جوشکاری (190) نه گفتن به همسر در روابط جنسی

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوش کاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

سلام حاج آقا

يك سوال در رابطه با نه گفتن در رابطه جنسي! اينكه چطور وقتي خواهان رابطه نيستيم در برابر پيشنهاد همسر نه بگوييم؟؟

 --------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند بر شما

زن ها برای نه گفتن به شوهر لازم نیست آموزش خاصی ببینند یا چند واحد درسی دانشگاهی پاس کنند. نه گفتن به شوهر آن هم در مسائل جنسی آسان ترین کاری است که زن ها میتوانند انجام بدهند. حتی قریب به اکثر بانوان برای چنین کاری نیاز به آموزش هم ندارد. فقط اگر راهکارهای زبانی و بدنی این فرایند را فراموش کرده اید من به چند مورد آن اشاره می کنم:

به عنوان مثال می توانید در اوج نیاز مرد و زمانی که شوهرتان با اشتیاق فراوان به سراغ شما آمده است او را وارد یک دعوای ناخواسته بکنید. کاری کنید که بعد از آن بگو مگوی مفصل و جدال سنگین ، چیزی به اسم نیاز جنسی در شوهرتان باقی نمانده باشد. چنان اعصاب و روانش را از نیازش منحرف کنید که تا چند شب تمایلی به زن و همسر و غسل جنابت نداشته باشد.

اگر اهل به راه انداختن دعوا و مرافعه نیستید می توانید قبل از هرگونه معاشقه و لمس جنسی ، او را به یاد اقساط متعدد و فراوان عقب افتاده ی بانکی بیاندازید و یا زمان پرداخت اجاره ی خانه در اولین ساعات روز کاری آینده را به او یادآور شوید یا ذهن او را متوجه چک هایی که موعد پرداختشان رسیده است کنید. طلب های وصول نشده و کلاه برداری های احتمالی که در این روزها در بازار زیاد هم شده است می تواند بهانه ی خوب دیگری برای نه گفتن شما با زبان بی زبانی باشد. هر کاری که او را یاد بدهکاری ها و غم و غصه هایش بیاندازد صد البته ماثرتر است. 

در این مورد مسائل سیاسی و بحث برانگیز روز را هیچ وقت از نظر دور ندارید و دقیقا بر موضوعاتی که شوهرتان در آنها حساسیت بیشتری دارد تاکید کنید و این کار را تا جایی که رنگ چهره ی شوهرتان برافروخته شود و غضبش شعله بگیرد ادامه بدهید. موضوع هدفمند کردن یارانه ها و سبد کالا و گرانی و مشکلات فرزندان و ازدواج پسر جوان و دختر دانشجوی شما هم می تواند به این آش شوربا اضافه شوند.

لازم نیست به شوهرتان نه بگویید. همین که خودتان را مشغول کارهای متفاوت و عقب افتاده ی غیر ضروری بکنید که خستگی روز بر شوهرتان غلبه کرده و بدون شما خوابش ببرد کافی است و شما به هدفتان رسیده اید. سریال های تلویزیونی در شبکه هایی که بیست و چهار ساعت فیلم های تکراری اما پرجاذبه و مخصوصا خارجی پخش می کنند بهانه ی خوبی برای این مشغولیت هستند. اگر زنده باد زندگی را از شبکه دو سیما دنبال می کنید می توانید موضوع کارشناسی امشبش را معضل ذهنی و خاموش سی سال گذشته عمر خودتان معرفی کنید و با شوهرتان بدون مقدمه وارد یک گفت وگو جدی و بی سابقه در آن موضوع شوید. اگر در خانه ماهواره دارید حواستان جمع باشد که به هیچ عنوان تلویزیون تصاویر محرک شهوت نمایش ندهد تا مبادا شیر خفته و خسته ی شما بر سر شوق آمده و بیدار شود.

راهکار دیگر برای نه گفتن به شوهر در مسائل جنسی ، تغییر ندادن به وضع ظاهری و تعویض نکردن لباس های آشپزی و استفاده نکردن از کرم های مرطوب کننده و عطرهای خوشبو کننده است. اگر لباستان بوی قرمه سبزی هم بدهد و کسی که کنارتان قرار می گیرد طعم روغن سرخ کردنی را در دهانش احساس کند شما به موفقیت نسبی دست یافته اید. حالا کافی است پشتتان را به شوهر کنید و بدون هیچ مقدمه ای خودتان را به خواب بزنید. شوهر بخت برگشته ی شما دیگر هیچ میلی به شما پیدا نخواهد کرد.

شما امشب پیروز میدان شده اید و لبخند رضایت شیطانی که موظف به گمراهی شما است ، شما را تا صبح همراهی خواهد کرد. شیطان همراه شما ، یک بوس کوچولو از گونه ی شما می گیرد و دیگر شیاطین اطرافتان به سراغ مشتری های دیگرشان در همسایگی شما و خانه های مجاور می رود.

اطلاعیه : برای چاق تر کردن این متن شیطانی منتظر رسیدن تجربیات همه ی همکاران شیطان صفت ضدجوشکاری در این کارگاه نویسندگی هستیم. 

--------------------------------------------------------------------------

سلام
این شماره از جوشکاری خیلی از نگرانی های شخصی من رو برطرف کرد. خب البته که نمیشد همه ی نگرانی ها رو برای شما نوشت تا به دنبال یه راهکار گشت. همین که فهمیدم فقط همسر من نیست که با یاد اقساط بانکی از خیلی کارها چشم پوشی میکنه، برام کافی بود. چه شب هایی که تا صبح بیدار بودم و فکر و خیال میکردم که نکنه من مشکلی دارم یا اون خیلی سرده ! اما حالا میفهمم که رفتارهاش خیلی هم طبیعی بوده. با این همه مشکل کاری و گرفتاری های متعددش، پس جای شکر داره که همین حداقل ها رو هم داره.
مثل همیشه خیلی ممنون

--------------------------------------------------------------------------


استاد خداييش جوش کارى 190و خودتون نوشتيد؟!
شما از کجا ميدونيد اون خانوم يا بعضى ها همچين کارايى ميکنن؟!
بعد آخرش چى ميشه؟
شوهرش ادسش راضى نباشه،نمازش قبول ميشه؟
طلاقشم ميده؟
مساويه بالبخندرضايت شيطان؟!
کاش همه کسايى که نميدونسن باخوندن اين متن متوجه شن چه اشتباهى کردن.
اولين باره تو کل جوش کارى دلم به حال مردا سوخت...

--------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم

جوشکاری (189) مرزهای شرعی روابط دهانی

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوش کاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

سلام حاج آقا

در برابر مردانى كه رابطه جنسي غير اسلامي (مثل خوردن آلت زنانه و يا مردانه) را خواهان هستند چطور ميشه عمل كرد كه باعث ناراحتي ایشان نشد؟
تشكر از شما

-------------------------------------------------------------------------- 

سلام خداوند بر شما

شان اسلام در بیان سبک زندگی همانا گفتن خطوط کلی و رسم کردن شاهراه ها است. قانون اساسی کشورها نیز همین روش را دنبال میکنند و در جزئیات و نحوه ی انجام عمل توسط مکلف ورود نمی کنند. روابط زناشویی زوجین زمانی اسلامی و مطابق دستورات اسلام است که خطوط کلی دستورات اسلام مانند حرام و حلال ها را رعایت کند و در بخش های اخلاقی نیز با کرامت انسان مخالفت نداشته باشد.

مرد و زن در تمام روابط زناشویی شان ، کاملا آزاد هستند و هرگونه استمتاع و بهره برداری متقابل برای آنها حلال و آزاد است. فقط کافی است حرام و حلال های دین که در رساله ی عملیه بیان شده است را رسم العین خود قرار بدهیم و تمام اعمالمان را طبق آن تنظیم کنیم تا یک زندگی دینی و اسلامی داشته باشیم. درست است که فرهنگ وارداتی غرب در حال ترویج فرهنگ ناصحیح خود در تمام عرصه ها از جمله در فرهنگ زناشویی است اما فقهای عظام با تطبیق این امور بر اصول کلی اسلام و حرام و حلال ها ، مرز اسلامی بودن و نبودن هر کدام از این اعمال را بیان می کنند ؛ پس اگر عملی حلال بود اسلامی و منتسب به اسلام بوده و اگر حرام بود غیر اسلامی می باشد.

برای نمونه مهمترین خط قرمز روابط زناشویی زن و شوهر عبارت است از ایام عادت ماهیانه ی بانوان که در آن ایام نیز فقط دخول و مقاربت مرسوم حرام است و الا تمام لذات و استمتاعات متقابل از اندام همسر در آن ایام جایز است.

در انتها و در جواب آنچه پرسیده بودید چند نکته خدمتتان تقدیم می کنم:

1- طبق فتوای مراجع عظام تقلید ، تمکین واجب بانوان فقط همان دخول متعارف و مرسوم است. یعنی آنچه از طرف زن باید اجابت شود فقط دخول است و مرد از نظر شرعی نمی تواند همسرش را به کارهایی غیر از تمکین ، مانند مثال بالا مجبور کند.

2- انجام دادن اعمال مذکور برای مرد یا زن حرام نیست اما نکته ی مهم در آن این است که نباید زن را با کراهت و اجبار به آن کار وادار نمود.

3- از طرف دیگر باید بدانید که خوردن تمام ترشحات جنسی مردانه و زنانه (از نجس مانند منی ، و پاک مانند ترشحات جنسی) به طور کلی حرام است و حتی اگر آن عمل با میل و رغبت همسر انجام شود باید از خوردن آن ترشحات دوری کنند تا مرتکب عمل حرامی نشوند.

4- در کنار تمام اعمال زناشویی بیشترین دقت خود را در رعایت نکات بهداشتی بکنید تا مبادا دچار بیماری های عفونی و مقاربتی شوید. اعضای جنسی و ترشحات آن از آلوده ترین اندام بدن هستند و لازم است در جهت حفظ سلامتی خود و خانواده تان دقت بیشتری داشته باشید.

جمع بندی نهایی:

زمانی که مرز حلال و حرام برای شما مشخص گردید ، صد البته در حیطه ی حلال های دین دارای آزادی کامل هستید و باید رضایت شوهر را در آن حیطه کسب کنید. و در بخش های حرام دین ، لازم نیست برای به دست آوردن دل کسی مرتکب حرام شوید. مسلما رضای خداوند مهم تر از رضای مخلوق خداوند است. اما در حیطه ای که صرفا به رضایت شما و همراهی شما با شوهر محترمتان بستگی دارد ، خوب است با ترجیح دادن رضایت شوهر بر خواسته ی خودتان باعث تحکیم زندگی زناشویی و رضایت بیشتر شوهر شوید. این در حالی است که این کار برای شما واجب نیست.

--------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم

جوشکاری (188) دلهره و ترس از روابط جنسی

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوش کاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

ﺳﻠﺎﻡ ﺣﺎﺝ ﺍﻗﺎ

ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﻛﻤﻜﻢ ﻛﻨﻴﺪ. ﻣﻦ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻢ ﺍﺻﻠﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻥ ﻛﻨﺎﺭ ﻳﻪ ﻣﺮﺩ ﻓﻜﺮﻛﻨﻢ. ﻫﺮﻭﻗﺖ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺣﺎﻟﻢ ﺑﺪ ﻣﻴﺸﻪ. ﻭﺍﺳﻪ ي ﻫﻤﻴﻦ ﻫﻤﻪ ﺧﻮاستگارهای ﺧﻮﺑﻤﻮ ﺭﺩ ﻣﻴﻜﻨﻢ و ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻢ ﺩﺍﺭﻡ لگد ﺑﻪ ﺑﺨﺘﻢ ﻣﻴﺰﻧﻢ ﺷﻤﺎ بگید چیکار ﻛﻨﻢ ﻟﻂﻔﺎ ﻛﻤﻜﻢ ﻛﻨﻴد.

--------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند بر شما

نوع نیاز مردها به ازدواج با نوع نیاز و نگرش بانوان به ازدواج کاملا متفاوت است. در ابتدای امر شاید مسائل و امور و کارهایی که پسرها و مردها به صورت طبیعی به آن امور گرایش و میل دارند برای دخترها و زنان مشمئز کننده و زننده باشد. درست است که کمی آمادگی ذهنی برای دختران مومن کمک شایانی برای نزدیک شدنشان به فضای ازدواج خواهد کرد اما لازم نیست شما خودتان را درگیر جزئیات و حوادث تلخ و شیرین ایام عقد و ازدواج کنید. در مورد جزئیات امور جنسی و زناشویی نه لازم است کتاب خاصی بخوانید و نه دانستن پیش از موعد این جزئیات کمکی به آینده ی شما میکند.

علاوه بر این که شما دانسته یا ندانسته سوالی پرسیده اید که شامل تفکرات فراوانی در مورد زناشویی و روابط زن و شوهر است. پس برای راحت شدن شما از این فضای دلهره آمیز چند جمله خدمتتان تقدیم می کنم:

روابط زناشویی برای انسان ها از زن و مرد شامل مجموعه اعمال و روابطی است که اگر طبق دستورات کریمانه ی فطرت و دستورات دین مبین اسلام انجام پذیرد لذیذترین لحظات زندگی مشترک هر مرد و زن مومنی را فراهم خواهد کرد. این دلهره ی شما بیشتر ناشی از جهلی است که با آشناییتان با این روابط در بدو ازدواج و پس از عقد و سپس تکرار ادواری آن برای شما به صورت یک عمل عادی و البته لذت بخش در خواهد آمد.

همان مردی که تا قبل از عقد محرمیت ، از صدا و نگاه و حرکتش لرزه بر اندام شما می افتد ، بعد از عقد شرعی پناه و انیس شما می شود و آغوشش چنان بستر راحتی و صمیمیتی برایتان فراهم می کند که بدون آن خوابتان نخواهد برد. این از الطاف ویژه ی خداوند به انسان است و شما سکونت الاهی وعده داده شده در آیات قرآن کریم را ان شاالله در بستر استراحت شبانه یتان مشاهده خواهید کرد.

عقد زناشویی یک قرار داد محکم اجتماعی است که به وسیله ی انشاء ایجاد می شود و نسبت های تازه ای را بین چند گروه از انسان ها برقرار می کند. رابطه با این انسان هایی که بعد از عقد محرمیت و به تازگی وارد زندگی شما می شوند ، مانند رابطه با انسان هایی است که تا دیروز در زندگی شما حضور داشتند و البته همین روابط تازه بنیان نیز ، با گذشت زمان برای شما عادی می شود. همان گونه که شما از مادر و پدر و برادر و خواهرتان احساس خجالت و وحشت نمی کنید محرمیت های ناشی از عقد ازدواج نیز شما را با عده ی دیگری محرم و مانوس میکند که می توانید در کنارشان زندگی کرده و در مقابلشان با آزادی بیشتری رفتار کنید.

محرمترین محارم هر انسانی همسر او است که اوج خلوت های هر کسی در حضور او و در کنار او محقق می شود. لازم نیست شما خودتان را درگیر مفاهیمی کنید که تصور صحیحی از آن در ذهن شما وجود ندارد. آنچه مهم است این است که طبق وظیفه ی شرعی و اخلاقی و دینی تان ، خواستگارهای صف کشیده پشت درب منزلتان را به خانه راه بدهید و به دور از هرگونه فکر نابجا به خداوند آرامش دهنده ی قلوب توکل کرده و با باز کردن چشمان تیزبینتان درصدد محک زدن ایمان طرف مقابلتان بر بیاید. 

این دلهره و ناآشنایی ، برای شوهر مومن شما هم هست. او هم به اکتشاف سرزمین ناشناخته ای می رود که تاکنون قدم در آن نگذاشته است. اما تفاوت اینجا است که او فقط یک قدم از شما جلوتر قدم بر می دارد. اگر همسر مومنتان زیرک باشد شما را آرام آرام و بدون عجله با فضای متاهلی و روابط شیرین زناشویی آشنا می کند و آن وقت است که دلهره ، جای خودش را به انس و کشش خواهد داد ان شاالله.

--------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم

جوشکاری (185) آرامش مورد نیاز یک نو عروس

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوش کاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

سلام حاج آقا

ابتدا توجهتون روبه صحبت های اون خانوم (جوشکاری137) جلب میکنم که : تنها نیازی که حسش نمیکنم، روابط جنسیه. تا حالا که تو مجردی اینطوری زندگی کردیم، خیلی سخته که تو متأهلی همه چیزمون کن فیکون بشه. تقریبأ یه حس ترس و تنفر...

حاجی از اول عقدمون تو این چند ماهی که باهم بودیم شب هایی رو که باهم بودیم رو جدا از هم خوابیدیم... نمیگم کل شب روجدا، اگه وصلی بوده در حد یه ربع ساعتی بوده و بعدش کناره گیری ایشون. بهتون بگم ایشون وقت مصافحه خودشون رو دور میگیرن که روبوسی نشه، خوششون نمیاد دستشو تو خیابون بگیرم...نمیدونم ولی شاید اقتضای سن کمشون باشه. یعنی میگین باگذر زمان درست میشه؟

حاجی وقتی همسر آدم شبها کناره گیری میکنه چه عکس العملی باید نشون داد؟ بی خیال شد وطرفش نرفت؟ به زور بغلش کرد؟ که نمیشه... میدونیند چند بار تصمیم گرفتم شبها نزدیکش نشم اما نشد : ایشون خودش نزدیک میشه و تا وصل میشی دوباره کناره گیری میکنه! فقط آدمو کوچیک میکنه، حس خیلی بدی به آدم دست میده...شاید بهتر باشه یه پشتی بگذاری وسط و عملا جدا کنی خودت رو! میدونی حاجی بعضی وقتا از حرفاش احساس میکنم دوست نداره شبو پیشش باشم! یادمه یه بار بعد یه حرفایی بینمون از زبونش شنیدم که می گفت من نیاز جنسی تو خودم حس نمی کنم...حاجی مگه زنها از لامسه بدنی لذت نمی برن؟

البته باید یاد آورشم رابطمون در طول روز بد نیست. درسته خیلی باهم شیش نیستیم ولی قهرم نیستیم وحتی میگیم و میخندیم.خواهش می کنم بفرماییند چه عکس العملی باید ازخودم نشون بدم. ممنونم از راهنمایی تونیاعلی مدد

 --------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند بر شما

شرایط دوران عقد محرمیت با داستان دوران زندگی مشترک و بعد از جشن ازدواج کاملا متفاوت است. بخش هایی از کشور پهناور ما در دوران عقد و قبل از جشن ازدواج ، حتی اجازه نمی دهند دو جوان دقایقی خلوت کرده یا حتی با هم چند کلمه صحبت کنند ، یا دو ساعت در روز به یک مکان تفریحی در اطراف خانه ی پدر عروس خانم بروند. دقیقا در نقطه ی مخالف این فرهنگ ، در بخش هایی از کشور ما دختر و پسر از لحظه ی محرمیت و ثبت ازدواج در شناسنامه ها زن و شوهر محسوب شده و بدون اینکه قبح و ناراحتی و اخمی در میان باشد دو جوان به راحتی به تمام التذاذات شرعی می رسند. فرهنگ ها و شهرهایی را سراغ دارم که حتی حمام را برای استفاده ی تازه داماد آماده کرده و با روی باز و گشاده وسایل راحتی او را در خانه ی پدری همسر فراهم می کنند.

اینکه شما در ایام عقد و قبل از جشن ازدواج توانسته اید به حریم امن همسرتان داخل شوید و در کنار او شب را به صبح برسانید نشان از فرهنگ اسلامی و باز خانواده ی همسر شما دارد. اما فراموش نکنید که شما هنوز در دوران عقد هستید. پسرهای جوان به علت آفرینش خاصشان در کمترین زمان و به صرف مشاهده و دیدن تازه عروس خوش آب و رنگشان ، به اوج میل جنسی و تحریک می رسند و در عطش یافتن همسر حلالشان لحظه شماری میکنند. زمان تحریک جنسی پسرها بسیار کوتاه است و از صفر تا صد رسیدن به آمادگی جنسی در مدت بسیار کوتاه طی می شود. برای پسرها مهم نیست که الان ساعت ده صبح است یا نیمه ی شب ؛ اینجا خانه ی پدر زن است یا خانه ی یکی از اقوام دور و با آبروی یکی از آشنایان ، در فلان شهرستان دور دست است. پسرها فرایندی را دنبال می کنند که دانسته یا ندانسته به حمام ختم می شود و عیب کار زمانی است که نوعروس داستان ، از این نیاز و میل آتشین و فراوان همسرش بی خبر باشد.

دخترها حتی اگر میل جنسی مناسب و آشنایی نسبی با این داستان ها داشته باشند نمی توانند شرایط شما را به خوبی درک کنند. خانم های متاهل هم اگر آرامش مورد نیازشان را کسب نکنند در این امور بی رغبت بوده و مانع کامجویی همسر می شوند. بسیاری از مردها همین نکته ی ساده را نمی دانند و بی دلیل با همسرشان درگیر می شوند. گاهی بدخوابی و گریه ی یک نوزاد چند ماهه یا صدای گفت و گو و خنده ی چند نفر از اقوام در اتاق نشیمن به هنگام پخش فیلم سینمایی و یا حتی نگرانی از شنیدن زمزمه ها و نجواهای عاشقانه ی شما نمی گذارد که نوعروستان آرامش کافی را در کنار شما داشته باشد.

در ایام عقد به نوعروستان حق بدهید که نتواند مانند یک عروس تمام و کمال در اختیار شما باشد. شرم و حیای او به او اجازه نمی دهد که بتواند خودش را به صورت تمام و کمال در اختیار شما قرار بدهد. آمدن و رفتن او شاید نشانه ی همین نگرانی ها و البته علاقه ها است. اگر مشاهده می کنید که در روز مشکلی در روابط عاطفی شما وجود ندارد ولی در شب مشکلاتی مانع وصول شما به مقصد طبیعی تان می شود لازم است آن مشکلات را بررسی و حل کنید.

به عنوان مثال پیشنهاد میکنم روابط خودتان را در حالتی که هیچ مزاحم و موجود زنده ای در خانه نیست و لو یک پرنده یا یک کودک خردسال که خلوت کامل بین شما برقرار شده است امتحان کنید تا به این نکته ی لطیف پی ببرید. دختران جوان و مومن برای معاشقه و ایجاد روابط طبیعی با تازه دامادشان نیاز به خلوت کامل دارند. هر نگرانی که ذهنشان را مشغول بکند مانع راه دادن شما به حریمشان می شود. و حتی اگر در بهترین حالت مانع اعمال و کارهای شما در رسیدن به هدفتان نشود ، نمی تواند با تمام وجود در اختیار شما باشند.

با همسرتان حرف بزنید. نگرانی های ذهنی اش را کشف کرده و به او در مورد آنها اطمینان بدهید. تمام سعیتان را بکنید تا بتوانید محیط امن و زمان مناسبی را برای این نوع خواسته ها پیدا کنید. سعی کنید تا خلوت کامل برقرار نشده است و دغدغه های ذهنی مانع جواب دادن به پیامهای شما میشود شروع به چنین اقداماتی نکنید. 

محبت کردن شبانه به همسر یک هنر است. حتی اگر همسرتان به شما پشت کرد و خودش را کنار کشید شما زیرک باشید و به شیوه ی دیگری خودتان را به او برسانید. لازم نیست زن و شوهر در بستر همیشه روبروی هم قرار گرفته باشند تا امکان محبت ورزی وجود داشته باشد. شما می توانید میدان عشق ورزیتان را تا سیصد و شصت درجه گسترش دهید!

فراموش نکنید که شما و همسرتان تازه چند ماه است که با جنس مخالف آشنا شده اید و در ابتدای مسیر اکتشاف و آشنایی متقابل قرار دارید. کوچکی و حقارتی که از یک رفتار نامناسب مثل پشت کردن در بستر در جان شما احساس می شود لزوما رفتاری ارادی و هدفمند نیست. من حتی احتمال میدهم همسر شما حد و مرز ناز کردن یا فرار عاشقانه را نداند. شما باید با رفتارتان همین ظرافت ها را به ایشان هم یاد بدهید. ممکن است هر کدام از زن و شوهر رفتارهای کریمانه را در برخورد با دیگری نیاموخته باشند یا ندای فطرتشان را به درستی به کار نبرند ، اما به هر حال پیگیری و نازکشیدن و محبت سیصد و شصت درجه کار مرد است.

زیبایی ها و خاطرات تلخ و شیرین ایام عقد ، همین روابط زورکی و هولکی تازه دامادها است. این فقط مشکل شما نیست بلکه کم و بیش همه ی تازه دامادها گرفتار این ناز و عشوه ها هستند. از نوعروس ها انتظار نداشته باشید که مانند یک بانوی متاهل در اختیار شوهر باشد. شما نیز تا رسیدن به پختگی مردان خانواده دار باید فاصله ی زیادی را طی بکنید. این مهارت ها را در خودتان افزایش دهید.

--------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم


جوشکاری (182) کتک زدن و معنی حقیقی تمکین

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوشکاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

قبلنا بهمون گفته بوديدکه هميشه حق باشوهره.خب؟
بچه های خوابگاهمون ميگفتند مرد حق کتک زدن زنش وداره. آره؟! ولى زن نه.
سؤالم اين نيس که چرا زن چنين حقى رونداره ها! سؤالم اينه که چرا مردچنين حقى روداره؟! مگه زندگى صحنه ى جنگه که کتک کارى باشه؟

 --------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند بر شما

در شرایط عادی نه مرد و نه زن حق کتک زدن دیگری را ندارند. خانه و زندگی هم صحنه ی جنگ نیست تا کسی حق کتک زدن و ادب کردن دیگری را داشته باشد. ازدواج از نظر ما زوج شدن و کنار هم قرار گرفتن دو انسان است و انسان اگر انسان باشد نیازی به کتک زدن او نیست.

علاوه بر این که اگر کسی آسیبی به زن یا فرزند یا غریبه ای وارد کند مسلما بدهگار و ضامن این جنایت است و باید دیه جنایت خود را پرداخت کند. این گونه نیست که اسلام در قوانین جزایی و قصاص ، خانواده و همسر را استثنا کرده باشد.

اگر گفته می شود که حق همیشه با شوهر است ، این حق همیشگی ، فقط در دایره ی زناشویی و مسایل جنسی است نه در فضای کلی زندگی مشترک و جهت گیری کلان سعادت انسان ؛ چرا که در آن فضا حق با خداوند است و هم زن و هم شوهر باید تابع فرامین الاهی باشند. 

حق با شوهر است یعنی زن نباید در مسایل جنسی و زناشویی خودش را از همسرش کنار بکشد و مانع استمتاع و بهره برداری او شود. زن برای شوهرش مایه آرامش روانی و تمام لذات دنیایی است و روبرگرداندن او و کنار کشیدن او آن هم در تنها واجبش نسبت به شوهر ، بزرگترین عامل برای فروپاشی بنیان خانواده و سقوط شوهر در دره ی گناه است.

اگر در دین مبین اسلام تمکین را برای زنان مسلمان تنها واجب زندگی مشترک می دانند یعنی زن موظف است هر صبح و شام بدون هیچ مانع و پوشش و لباسی ، خودش را بر شوهرش عرضه کند تا بدون هیچ مانعی در اختیار شوهر باشد ، و در مقابل مرد برای گناه و انحراف و آلودگی هیچ بهانه ای پیدا نکند. 

در کتاب شریف کافی آمده است:

7-  عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْجَامُورَانِيِّ عَنِ ابْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ عَمْرِو بْنِ جُبَيْرٍ الْعَزْرَمِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 

جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَتْ: 

زنی به نزد رسول مکرم اسلام آمد و گفت: 

يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُّ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَةِ ؟

ای رسول خدا ! حق شوهر بر زنش چیست؟

قَالَ: أَكْثَرُ مِنْ ذَلِك!

پیامبر مکرم اسلام فرمودند: بیشتر از اینها!! (کنایه از این که شمردنی نیست و فراوان است)

فَقَالَتْ: فَخَبِّرْنِي عَنْ شَيْ‏ءٍ مِنْهُ 

زن گفت: لطفا مقداری از آن حقوق را برایم بفرمایید.

فَقَالَ: لَيْسَ لَهَا أَنْ تَصُومَ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْنِي تَطَوُّعاً وَ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَيْتِهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ عَلَيْهَا أَنْ تَطَيَّبَ بِأَطْيَبِ طِيبِهَا وَ تَلْبَسَ أَحْسَنَ ثِيَابِهَا وَ تَزَيَّنَ بِأَحْسَنِ زِينَتِهَا وَ تَعْرِضَ نَفْسَهَا عَلَيْهِ غُدْوَةً وَ عَشِيَّةً وَ أَكْثَرُ مِنْ ذَلِكَ حُقُوقُهُ عَلَيْهَا .

پیامبر مکرم در جوابش فرمودند: بدون اجازه ی او روزه نگیرد یعنی با میلش باشد. از خانه اش خارج نشود مگر با اجازه اش. بر زن است که با بهترین عطرها خودش را خوش بو کند و بهترین لباسش را بپوشد و بهترین زینت و آرایش را بکند. و هر صبح و شام خودش را بر شوهرش عرضه کند. و البته حقوق او بر زنش بیشتر از اینها است.

در کتاب شریف وسائل‏الشيعة باب وجوب طاعة الزوج على المرأة آمده است: 

25354-  الْحَسَنُ بْنُ الْفَضْلِ الطَّبْرِسِيُّ فِي مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ عَنِ النَّبِيِّ قَالَ: 

لَا يَحِلُّ لِامْرَأَةٍ أَنْ تَنَامَ حَتَّى تَعْرِضَ نَفْسَهَا عَلَى زَوْجِهَا تَخْلَعَ ثِيَابَهَا وَ تَدْخُلَ مَعَهُ فِي لِحَافِهِ فَتُلْزِقَ جِلْدَهَا بِجِلْدِهِ فَإِذَا فَعَلَتْ ذَلِكَ فَقَدْ عَرَضَتْ. 

یعنی : خوابیدن برای زن حلال نیست تا زمانی که خودش را بر شوهرش عرضه کند به اینکه همه ی لباس هایش را از تن بکند و با شوهر در زیر لحافش داخل شود و پوستش را به پوست او بچسباند. پس هر زمان که این کارها را کرد نفس و جانش را به شوهر عرضه کرده است.

مرد اگر نفقه می پردازد و از صبح تا شب برای آسایش خانواده اش دوندگی میکند به دنبال آسایش و آرامشی است که تنها و تنها در روابط زناشویی و عاطفی مرد و زن یافته می شود. در حقیقت این مزدی است که خداوند در قبال آن ، مرد را به زحمت های زندگی و مشقتهایش به کارخانه و اداره و بازار کشانده است. اگر این لذت رویایی و چشیدنی نبود هیچ مردی حاضر نبود خانواده تشکیل بدهد و گرفتاری های زندگی را به جان بخرد.

در این فضا که گوشه ای از آن را برای شما تشریح کردم ، اگر زنی خودش را از استمتاع و بهره برداری جنسی شوهرش کنار بکشد و خود را در اختیار شوهر نگذارد یا بدون اجازه ی شوهر از خانه اش خارج شده و به مسافرت برود ، ناشزه خوانده شده و طبق آیات قرآن با او به سه طریق باید رفتار کرد. ابتدا او را از این عمل خلاف شرع بازداشت و موعظه کرد تا پند گیرد. اگر سود نبخشید باید او را در بستر و خواب گاه مهجور کرد و به او پشت نمود تا بلکه بی محلی کردن به او باعث اصلاح در رفتارش شود. در مرحله ی آخر اگر بی اعتنایی بی فایده بود نوبت به زدن است. زدنی که صرفا به جهت تادیب باشد و موجب سرخی و کبودی نگردد. در این جا عین عبارات فقهی و شرعی این موضوع را از رساله ی نجاة العباد امام خميني تقدیم میکنم:

مسأله 8 اگر چنانچه زن ناشزه شد به اين معنى كه اطاعت نكرد شوهر خود را در امورى كه بايد اطاعت كند، مثلًا تمكين نكرد يا خود آرايى ننمود اگر شوهر بخواهد آن را، و يا آن كه از خانه بدون اجازه او بيرون رفت، پس در اين صورت حق شب خوابگى ندارد و نفقه‏اى بر گردن شوهرش نيست.

مسأله 9 اگر چنانچه علائم نشوز در زن پيدا شد، به اين كه بد اخلاقى كرد وتغيير رويه داد در رفتار با شوهرش، پس در اين صورت اگر مرد او را نصيحت كرد و پند و اندرز داد و در او تأثير نكرد و اطاعت شوهر نكرد، در اين حال او ناشزه شناخته مى‏شود، و مرد مى‏تواند كه از او دورى كند و چنانچه با دورى كردن زن رام نگشت مى‏تواند او را بزند.

مسأله 10 بايد مراعات شود كه مبادا بدن زن سرخ و سياه شود، و چنانچه با زدن كمى او رام مى‏شود جايز نيست شديداً او را تنبيه كند، چنانچه جايز نيست در زدن، مقصودش انتقام كشيدن باشد، بلكه لازم است قصدش اصلاح كار زناشويى باشد.

مسأله 11 اگر مرد در فرض سابق زن را بزند به طورى كه جنايتى بر او وارد آيد، بايد غرامت او را بكشد.

مسأله 12 هم چنان كه زن ناشزه مى‏شود به ترك طاعت شوهرش، مرد هم ناشزه مى‏شود به اين كه حقوقى كه بايد بپردازد مثل نان دادن و لباس پوشانيدن و با او نزديكى كردن و غير اينها نپردازد و خلاف كند، در اين صورت زن مى‏تواند مطالبه كند حق خودش را و موعظه و نصيحت كند شوهرش را و چنانچه فايده‏اى نبخشيد، مى‏تواند داد خودش را از حاكم شرع و مجتهد وقت بخواهد.

همان طور که ملاحظه کردید زدن زن یک حق ابتدایی و در شرایط عادی نیست. اگر زن وظیفه ی خود را بداند و کمی و اندکی دین داری و مسلمانی بداند ابدا کار به زدن او نمی رسد. اما متاسفانه کمی ایمان و نقص در دین داری بسیاری از زنان را در تنها عمل واجب زناشویی شان  بی توجه و کاهل می گرداند. ایمان و عمل صالح که در اینجا تمکین مومنانه است هم زن را از نافرمانی و هم مرد را از زدن و شتم او باز می دارد. در غیر این مورد هیچ حقی به کسی برای زدن دیگری داده نشده است. حال خود قضاوت کنید!

--------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم

جوشکاری (181) معنای تمثیل لباس بودن زن و شوهر

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوشکاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

استاد
ترجمه ى اين آيه روهم نميدونم ﴿هُنَّ لباس لَكُم وأنتُم لباس ٌ لَهُنّ! يعنى چى؟ زن وشوهر لباس هم اند؟

 --------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند بر شما

قرآن كريم كتاب نور و هدايت است، از اين‏رو كنار مباحث علمي، عقلي وفقهي، نكته‌هاي اخلاقي و تربيتي را نيز كه صبغه ضمانت اجراي احكام فقهي و حقوقي را دارد بيان مي‌كند. در اين آيه پس از حكم جواز آميزش در شبهاي روزه، همسران را لباس يكديگر مي‌داند: ﴿هُنَّ لباس لَكُم وأنتُم لباس ٌ لَهُنّ. در اين تشبيه لطيف (تشبيه همسر به لباس)، نكات تربيتي دقيقي است كه برخي از آنها بدين شرح است:

1- لباس مانع از آسيب است. ازدواج هرچند اطفاي غريزه را به همراه دارد؛ ليكن صبغه ملكوتي آن صيانت از گناه و حراست از نگاه آلوده است. آنچه از حضرت رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) رسيد كه: «من تزوّج فقد أحرز نصف دينه» ناظر به همين نكته فاخر است. زن با انتخاب شوهر و مرد با انتخاب همسر بهانه‌اي براي آسيب پذيري ندارد. مهم‌ترين بهره‌اي كه از ازدواج نصيب همسران مي‌شود صيانت گوهر دين از غارت ابليس از خارج، و چپاول هوس از داخل است.

2- لباس عيوب انسان را می پوشاند و آبرو را حفظ مي‌كند. زن و شوهر نيز بايد عيوب هم را بپوشانند و آبروي اجتماعي يكديگر را حفظ كنند.

3- لباس ، انسان را از گرما و سرما و... حفظ مي‌كند. زوجين نيز بايد در حوادث تلخ و شيرين و گرم وسرد زندگي، موجبات دلگرمی هم را فراهم كنند.

4- ميان لباس و كسي كه آن را پوشيده رابطه‌اي تنگاتنگ و صميمي است كه بيگانه ميان آن دو راه ندارد. رابطه زوجين نيز بايد چنين باشد تا بيگانه‌اي به درون زندگي آنان راه نيابد كه به اسرارشان پي‌برده، احياناً فتنه‌گري كند. 

5- اعضاي بدن با لباس در تماس است و لباس از تماس مستقيم آنها با بيرون ممانعت مي‌كند. زوجين نيز بايد در همان ارتباط صميمي زناشويي خويش تماس غريزي برقرار كنند، زيرا نه مي‌توان زن و شوهر را از داشتن تمايل جنسي برحذر داشت و نه مي‌توان جلوي آن را براي بيگانه باز گذارد، بلكه بايد غرايز را بدون تعطيلْ محدود و تعديل كرد، چنان‏كه لباس ، انسان را محدود مي‌كند.

6- انسان پوشيدن لباس آلوده و وصله‌دار را خوش ندارد. در انتخاب همسر نيز بايد چنين دقتهايي اعمال شود.

7لباس مايه آرامش انسان است. زن و شوهر نيز موجب آرامش يكديگرند. قرآن از شب، هم به « لباس » تعبير كرده است: ﴿وجَعَلنَا اللَّيلَ لِباساو هم به سكونت و آرامش: ﴿هُوَ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيلَ لِتَسكُنوا فيه. اين دو تعبير درباره زوجين نيز آمده است: ﴿هُنَّ لباس لَكُم وأنتُم لباس ٌ لَهُنّ، ﴿ومِن آياتِهِ أن خَلَقَ لَكُم مِن‌نفُسِكُم أزوجاً لِتَسكُنوا إلَيها وجَعَلَ بَينَكُم مَوَدَّةً ورَحمَة.

8- لباس آرايه انسان است و به وي زينت مي‌بخشد. زن و شوهر نيز بايد زينت يكديگر باشند. زن و شوهر كنار هم موقعيتي در خانواده و اجتماع پيدا مي‌كنند كه در گذشته آن را نداشته‌اند، از اين‏رو به آنها با احترام بيشتري برخورد مي‌شود.

حاصل اينكه غرض اصلي از ازدواج، اطفاي غرايز جنسي نيست، بلكه تأمين رفاه و آرامش در پرتو تأسيس كانون گرم خانواده و نيز بقاي نسل است...

تمام عبارات بالا حدود دو صفحه از جلد نهم متن تفسیر شریف و گران سنگ تسنیم اثر علامه و مفسر کبیر و خادم القرآن حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی بود که به علت روانی و زیبایی عینا خدمت شما عزیزان تقدیم گردید. این نکته را در آخر متن گوش زد کردم تا ترس شما در استفاده از اثر تفسیری ایشان مبدل به انس شود و کم کم خودتان وارد این اقیانوس بی کران شوید و به صیادی بپردازید.

--------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم


جوشکاری (153) عمل جراحی برای درمان ولخرجی

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوشکاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

حاج آقا من تازه چند ماهه که عقد کردم همسرم خیلی پرمحبت و مهربانه اصلا نمی خواد که من ناراحت بشم ولی از یه چیزش خیلی دلخورم. اونم اینه که من خیلی دوست دارم بریم بیرون و خرید کنیم ولی ایشون دریغ می کنند. از لحاظ اقتصادی مشکلی ندارند وگرنه من اصلا درخواستی ازشون ندارم ولی واقعا دوست دارم برام خرید کنن!!! ولی حیف...
همش میگن الانکه خونه پدرتون هستین و لباس هم که خیلی داری برای چی خرج اضافه بکنیم اگه هر چی نداری بگو بخرم!!!
من همه چیز دارم ولی خب چیزی که اون بخره یه چیز دیگس!!!
نمیدونم میگم شاید این خسیسه که نمی خره!!! ولی برای خوردن اصلا خسیس نیست. بریم بیرون امکان نداره شام نخوریم در حالی که در کنار اون شام میشه بریم خرید!! حاج آقا من باید چه برخوردی داشته باشم؟
ممنون میشم
--------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند برشما

اگر هر چی نداری بگو بخرم. خلاصه و مفید!

دختر بچه ی دیروز که با مادرش در کوچه و بازار قدم میزد و بهانه ی خریدن پفک و بستنی داشت ، امروز حتما بزرگ تر شده و حالا به جای مادرش با تازه دامادش به کوچه و بازار می رود. جالب اینکه امروز هم مثل سال های کودکی بهانه های خودش را دارد و امروز هم باید خریدهایش کنترل و مدیریت شود ؛ چون میل به خریدن اشیایی دارد که مانند آنها را در خانه دارد و اساسا نیازی به خریدن آنها نیست.

خسیس کسی است که از ترس فقر آینده ، امروز خودش را گرفتار فقر کرده است. کسی که برای همسرش شام مطابق میل او را سفارش می دهد و اگر نیازی داشته باشد آماده است تا برایش تهیه کند ، خسیس نیست بلکه یک مدیر مقتصد و میانه رو ، و برای آینده یک تکیه گاه مطمئن است.

واقعا به شما تبریک می گویم چون صاحب شوهری شده اید که می تواند در مقابل عاطفه ی طوفانی نوعروسش و خواسته های نابجایش نه بگوید و سپس با جملاتی کوتاه و منطقی او را آرام کند. این از مردانگی مرد نیست که هر چه توسط عیال و فرزندانش مطالبه شد بدون چون و چرا و بدون محاسبه بپذیرد. مرد ستون و عمود زندگی در خانه و خانواده است و بار زندگی و سختی کسب درآمد غالبا بر عهده ی مردها است. کسی که نتواند درآمدش را با اقتصاد و میانه روی به آخر برج برساند و در یک شب عاشقانه تمام درآمد ماهانه اش را خرج کند مدیر موفقی نیست.

من واقعا فکر میکنم اگر شما حامی چنین روحیه ای باشید و در تخریبش تلاش نکنید ، در مدت زمان کمی خواهید توانست در کنار هم پله های ترقی و کمال را در جهات مختلف اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی طی کنید. البته قبول دارم که اکثر بانوان محترم نفس بازار رفتن را یکی از تفریحات سالم و لذت بخش عمرشان می دانند اما فراموش نکنید که عموم آقایان از این تفریح لذت بخش بانوان ، واقعا لذت نمی برند. همیشه استثنائاتی هست اما آنچنان که دل خانم ها برای بازار رفتن لک می زند و بازار خونشان کم می شود ، عموم مردان اینگونه نیستند.

خریدن لوازمی که انسان نمونه ی آنها را در خانه دارد جز اسراف و هدر دادن منابع مالی محدود نیست. علاوه بر اینکه حتی اگر منابع مالی ما محدود نباشد باز هم به دلیل مفاسد بی شمار فرهنگ غربی و مصرف زدگی ، ما حق نداریم منابع فراوان مالی مان را آتش بزنیم و در امور غیر ضروری بکار ببریم. امروز فرهنگ آمریکایی اصرار دارد تا مردم را مجبور کند کالاهایی را بخرند که به آنها نیاز ندارند. ریش تراش پنجاه سال قبل با ریش تراش امروزی در تکنولوژی و روش کار تفاوت چندانی نکرده است همان گونه که رادیوی پنجاه سال قبل مانند رادیو های امروزی کار میکند. اما کمپانی های اقتصادی غربی برای فروختن کالاهای جدیدشان با ایجاد کمتر تفاوتی در ماهیت این کالاها ، و صرف هزینه های تبلیغاتی فراوان ، شما را مجاب می کنند که دوباره و سه باره از آن کالا را در مدلی جدید و زرق و برقی متفاوت خرید کنید و کالاهای قدیمی قابل استفاده را دور بیاندازید.

گاندی وقتی از پارچه ی وطنی استفاده کرد توانست استعمار انگلیس را از هند بیرون کند و پایه گذار یک کشور قدرتمند و مستقل در قلب آسیا باشد. قبول دارم که نوعروس ها نیاز به ناز کشیدن دارند اما من نمی توانم به شما اجازه ی ولخرجی و خرید اشیای غیر ضروری آن هم بدون نوشتن لیست خریدی مطابق نیازهای واقعی تان بدهم. شوهرتان را حمایت کنید و چنان نازهایتان را خودتان مدیریت کنید که او بتواند در مسیرش ثابت قدم بماند ؛ آن وقت من به شما قول می دهم که خانواده ای و کشوری با نشاط و سرزنده و در عین حال مستقل وآزاد داشته باشید.

اما برای درمان این روحیه نوشته های بالا کافی نیست. شما نیاز به یک عمل جراحی جدی در اخلاقیات و روحیاتتان دارید. من پیشنهاد می کنم در اولین فرصت سری به مناطق محروم شهر یا مناطق دورافتاده ی کشور بزنید و از نزدیک مدتی با فقرا و نیازمندان مانوس باشید. اردوها یا مسافرت های جهادی وخدمت رسانی به مناطق محروم که مدتی است به همت دانشجویان و طلاب بسیجی در کل کشور اجرا می شود شما را با یک افق تازه و زندگی جدید آشنا میکند. 

شما اگر خاله زیبا را دیده باشید دیگر دلتان برای رفتن به بازارها و خریدهای آنچنانی از پاساژهای لوکس تنگ نمی شود. خاله زیبا در چادر هلال احمر زندگی می کرد چون خانه اش در زلزله ی قاین خراب شده بود. کس و کار و خانه و کاشانه ای نداشت ولی به همین چادر صحرایی اش راضی بود. خاله زیبا صبح تا عصر به صحرا میرفت و با دستان رنج کشیده و پینه بسته اش علف کوهی و خار می چید تا از درآمد ناشی از فروش آنها کمی پس انداز کند و بتواند سر سال به کربلا و به زیارت سیدالشهدا برود. به همت کمیته ی امداد امام خمینی و رفقای بسیجی اردوهای جهادی امروز خاله زیبا برای خودش خانه ی کوچکی دارد و هنوز دلش برای کربلا رفتن میتپد. خاله زیبا مرا و بسیاری از بچه های جهادی را شرمنده کرد. خاله زیبا صبح تا شب کار میکند تا بتواند کربلا را دوباره ببیند. زندگی خاله زیبا واقعا مثل اسمش زیباست. آدرس خاله زیبا را اگر خواستید خبرم کنید برای جهادی امسال خراسان جنوبی شهرستان قاین. ان شاالله.

وقتی با فقرای شیعه زندگی کنید زلال می شوید و می توانید حتی در شب عروسی ، تنها لباس عروسی تان را هم انفاق کنید و همان لباس کهنه ی قدیمی تان را بپوشید مثل فاطمه ی زهرا سلام الله علیها ...

--------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم

جوش کاری (137)

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوش کاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

سلام استاد، وقتتون بخیر. ممنون بابت وبلاگ بروز و مفیدتون.

یه سؤالی دارم:
راستش احساس نیازی که به ازدواج میگن رو دقیق نمیفهمم. بین دخترا و پسرا متفاوته؟ وقتی یه پسری به یه مرحله ای رسید، تو یه سن وشرایط خاص، وقتی احساس نیاز پیدا کرد، میتونه بره خواستگاری و...بالاخره ازدواج کنه. اهداف مختلفی هم میتونه داشته باشه، آرامش، تکامل دینش، عمل به سنت پیامبر، استقلال، ارضاء غریزه ی جنسی و... حالا یه دختر چطوری میتونه متوجه نیازش بشه؟ من وقتی خیلی بچه بودم، تنها هدف و آرزوم از ازدواج این بودش که عروس بشم و قشنگ ترین لباس عروس رو تنم کنم. فکر میکردم اند خوشبختی یعنی همین! اما حالا، اهدافم از ازدواج اینه که به آرامش برسم، همون آرامشی که خدا تو قرآن وعده ش رو داده و میدونم که خدا خلف وعده نمیکنه. عمل به سنت پیامبر، تکامل دینم، مستقل شدن و بزرگ شدن و ... راستش فکر میکنم اضطراب، ترس ازتنها موندن بعد از ازدواج خواهر و برادر و خدای نکرده ازدست دادن والدین، بعد از ازدواج تا حدودی حل بشه.
البته هدفم این نیستش که فقط به خاطر ترس از تنها موندن وحس سرباری و حرف و حدیث و نیش و کنایه های دیگران و...ازدواج کنم. دوس دارم مستقل شم. تا وقتی مجردیم هزار تا آقا بالا سر داریم. میدونم خیلی هاشون از رو دلسوزی هست، اما خیییلی اذیت میشم. وقتی روی همه ی برنامه های زندگیم، حتی تو جلسه اول خواستگاریم، کل بزرکترای فامیل باید نظر بدهند. کاش فقط بابا و داداش بودند. متأسفانه دائی، زن دایی، خاله و شوهر خاله و... هم باید رو همه ی کارام نظر بدن! حتی یه سال به خاطر حساسیت ها وحرف وحدیث هایی که بزرگترای فامیل که به پدر و مادرم تحمیل کردند، اجازه نداشتم که هیچ اردوی دانشجویی یا خادمی شهدا و جهادی و اینا برم! چون از نظر اونا خیییلی دیگه لووس شده بود!
دقیقأ 8 ماه یه جورایی مجبور بودم خونه باشم. وقتی ازدواج کنم، میدونم که یه آقا بالا سر دارم و دربست بایستی مطیعش باشم. این خیلی بهتره تا زندگی مجردی دخترا و نظرات تحمیلی کل فامیل و... وقتی ازدواج کنم، حس میکنم بزرگ شدم. با اینکه سنم کم نیست، اما تو فامیل، وقتی یه دختر کم سن و سال هم عروس میشه، همه تو ارتباطاتشون یه احترام خاصی براش قائلند. اما من که شاید حتی 10 سال هم از تازه عروس بزرگتر باشم، دقیقأ مثل یه دختر بچه باهام رفتار میشه. دخترا دوس دارن دوستشون داشته باشند. محبتی فراتر ازمحبت مامان و بابا که محبت شوهر مسلمأ بایستی بیشتر باشه. دوست دارم نزدیک ترین و صمیمی ترین کس را تو زندگیم تجربه کنم، هرچه زودتر. خیلی برام جالب و عجیبه که با یه خطبه ی عقد با یه پسر غریبه ، چطوری میشه که یه شبه تمام دنیامون وزندگیمون عوض میشه؟!!!
خیلی نیاز دارم که یه همسفر دائمی ان شالله تا بهشت داشته باشم. ببخشید اینقدر رک میگم، تنها نیازی که حسش نمیکنم، روابط جنسیه. تا حالا که تو مجردی اینطوری زندگی کردیم، خیلی سخته که تو متأهلی همه چیزمون کن فیکون بشه. تقریبأ یه حس ترس و تنفر. البته درونیه فقط. میدونم که واجب شرعیه و باید بهش عمل کرد. ولی ازخودم مطمئن نیستم. یعنی دوست دارم مثل بقیه عادی باشم وفرمان خدا برام فرقی نداشته باشه. چه نماز واجب، چه همچین روابطی زناشویی. اما نمیدونم چطوری باید ازخودم مطمئن بشم؟

--------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند برشما

خداوند را به خاطر وجود جوانان پاک و مومنی چون شما هزاران بار شاکرم و می دانم که همه به خاطر فضای خوبی است که به برکت اسلام و انقلاب اسلامی و خون شهدای گرانقدر ، در میهن اسلامی مان و در خانواده ها ایجاد شده است.

آب چشمه در مظهر چشمه همیشه زلال است. آب را اگر آلوده نکنند همچنان زلال خواهد ماند. فطرت پاک و الاهی انسان اگر از خودش حکایت بکند همین حرف هایی را میزند که شما نمونه اش را زدید. و دقیقا به همین خاطر است که شیطان و یاوران پلیدش تمام تلاش خود را می کنند تا جوان ما حیا و پاکی اولیه خودش را از دست بدهد و با از دست دادن حیا و عفاف کارش به جایی برسد که زلال بودن روحش در مظهر چشمه و ابتدای امر را بکلی فراموش کند. اما آب آلوده هم ، اگر به دل خاک فرو رود یا اگر بخار شود و به آسمان برود ، دوباره زلالی گذشته ی خود را به دست خواهد آورد. پس آلودگان را جای ناامیدی نیست چون یا باید سر خاکی بر سجده گذاشت و از میان سنگ ریزه های درون خاک عبور کرد و تصویه شد و سرانجام با رسیدن به سفره های زیر زمینی به مظهر چشمه بازگشت ، و یا باید دست قنوت و دعا به سوی آسمان بلند کرد و دل از خاک ربود و آب بودن خود را فراموش کرد و بخار آسمان ها شد ؛ بخارهای متراکم آسمان وقتی دوباره به زمین باز می گردند همان زلالی ابتدایی را دارند.

انسان وقتی غذای درون دهانش را می جود ، ماهیچه های اطراف فکش هم ورزش می کنند و قوی می شوند اما هیچ کس غذا را برای قوی شدن ماهیچه های اطراف فک نمی جود. حتی هنگام غذا خوردن فکر این مطلب نیز کمتر به ذهن کسی خطور میکند. ازدواج هم همین طور است. بعد از ازدواج نیازها و خواسته های متعدد و فراوان انسان ، خواسته یا ناخواسته هم در جان و روحش و هم در بدنش بر طرف می شنود و دقیقا مثل تقویت ماهیچه های فک نیاز نیست به تک تک این نیازها فکر کرد و آن ها را قبل از ازدواج بازیابی و مطالعه کرد. درست است که گاهی جویدن غذا برای برخی از افراد جنبه دستوری و درمانی پیدا میکند و آنها مجبورند غذا را به خاطر جنبه درمانی آن بجوند اما همه ی افراد این چنین نیستند. دقیقا به همین دلیل است که نیازهای یک پسر به ازدواج و ارتباط با جنس مخالف لازم نیست دقیقا از جنس نیازهای یک دختر در ارتباط با جنس مخالفش باشد. ازدواج پسرها اولویت ها و نیازهایی دارد که شاید در نگاه اول برای دخترها مطرح نباشد. درست است که این نیازها در برخی نقاط با هم طلاقی دارند و کاملا شبیه به هم هستند و هم دیگر را مثل دو خط متقاطع قطع می کنند اما در نقاط دیگر هیچ شباهتی به هم ندارند.

به طور مثال مردها می خواهند زن زیبا را ببینند و از زیبایی او بهره ببرند اما زن ها میخواهند زیبا باشند و دیده شوند. درست است که زیبایی و جمال ، موضوع یکی از نیازهای روحی و معنوی انسان در ارتباط مرد و زن است اما زن و مرد دو بهره ی متفاوت از آن دارند و در یک نقطه تلاقی نکرده اند.

قرار نیست دختران پاک و مومن ما ،آن هم قبل از تاهل و ازدواج تمام ریزه کاری های مسائل زناشویی را بدانند یا نیازهایی از نوع نیازهای پسرها به ازدواج را داشته باشند. هر کدام از دختر و پسر در این روابط زیبا ، عسیله یا شهد شیرین عسل خود را برمیدارد و بهره ی خودشان را می برند. اگر ازدواج را از نگاه یک پسر جوان بنگریم این عسیله یا شهد شیرین عسل معنایی دارد و اگر از نگاه دختران بنگریم معنایی دیگر. چون نیازهایشان متفاوت است و اصولا جنسیت دختر و پسر چنین اقتضایی دارد.

با ازدواج هیچ چیز کن فیکون نمی شود بلکه از زمان عقد شرعی نیازهایی که کمتر به آنها توجه کرده اید یا اصلا متوجه آنها نبوده اید به صورت ناخودآگاه و البته توسط شوهر نمایان می شوند و سپس همان نیازها توسط خود شوهر و در روابط زناشویی و رفتارهای عاطفی ، بر طرف می شوند. آدم و حوا نیز تا زمانی که در بهشت برزخی و مثالی خودشان بودند حتی متوجه بدنشان نبودند و بعد از آمدن به زمین متوجه عورت و برهنگی و زشتی خود شدند و خود را به صورت فطری پوشاندند.

نکته ی ضروری: بهشت برزخی آدم و بهشت موعود عالم آخرت ، به خاطر ماهیت خاصشان یا بهتر بگویم به خاطر بهشت بودنشان ، عاری از هر گونه درد و الم و رنج و سختی هستند. پس فراموش نکنید که زمین یا عالم خاکی ، بهشت موعود عالم آخرت یا بهشت برزخی آدم و حوا نیست. اینکه انسان بخواهد آرامش بهشت را در این دنیا تجربه کند امری ناشدنی است و شوهر و بچه و پول و ماشین و ویلا و شیلا ، آن آرامش موعود را برای کسی به ارمغان نمی آورد. گاهی ما به اشتباه آرامش بهشت موعود را از طریق این موجودات مادی می جوییم و صد البته که پیدا نمی کنیم ؛ چون اساسا موجودات مادی نمی توانند ما را آرام کنند. ماده ، با معنا و معنویت ، ارتباطی ندارد و جز معنای حقیقی عالم یعنی خداوند متعال ، کسی نمی تواند روح تشنه ی آدمی را سیراب کند. الا بذکر الله تطمئن القلوب.

با این جملات می خواهم تذکر بدهم که انتظارتان از شوهر (حتی با اخلاق ترین و آسمانی ترین آنها) نباید چیزی بیشتر از حد وجودی شوهر یا همسر باشد. آرامش معنایی درونی و غیر مادی است و ریشه در غیب عالم و سپس در بعد مخفی انسان یعنی جان آدمی دارد و ماده و مادی نمی توانند ناداشته خودشان را (که همانا آرامش است) به کسی ببخشند. قرآن کریم خانواده و زوجیت زن و مرد را محلی برای سکونت آنها می داند و با تعبیری لطیف می فرماید: لتسکنوا الیها. اما این سکونت دنیایی هیچ وقت جای بهشت موعود و عالم آخرت را پر نمی کند تا کسی گمان کند شوهر و ازدواج و خانواده ، همان بهشت آرامش خداست تا خدای نکرده بعد از ازدواج و بعد از مواجهه با واقعیت های دنیایی و پست ازدواج ، تمام کاخ بلورین خودساخته ی ذهنی تان فرو بریزد و در ابتدا به آیه کریمه ی قرآن شک کرده و سپس به خانه ی بخت و شوهر بخت برگشته بد و بیراه بگویید.

خداوند هر کدام از زن و مرد را آفرید و برای هر کدام از آنان دستوراتی و احکامی مقرر کرد تا هر کدام در مسیر سلوکشان آن دستورات را انجام دهند. برخی از این دستورات الاهی ، زنانه و مردانه ندارند و عینا شبیه به هم هستند و هم مردان و هم زنان نسبت به آنها مکلف اند و باید آن احکام را به جا آورند نظیر روزه ی ماه مبارک رمضان. اما برخی دیگراز احکام ، احکام خاص مردان یا احکام خاص زنان هستند نظیر جهاد برای مردان یا توالد برای زنان. دسته ی دیگری از احکام هم هستند که به نسبت جنس دیگر وضع شده اند و اگر در مکانی فقط مردان یا فقط زنان بودند آن حکم اساسا موضوع پیدا نمی کرد مثل حجاب برای زنان. حال اگر ما جنس مرد را بشناسیم قطعا متوجه می شویم که چرا خداوند زن را مجبور به حجاب در حضور نامحرم کرده است. به همین دلیل است که بانوان در یک مجلس کاملا زنانه نیازی به حجاب و پوشش سراسری بدن ندارند اما با حضور فقط یک مرد نامحرم موظف به پوشش کامل بدن هستند. پس احکام پوشش زنان در مقابل نامحرم به گونه ایست اما در مقابل محارم خودشان نظیر پدر و برادر به گونه ای دیگر و سپس در مقابل محرم ترین محارم یعنی شوهر ، حکم حجاب اساسا معنا ندارد. این سلسله مراتب احکام به این دلیل است که مردان به نسبت یک زن متفاوت اند. گروهی نامحرمند و گروهی محرم. در گروه محارم هم برخی بر اساس زوجیت محرم شده اند و برخی بر اساس نسب و برخی دیگر بر اساس سبب.

ازدواج نقطه ی تلاقی زن و مرد است در احکام. درست است که در ازدواج هر کدام از زن و مرد وظایف خودشان را انجام می دهند و عسیله ی خودشان را در ارتباط با دیگری بر می دارند اما در عین حال موجب تکامل دیگری و لذت دیگری نیز می شوند. قرار نیست یک پسر یا دختر مجرد همه ی نیازها و خوبی های ازدواج را در دوران تجردش درک کند و سپس تصمیم به ازدواج بگیرد بلکه کافی است به امر خداوند قدم در این راه بگذارد. اگر دختر بود و خواستگار مومنی داشت او را بدون دلیل موجه رد نکند و بپذیرد و اگر خواستگاری مومن نداشت صبرجمیل اختیار کند و به دعا بنشیند تا خداوند روزی اش را در زمان مناسب برایش نازل کند و اگر پسر بود در امر ازدواج تعلل نورزد و همسر اختیار کند.

آمادگی های هر کدام از دختر و پسر برای ازدواج ، به خاطر نوع نیازهای متفاوتشان ، فرق میکند. نمی دانم منظور شما از اطمینان از خود چیست؟ اما به صورت خلاصه و سر بسته چند نکته خدمتتان تقدیم میکنم:

شروع کننده ی همه ی داستان های ازدواج از خواستگاری تا روابط زناشویی پسرها هستند. لازم نیست شما دخترها کار خاصی بکنید. فقط کافی است به خواسته های شرعی و قانونی همسرتان پاسخ مثبت بگویید. یک تمکین واقعی که مورد نظر شرع است همین است که زن در هر زمانی که شوهرش از او خواسته ای در مورد روابط زناشویی داشت او را جواب گوید و با برخورد خوب و اخلاق نیکو در کنارش باشد. اگر ایمانتان شما را به این مرز رسانده که همه ی خواسته های شوهر را در حوزه ی زناشویی پاسخ گو باشید و بدون دلیل مخالفت نکنید ، من این اطمینان را به شما می دهم که نگران هیچ چیز در روابط زناشویتان نباشید. ان شاالله

-----------------------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم

جوش کاری (129)

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوش کاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

سلام علیکم

نیمی از کتابخونه ی خونمون (غیر از کتب تخصصی رشته ی تحصیلی مون) از کتب مذهبی و نیمی دیگه کتاب های رسیدن به رازهای موفقیت و ... روانشناسان غربی رو تشکیل میده. هر وقت به کتاب فروشی میریم، هر کداممان به یک سمت میریم:

من به دنبال کتاب های استاد مطهری و شوهرم به دنبال کتابهای برایان ترسی، آنتونی رابینز، رابرت کیوساکی و...
من به دنبال مجله های "موعود" و شوهرم به دنبال مجله های "موفقیت" ....
سوال آخر شما جوابی جز " بله " ندارد. بی شک تاثیر پذیر است. تا جایی که روی کوچکترین مسائل هم تاثیر میذاره. معنای خوشبختی رو برای طرفین عوض میکنه. و دوست داشتن ها تغییر خواهد کرد و روش ابراز اون هم عوض میشه. در این شرایط ، ایجاد تعامل و تعادل سخت خواهد شد.

--------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند برشما

برای نزدیک شدن به نقطه ای مشترک برای بحث ، چند نکته خدمتتان پیشکش میکنم:

خوانندگان محترم این متون ، در اولین قدم باید این نکته را بدانند که حساب متاهل و مجرد کاملا از هم جداست. مرحله انتخاب همسر احکامی دارد و در پی آن زندگی زناشویی دستوراتی. نمی توان بدون در نظر گرفتن این دو مرحله ، دستور یکسانی به این دو گروه داد. سوال مجردها از سیر مطالعاتی وکتاب های سبک زندگی و سپس کتاب های مناسب ازدواج ، نیازمند زنگ خطری بلند و جدی بود که در جوش کاری های گذشته زده شد ؛ اما برای متاهل ها داستان کاملا متفاوت است. چون یک زوج متاهل ، همسر خود را انتخاب کرده اند و زندگی مشترک خود را شروع نموده اند ؛ پس باید تمام تلاش خود را نمود که نسخه ای به این عزیزان داد که بتوانند بهترین سبک زندگی را انتخاب کنند و تعامل بهتری با هم داشته باشند حتی اگر خوراک فکری متفاوتی دارند.

نکته دوم این است که طرف حساب بنده و مخاطب من ، شما هستید نه همسرتان. بنده همیشه سعی میکنم جوابم متوجه پرسش گر باشد نه اطرافیان او پس تمام نکته های بعدی ناظر به شماست تا در نتیجه بتوانید در زندگی تعامل بهتری با همسرتان داشته باشید.

مکتوبات مکاتب تجربه گرا و روان شناسی تجربی ، چون مبتنی بر مشاهدات عینی فراوان هستند ، (صرف نظر از تنگ نظری آنها در اکتفا به روش تجربی و دوری از معارف وحیانی) حاوی نکاتی زیبا ، و قابل استفاده هستند و نمی توان این نکته های کاربردی را از نظر دور داشت و البته جذابیت این کتاب ها هم در همین نکته است.

علاوه بر این ، کم کاری دانشمندان الاهی و خدامحور دانشگاه ها ، در رشته های علوم انسانی آنجایی که علم با روش تجربی تحصیل می شود ، باعث شده است که این عرصه خالی از متون کاربردی با نگاه خدامحور باشد ؛ و از همه فاجعه بارتر دوری حوزه از دانشگاه و دانشگاه از حوزه در طراحی پژوهش های علمی مشترک ، کار را به جایی کشانده که پروژه های دانشگاهی تجربه محور به خاطر نداشتن محتوای وحیانی و نگاه آسمانی ، در نتیجه تکرار همان حرفها و کتابهای غربیان می شود و در طرف دیگر حوزویان در مکتوباتشان به فراخور روش نقلیشان صرفا به نقل اکتفا کرده اند و به دور از روش تجربی قلم زده اند و در نتیجه کتبشان خالی از مشاهدات عینی برای اثبات تجربی مدعای دین در این حوزه ها است. این نقیصه زمانی درمان می شود که حوزه و دانشگاه خود را مکمل هم بدانند نه رغیب هم چون حوزه مفسر کلام و نقل خداست و دانشگاه مبین فعل خدا. حوزه میگوید که خداوند چنین گفت و دانشگاه میگوید که خداوند این گونه آفرید.

این نوع نوشته ها جای درد دل در این موضوعات نیست و این نقایص را باید در مجامع علمی درمان کرد اما در تذکر این نکته فقط خواستم بدانید که چه عواملی دست به دست هم داده اند که جوان مسلمان و پاک ما دست به خواندن کتاب های فیلسوفان غربی دراز کرده است.

بعد از دانستن این نکات توجه شما را به چند دستور ساده که باعث می شود تعامل بهتری با همسرتان داشته باشید جلب میکنم:

بعد از خواندن هر کتاب خوبی ، خوبی را در عمل اجرا کنید و با عملتان مروج خوبی باشید. شما باید بتوانید بدون دعوا و بگو مگو در فضای خانه خوب بودن سبک زندگی اسلامی را در عمل نشان بدهید. چون هیچ مکتب باطلی ، از نقاط مثبت خالی نیست ، نکات مثبت آن مکاتب را مشاهده کرده و تشویق کنید و با این کار انصاف خود را نشان بدهید اما در پی آن عین همان خوبی یا فضیلتی بالاتر از آن را ، در تعالیم اسلام متذکر شوید و اطرافیان را متوجه کنید که اسلام از این خوبی بهره دارد.

در مرحله بعد باید بتوانید معایب ، خلل ها و تناقضات نظریات رقیب را بشناسید و با اسلام مقایسه کنید. به عنوان مثال یک مکتب تجربه گرا ، چون محدوده و حریم تجربه کردنش ، فقط و فقط زندگی دنیوی و مادی انسان هاست نمی تواند کمال انسان و سعادت او را در دنیا و آخرت مورد محاسبه قرار بدهد و با در نظر گرفتن دنیا و آخرت در کنار هم ، نسخه ی جامعی برای او بدهد و لذا چون همیشه نگاه دنیایی دارند و دست رسی به عالم آخرت ندارند همیشه محاسباتشان در مورد انسان یک بعدی و غلط است. اما خداوند تنها موجودی است که می تواند با در نظر گرفتن همزمان آخرت و دنیا ، و آسایش انسان در هر دوی این عوالم ، نسخه ی جامعی برای زندگی انسان بپیچد. در حقیقت گرفتاری همه ی مکاتب مادی در این است که در نهایت شاید بتوانند دنیای مردم را آباد میکنند و از آباد کردن آخرت ابدی ناتوان هستند چه رسد بر آبادانی همزمان زندگی دنیا و آخرت که در پرتو عمل به دستورات اسلام کامل محمدی به آن خواهند رسید. بعد از توجه به جامعیت اسلام در توجه به دنیا و آخرت است که نقش معاد و قیامت در سبک زندگی بیشتر جلوه میکند و به همین دلیل است که قرآن یک سوم آیاتش را به بحث درباره معاد و قیامت و دوزخ و فردوس و جزا و پاداش اختصاص داده است.

سوال های کلیدی اما دلسوزانه ی شما می تواند هر انسان غافلی را بیدار کند تا دوباره به زندگی خودش نگاهی دقیق و جامع بیاندازد و جهت گیری کلی آن را بر اساس معارف وحیانی اسلام تنظیم کند. لازم نیست زیاد حرف بزنیم و متهم به پر حرفی بشویم. گاهی یک سوال کوتاه اما اساسی بیشتر از یک کتاب قطور انسان را به فکر وا می دارد. قرآن کریم از تکنیک سوال های منظم اما منطقی فراوان بهره برده است تا مخاطب خودش بیاندیشد و راهش را انتخاب بکند نظیر آیات سی و پنج و سی و شش از سوره مبارکه طور.

زیبایی زندگی زناشویی به این است که لازم نیست برای رسیدن به تعامل و تعادل ، خانه را به میدان مناظره ی دو مکتب و رینگ بکس مغالطات تبدیل بکنیم. نیازهای جنسی و طبیعی زوجین آنها را به راحتی در کنار هم حفظ میکند و فراموش نکنیم که خوش بختی بیشتر از اینکه بیرونی باشد امری درونی و معنوی است و نمی توان آن را با کسی به اشتراک گذاشت. در صف نماز جماعت ده ها نفر به نماز می ایستند اما لذت هیچ دو نفری از آنها برابر نیست چرا که معرفت هیچ دو نفری از آن مردم به خداوند ، دقیقا یکسان و شبیه هم نیست.

شما یا همسرتان خوش بختی را هر جوری که تعریف بکنید با داشتن ایمان به خداوند نقاط مشترک فراوانی خواهید داشت که بتوانید قبل از بهشت موعود ، بهشت را روی زمین و درون خانه تجربه کنید. انسان ها گرفتار غفلت هایی می شوند اما نسیم رحمانی که وزیدن می گیرد غبارها کنار میروند و فطرت زلال و ایمانی آنها از زیر خاک بیرون می آید و آسمان دوباره آبی می شود. 

-----------------------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم

جوش کاری (126)

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوش کاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

حاج آقا از یه منظر دیگه سوال دارم:

 آیا باید علاقه به همسرمون رو تو جمع مطرح کنیم یا تو جمع معمولی باشیم و تو محیط خصوصی تر علاقه به همسرمون رو ابراز کنیم؟

--------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند برشما

ابراز علاقه به همسر در دوران ما در دوطرف افراط و تفریط قرار گرفته است. گروهی از سر افراط ، و در پی فرهنگ منحط غربی ، خصوصی ترین لحظات زن و شوهر را به میان خیابان و مترو و جامعه می آورند و مرز و پرده ای را بین خودشان و دیگران قرار نمی دهند و در میان محرم و نامحرم همسر خودشان را چنان خطاب کرده و چنان لمس می کنند که گویی موجود زنده ای جز خداوند شاهد و ناظر آنها نیست. و در طرف تفریط گروهی چنان از همسر خویش دوری می کنند و ابراز علاقه را چنان عیب می شمردند که از یک سلام خشک و خالی صبحگاهی یا خداحافظی صمیمی هنگام خروج از خانه دریغ می کنند.

برای یافتن مرز دقیق این مساله کافی است نگاهی به دستورات دینی داشته باشیم و سراپرده ی حیا را در هر مرحله اندازه کنیم:

گاهی ابراز علاقه در حضور نامحرمان و گاهی در حضور مجردهاست به گونه ای که هر کلمه ی نامناسب و به دور از شرم و حیا ، فتنه ای شیطانی را در دل افراد غریبه ایجاد می کند که باید از آنها بر حذر بود.

اما گاهی زن و شوهر در خلوت هستند و مانعی از ابراز علاقه بین آنها نیست. متاسفانه فرهنگ های بومی غلط کشور ما ، برخی از مردان را از محبت کردن به زن یا گفتن کلمات محبت آمیز منع می کند. فرهنگ اسلامی در تقابل با این خطا ، این بخش را به بهترین وجه تامین کرده است.

تعالیم اسلامی به مردان می آموزد که به هنگام ورود به خانه به اهالی منزل خصوصا همسرشان بلند سلام بکنند و همگان را مخاطب قرار بدهند. چون طبق شریعت اسلام ، کار در داخل منزل وظیفه ی زنان نیست و زنان مومن مسلمان این مهم را با کرامت و بزرگواری انجام می دهند ، مردان با اخلاق حسنه و روی گشاده سری به آشپزخانه بزنند و در امور خانه کمک کنند. در احادیث ما هست که گاهی امیرالمومنین در خانه عدس پاک کرده اند و در امور خانه کمک کار بانوی خانه بوده اند. مردان بعد از حضور در خانه با همسرشان هم کلام شده و اتفاقات طول روز را از آنان جویا شوند تا با همین بهانه گفت و گویی کوتاه اما صمیمی بین زوجین برقرار شود و در نتیجه خستگی های روزانه خانه را ترک کرده و صمیمیت خانه را پر کند. تشکر از زن در ازای انجام دادن امور خانه و وظیفه ندانستن انجام این کارها ، از اموری است که وظیفه ی مردان است. اگر در ذهن کسی کار خانه وظیفه ی زن تلقی شود و زن نوکر بی مزد و مواجب خانه باشد ، دیگر تشکر و ابراز علاقه و قدردانی از زحمات او معنا نخواهد داشت.

حکایت: یکی از دانشمندان نقل می کردند که همسرم علاقه داشت از استاد شهید مطهری برای شام دعوت کنیم و میزبان ایشان باشیم. به همسرم گفتم که چرا دوست دارید استاد مطهری را از میان این همه عالم و فرهیخته و دوستان قدیمی دعوت کرده و در خدمتشان باشیم؟ همسرم در جواب سوالم گفت: چون استاد هر دفعه که به منزل ما می آیند ، بعد از خوردن شام و به هنگام خداحافظی و رفتن از منزلمان ، به جلوی درب آشپزخانه می آیند و از من به صورت جدا و مخصوص و به خاطر زحمات امشب و غذای باب میلشان تشکر می کنند! بر خلاف دیگر افراد که وقتی به خانه ی ما می آیند فقط از شما تشکر می کنند و خانه را ترک می کنند. همین توجه استاد باعث شده که من علاقه داشته باشم از میان این همه دوست قدیمی ، بیشتر در خدمت ایشان باشم!

و چه زیباست اگر صاحب خانه یا میزبان ضیافت با رعایت مرزهای حیا و عفاف در نزد میهمانان و با صدایی بلند از بابت شام و غذای خوشمزه و دست پخت همسرش تشکر کند و او را ارج نهد.

ابراز علاقه به همسر ، در خلوت شکلی دارد و در جلوت اندازه ای. مهم رعایت این اندازه هاست تا گلدان شمعدانی زندگی ما از بی آبی پژمرده نشود و از زیادی آب نپوسد. اعتدال را رعایت کنید. به عنوان مثال گاهی مردان در خلوت فرشته اند اما در حضور فرزندان یا محارم مثل پدران و مادران ، حتی اندکی محبت نمی دانند. اخلاق شنیدنی نیست ؛ اخلاق دیدنی است. بچه ها محبت را باید در میان گفت و گو های مادر و پدرشان و در تعارف کردن ها و نشست و برخواست ها ببینند نه اینکه زن و مرد عبارت های کلیشه ای محبت آمیز را صبح و شام بلغور کنند اما در کف زندگی زناشویی احترام واقعی برای آموزش فرزندان و تعلیم آنان تبلور نداشته باشد.

مردان فراموش نکنند که ابراز علاقه به همسر ، همیشه با بوسیدن و لمس بدن او همراه نیست تا توهم شود که در نگاه اسلامی ما مرزی میان خلوت مطلق زن و مرد با خلوت خانوادگی (یعنی خلوتی با حضور فرزندان) و سپس خلوت فامیلی (یعنی با حضور محارم درجه اول مثل پدر و مادرها)  قایل نیستیم. هر کدام از این خلوت ها به تناسب نوع خلوت ، پر از کلمات محبت آمیز و رفتارهای عاطفی و ابراز علاقه ها است اما هر کدام به تناسب خودش و نه کمتر از آن و نه بیشتر.

مهم ، توجه است ؛ دیدن است ؛ نگاه است ؛ باید آنچه که شایسته ی دیدن است دیده شود و آنچه که شایسته ی تقدیر است بزرگ داشته شود آن وقت شمعدانی خانه ی شما همیشه سرزنده و شاداب خواهند ماند.

-----------------------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم