنم به این دلیل است که اعتقاد دارم مشکلات دوران تجرد از مشکلات دوران تاهل و مشکلات پسرها از مشکلات دخترها جدا نیستند و اساسا از یک سنخ هستند. دختر و پسر مومن ما باید در یک فضای اسلامی و اخلاق مدار خودشان  را و جنس مخالفشان را و مشکلات پیش روی دیگری را بشناسند و با فهم عمیق از اسلام و از دستورات خانوادگی و عاطفی و سلوکی اسلام ، قدم در این مسیر نورانی بگذارند و زندگی شان را طبق سبک زندگی مورد نظر اسلام طراحی کرده و پیش ببرند.

بحث از روزی و رزاقیت الاهی گاهی مشکل جوانان جویای همسر است و گاهی مشکل خانواده هایی که از فرزنددار شدن فرار می کنند و یا بدون فرزند اند یا تک فرزند. به نظرم کافی است این بحث ها یک بار برای جوان ما مطرح شود ، تا با حل شدن آن معضل ، در ذهن جوان در ادامه ی زندگی ، نه او از ازدواج باکی داشته باشد و نه از ازدیاد نسل.

جوانی که هنوز در ملاک های دست و پا گیر  انتخاب همسر از دیدگاه روان شناسی غربی گرفتار است طبیعی است که با امتداد همین مسیر غلط ، نتواند به توالد زیاد آن هم با حداقل شش یا هشت فرزند فکر کند. پسر جوانی که نمی تواند خودش را به جای خانواده های مومن و آبرومند دختردار بگذارد و هنوز کرامت اخلاقی خدامحور نیاموخته و با انسان معامله ی کالا می کند و آداب برخورد مومنانه با دیگران را نمی داند ، طبیعی است که خواستگاری را با حجره و چهارسوق بازار اشتباه بگیرد.

بعد از اعلام خطر مسئولان محترم کشور مبنی بر منفی شدن توالد در کشور ، به دوستان نزدیکم در دانشگاه ها که همگی به دنبال همسران مومن و ولایی می گردند و البته اهداف عالی کشور تاریخی ایران و نظام اسلامی حاکم در آن را دنبال می کنند گفتم: این بهترین فرصت برای مومنان واقعی است تا با یک سوال ساده به محک زدن ایمان افراد و خواستگارهایشان بپردازند. همین سوال ساده که بعد از تاکیدات رهبر معظم انقلاب و خطر پیر شدن جامعه در آینده نزدیک ، شما به چند فرزند در آینده خودتان فکر میکنید؟ نشان از صحت و فساد سبک زندگی فردی است که ادعای مسلمانی و تبعیت از ولایت فقیه و مراجع عظام تقلید دارد.

لازم نیست تبعیت از ولایت فقیه را در جلسه ی خواستگاری مطرح کنید بلکه همین سوال حتی اگر اولین و آخرین سوال شما باشد تمام حقایق مخفی و اعتقادی و سبک زندگی فرد مقابلتان را برایتان ظاهر کند.

از عللی که بنده کسی را برای ازدواج (جز به ندرت) معرفی نمی کنم این است که ریش و محاسن یا چادر مشکی را برای کسی نشانه ی ایمان نمی دانم و فراوان مشاهده کرده ام که افراد با ظاهری چنین آراسته و چنان مومن پسند از اولیات اسلام در اعتقادات و در رفتار ، فرسنگ ها فاصله دارند. اما هر کجا که از دو خانواده و فرزندانشان مطمئن شده ام و رفتارهای دینی و سبک زندگی شان را نزدیک به معیارها یافته ام ریش سفیدی کرده و می کنم.

نگران زمان ازدواجتان نباشید بلکه نگران ازدواج با کسی باشید که از ایمان و ولایت دم می زند اما به شش فرزند حتی فکر هم نمی کند. خودتان را برای آینده ای پر درد سر و البته پر نور آماده کنید. وظیفه ی ما ازدواج دادن همه ی این پسرها و دخترهای درون خیابان ها نیست. درست است که در فضای جذب ،آغوش ما برای همه باز است اما تا کسی سبک زندگی اسلام را از صفر تا صدش قبول نکند کاری از دست ما برای او بر نمی آید. ما وظیفه داریم صرفا مومنان را به هم برسانیم و ازدواج مومن با کافر را اساسا غلط می دانیم. غیر مومنی که سبک زندگی غربی را در پیش گرفته اگر دختر مومنی را هم به همسری خودش درآورد اگر بخواهد زندگی اش به سامان برسد چاره ای جز تغییر سبک زندگی شان به سمت صلاح نخواهند داشت.

هدف مومن از ازدواج ، توالد فرزند است و باید در این مسیر قدم بگذارد. و این قدم ها با کمتر از شش فرزند میسر نیست. ما حق نداریم اشتباه پدران و مادرانمان را تکرار کنیم و به سه یا چهار فرزند اکتفا نماییم. اگر مومن هستید و به دنبال همسر مومنی چون خودتان می گردید این محک جدی و لطیف را در خواستگاری فراموش نکنید. 

-------------------------------------------------------------------------- 

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم

جوش کاری (77)

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوش کاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

-----------------------------------------------------------------------

یکی از خوانندگان محترم:

ولی اینو بدونین یه زن ایده آل و اینکه اگه یه زن میگه من زن هستم باید اینقدر توانایی داشته باشه که همه چیز رو نوک انگشتش بچرخونه!! در ضمن چون خانوما خیلی محتاط عمل میکنن در نتیجه خیلی تو کاراشون موفق تر از اقایون هستند و خرابی کار در حیطه ی خانوما خیلی به ندرت پیدا میشه... اینم بگم که این که یه زن هم بیرون کار کنه هم داخل بدونید که مدیریت خوبی داره و میدونه که تمام پایه های زندگی رو سفت میکنه نه شل!! بالاخره زندگی اون هم هست دیگه!!! نمی خواد که بهم بزنتش... یکم با دید باز فکر کنید همه ی اینا به مدیریت زن برمیگرده... و اینو بدونید یک خانوم به خاطر چیزایی که خدا بهش داده حتما میتونه نظام خونشو حفظ کنه....!!!
مطمئن باشید.. تازه وقتی یه خانوم در جامعه فعالیت داشته باشه می دونه توی جامعه چه خبره در نتیجه بچه ی خودشو درک میکنه و با توجه به محیط بیرون میتونه بچه شو از خطرات آگاه کنه!!! نه اینکه یه مادر بشین خونه در و رو خودش ببنده و از بیرون خبری نداشته باشه و با توجه به مسائل و اوضاع بد جامعه بچشو راهنمایی کنه!!!! لطفا یکم روی حرفای من فکر کنید.... متناسب با هر دوره ای نسخه اش پیچیده میشود...گذشته برای عبرت است.... و وقتی چند تا مسئولیت قبول میکنه به خاطر اینه که اینو در خودش دیده که مسئولیت رو قبول کرده. بعدشم در زمان اهل بیت که مثلا دندانژزشک به این صورتی که الان هست نبوده ...
.

------------------------------------------------------------------------------------------------------

سلام برشما

1- توانایی افراد در اداره امور متفاوت است. مردان هم همه مثل هم نیستند. توان مدیریت در همه افراد نیست خصوصا در اکثر بانوان.

2- قدرت مدیریت غیر از کار یدنی کردن و اضافه کاری رفتن ، بیرون خانه است. چرا قدرت تحلیل و مدیریت زن را خرج کار در بیرون خانه می کنید؟ فراموش نکنیم که مدیر نیاز به کارگر دارد. آیا کارگر چنین زنی شوهر اوست؟

3- زن ایده آل ، مسلما زنی نیست که بیرون از خانه کار کند. ایده آل بودن برای زن مسلمان ایرانی ، آن زمانی است که برای شوهر و فرزندانش بهترین زن و مادر روی زمین باشد ؛ نه بهترین کارگر کارخانه یا منشی مطب یا مهماندار هواپیما.

4- اسلام حتی کار داخل خانه را هم ، از روی دوش زن برداشته است و آن را وظیفه زن نمی داند. شما به چه حقی او را برای کار به بیرون از خانه می فرستید و در آخر او را زن ایده آل می دانید؟ آیا این لطف به زن است؟

5- حیطه فعالیت بانوان غیر از حیطه کار آقایان است لذا موفقیت بیشتر در این دو حوزه معنا ندارد. مسابقه زن با مرد در یک مسیر نیست تا به یک خط پایان برسند. شما زن را مرد پیمودن کوره راه ها فرض کرده اید و بر کارهای سخت گماشته اید و با مردان مقایسه می کنید و در آخر حتی از موفق تر بودن او هم دم میزنید؟ آیا مقایسه کردن زن با مرد مقایسه صحیحی است؟

6- از نظر اسلام زن ریحانه است. زن گل بهاری ست ؛ و نه قهرمانی که با مردان زور آزمایی کند. چیدن چنین مسابقه ای برای زور آزمایی ظلم به زن است نه کرامت زن! ما با اصل این مقایسه مشکل داریم چون این مقایسه را ظلم به زن می دانیم. زن را باید با زن دیگر مقایسه کرد نه با مردان. تمام گرفتاری های اجتماعی زنان به خاطر همین نگاه ظالمانه است. نگاهی که برخی از زنان مروج آن شده اند و به آن متاسفانه افتخار می کنند.

7- در مورد احتیاط در کار و خراب کاری هم باید بدانید ، ضعف بانوان در عقل عملی را نباید احتیاط بدانیم. زن به خاطر خلقت لطیفش شان ورود به هر عرصه ای را ندارد. حوزه اجرا و انجام امور ، غیر از تست زدن و ادراک مسائل نظری و اندیشه ای است. در حوزه عقل نظری مرد و زن مانند هم اند و نمونه اش دانشگاه ها و حوزه های علمیه کشور است که زنان چونان مردان به تحصیل ادراکات نظری مشغولند. اما در حوزه عقل عملی و اجرائیات زن و مرد تفاوت ساختاری دارند و این البته برای زن نقص نیست.

8- در ضمن باید بدانید "چیزایی که خداوند به یک زن مدیر مثل شما داده" به زنهای دیگر هم داده!! ممکن است پول زیاد کارگری خوب برای شما بشود اما پول قطعا ، همسر خوبی برای شوهر شما نمی شود. پول مادر خوبی هم برای تک فرزند احتمالی شما نمیشود! چون می دانم این زنهای مدیر امروزی فکر چهار فرزند را هم ابدا نمی کنند!! فرزند مانعی برای مدیریت های اجتماعی این بانوان مدیر است!

9- زنی که در بیرون از خانه انرژی خودش را خرج می کند بچه ی خودش را با نگاه اجتماعی بازش درک میکند اما اشکال کار اینجاست که فرزندش او را درک نمی کند. فردا هم در عوض مهدکودک و پرستار در دوران نیاز به مادر ، هدیه روز مادر این فرزندان به مادران مدیرشان ، شک نکنید که خانه سالمندان خواهد بود!!

10- به کلمات من فکر خوب کنید چون گذشته و امروز غرب برای عبرت شما خانوم های مدیر است! خانه سالمندان به شما خوش بگذرد خانوم مدیر !! چیزی که عوض داره گله نداره !!!

12- واقعا از این خانوم های مدیر می پرسم که جوابشان برای تک فرزندی و دوران پیریشان چیست؟ چون تکون هر فرزند از ابتدای حمل تا پایان شیردهی حدود سه سال زمان لازم دارد! تازه اگر بچه دو ساله به مادر نیاز نداشته باشد و مربی مهد کودک نامادری کودکی اش شود!!

13- اما یک کلمه هم اندر فضائل مردهای مدیر و آن اینکه:

ازدواج مجدد و ازدواج زمان دار ، از ابزار تعامل مردان مدیرتر با بانوان مدیر است. یک نگاه به جامعه بیاندازید حتما متوجه منظورم می شوید!!!

------------------------------------------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم

جوش کاری (72)

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوش کاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

-----------------------------------------------------------------------

سلام حاجی تو رو خدا این وضع جامعه اسلامی ماست؟ چطوری می تونیم به دختری که مدرک فلان مهندسی یا مدیریت یا... دستشه و داره برای کار دنبال استخدامی فلان اداره و سازمان و ... می گرده، بگیم این کارا مناسب شما نیست؟! ان وقت حق نداره بگه پس این 4سال یا 6 سالی که درس خوندم چی میشه...؟

در اکثر این خانواده ها بسیاری از موضوعات از قبیل قناعت و ساده زیستی و بچه داری و شاغل بودن و ... به هم گره خورده. مسئله من با شاغل بودن صرف نیست. مسئله من با غذای آماده و غیرآماده نیست. بلکه گفتم شاید نیاز باشد پیرامون سبک زندگی ای صحبت کنید که مجموعه ای از چنین افکاری در آن موج می زند. خصوصا زنان.

-------------------------------------------------------------------------

سلام برادر

حرفتون درسته! نقش زن در خانواده بسیار زیاده اما نباید نقش خودتون را فراموش کنید. شما خودتان را اصلاح کنید و در محدوده خانواده و اطرافیان مشاوره بدهید. ان شاالله همین افراد مومن و متخصص جای خود را در جامعه باز خواهند کرد.

هر چه فرهنگ اسلامی در دل ما بیشتر ریشه دوانده باشد رفتارهای ما بیشتر با اسلام مطابقت خواهد داشت. بی دلیل نیست اگر در اول همه رساله های عملیه نوشته اند که مومنان باید اعتقادات خود را بدون تقلید و با پژوهش و تحقیق به دست آورند. نگاهی به جامعه بیاندازید ؛ هر کسی که کمی در اعتقادات خود تلاش کرده است سبک زندگی اسلامی تری اختیار نموده و هر کسی که اسلامش آبکی تر است و در اعتقادات کار نکرده به همان اندازه مقلد دیگران است و از اسلام دور.

همه مثال هایی که زدید ریشه در دین دارند. قناعت و ساده زیستی و بچه دار شدن و بچه داری و شاغل بودن همه و همه در فرهنگ اسلامی مطرح اند و ائمه راه مومنان را برای عبور از این مسائل نشان داده اند.

بحث روزی و قناعت و ساده زیستی ریشه در بحث توحید و رازقیت خداوند و حکمت الاهی دارد. اگر امروز خانواده ها از توالد فرار می کنند به این دلیل است که بحث رزاقیت خداوند برای آنان حل نشده است.

سبک زندگی دو حیثیت دارد. اول ، حیثیت اعتقادی و نظری ؛ و دوم ، حیثیت عملی و اجرایی. به نظرم مشکل ما بیشتر از جهت اعتقاد است. بیشتر ما فکر می کنیم که اعتقادات صحیحی داریم و خدای خودمان را می شناسیم و دینمان را باور داریم اما با یک شبهه یا سوال جدی دست هایمان بالا می رود.

اگر الله را پیدا کرده بودیم و ارزش کلماتش را می دانستیم حاضر بودیم حاصل دست رنج تمام عمرمان را بدهیم و فقط یک نسخه از کلمات و احادیث قدسی پروردگار متعال خطاب به رسولش را در شب معراج به دست می آوردیم. اما این کار را نمی کنیم چون این کلمات برای ما ارزشی ندارد.

حکایت تبلیغی: پارسال بعد از مطرح کردن نمودار نزولی باروری و کم شدن تولد در کشور از سوی مقام عظمای ولایت ، یکی از دوستان دانشجو که قصد ازدواج دارد و هر هفته عازم خواستگاری است می گفت: از شروط من برای انتخاب همسر همین است که نباید با بچه دار شدن مخالف باشند. من با کسی که قصد بچه دار شدن ندارد و یا حداکثر به دو  بچه آن هم در سنین بالا فکر می کند ازدواج نمی کنم!

حکایت تبلیغی: اردوی جهادی رفته بودیم به قائنات در خراسان جنوبی. به کارگاه اجر زنی رفته بودم و با کارگرها گپ می زدم. رئیس کارگاه اهل سنت بود و دوازده فرزند داشت جالب این بود که وام اشتغالش را کمیته امداد امام خمینی داده بود و تحت پوشش کمیته امداد بود! اما کارگرهایش شیعه بودند و همه حداکثر دو فرزند داشتند.

حکایت تبلیغی: چند سال پیش شب عید بزرگ غدیر در دانشگاه تربیت مدرس تهران دعوت داشتم. مراسم جشنی بود که به همت دانشجویان برقرار شده بود. در راه به این خاطر که دیر نرسم سوار موتور سیکلت شدم. رانده موتور سیکلت شیعه بود و اما فقط یک فرزند داشت. وقتی حرف را پیش کشیدم فهمیدم از وضع معیشت نگرانی داشته که به همین یک فرزند اکتفا کرده است.

پیامبر مکرم اسلام فرمودند: ً أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنِّي أُبَاهِي بِكُمُ الْأُمَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى بِالسِّقْطِ : آیا نمی دانید که من به زیادی شما و تعداد شما حتی به خاطر فرزندان سقط شده تان ، بر تعداد امت های دیگر در روز قیامت افتخار و مباهات می کنم ؟

روزی فرزند به دست خداست. ما خودمان را کاره ای حساب کرده ایم که این گونه فکر می کنیم. امروز جوان سی ساله ای که سه فرزند داشته باشد در شهرها پیدا نمی کنید و این بر خلاف خواسته رسول خداست.

هر چه اعتقادات ما قوی تر شود نگاه ما به دین و دستورات آن عمیق تر و اجرایی تر می شود. نگاه ما به دین متاسفانه یک نگاه سطحی و عوامانه است. این که رهبر معظم انقلاب اسلامی در موضوع سبک زندگی ابراز نگرانی کردند زنگ خطری در سطح دین داری مردم هم هست ؛ چون دین همان روش و سبک زندگی است.

اگر می خواهیم سبک زندگی افراد اسلامی شود باید فکر آنها اسلامی شود. فکر و اندیشه که اسلامی شد رفتار نیز تغییر می کند. علت تاکید علمای ربانی بر رساله عملیه همین است که رساله عملیه ، رفتارهایی مطابق این اندیشه ناب است.

در بعد اندیشه نیز باید تفکر عقلانی و تحقیقی را که در کتب استاد مطهری موج می زند ترویج کنیم. برای شروع همین کتاب داستان راستان را بخوانید و درباره هر داستانش فکر کنید. داستان جویبر و ذلفا یکی از داستان های عمیق این کتاب شریف است. من همین کارها را کرده ام. داستان راستان و دیگر کتب استاد شهید را دو یا سه بار خوانده ام.

نوشتن این جمله برای بنده افتخار است که نویسنده ، تمام این جوش کاری ها را مدیون عقلانیت اساتید بزرگواری همچون استاد شهید مرتضی مطهری و استاد محمد تقی مصباح یزدی و استاد علامه و مفسر قرآن کریم حضرت آیت الله جوادی آملی است.

------------------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم