جوشکاری (180) دستورات و آداب زناشویی در اسلامی

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوشکاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

سلام
لطفا در مورد انواع رابطه جنسى اسلامى صحبت كنيد متاسفانه يه نوع رابطه هايى در بين مردان رایج شده كه خانمها رو اذيت مى كنه
نحوه ى اسلامى اش چگونه است ؟ از چه كتابى مطالعه كنم؟
با تشكر

 --------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند بر شما

خداوند در کتاب شریفش قرآن ، انسان را با تاکید قسم به تکریم الاهی از جانب خودش توصیف کرده و فرموده است: و لقد کرمنا بنی آدم. برای فهم تکریم خداوند در آفرینش تکوینی انسان ، باید انسان را با دیگر موجودات از حیوانات خزنده و چهارپا و دیگر اقسام آن مقایسه کنیم تا در تمام اجزای بدن و آفرینش انسان ، کرامت خداوندی را مشاهده کنیم. به عنوان مثال راه رفتن انسان بر دو پا بر خلاف تمام خزندگان و چهارپایان و یا قرار گرفتن سر انسان در بالاترین و شریفترین مکان بدن و نه در عرض سایر اجزاء و یا تغزیه فرزند انسان از سینه ی مادر و نه از میان دو پا ، همه نشان از هزاران حکمت و کرامت آسمانی است که خداوند ما را به این کرامت ها آراسته است.

خداوند کریم ، برترین مخلوقش یعنی انسان را تکریم کرده و او را بزرگ داشته است لذا همه ی انسان ها موظف اند در تمام حالات ابتدا خود و سپس تمام انسان های دیگر را تکریم کنند. اگر به این کرامت خداداد توجه کنید متوجه می شوید که تمام دستورهایی که در باب زناشویی اسلام داده شده است و در زیر به گوشه ای مختصر از آن همه اشاره خواهد شد همه و همه در مدار کرامت انسانی و بزرگ داشت مقام انسان است. متاسفانه فرهنگ غرب وحشی و فراری از خدا و معنویت ، در این بخش چنان راه گم کرده و حیران است که جز خواری و ذلت نصیب پیروانش نمی کند.

از تمام خوانندگان عزیز می خواهم در هنگام مطالعه ی حدیث و وصیت پیامبرمکرم اسلام به علی بن ابیطالب امیرالمومنین که هر دو در اوج انسانیت و ادب هستند به این نکته توجه کنند که اسلام برای انسان چه بزرگی وکرامتی به ارمغان آورده و این دستورات همان گم شده ی انسان جویای ادب و کرامت در بخش زناشویی و خانواده است. هر کدام از بندهای حدیث دریایی از علم اند که باید در جای خود مورد استفاده دانشمندان و دقت موحدان الاهی باشند.

شیخ صدوق درکتاب شریف علل الشرائع جلد دوم باب علل نوادر النكاح در ضمن حدیث مفصلی وصایای رسول مکرم اسلام به مولانا امیرالمومنین را یادآور شده اند که در جواب شما عینا همان حدیث شریف را طبق ترجمه استاد ذهنی تقدیم می کنم:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ أَبُو الْعَبَّاسِ الطَّالَقَانِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ الْعَدَوِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا يُوسُفُ بْنُ يَحْيَى الْأَصْبَهَانِيُّ أَبُو يَعْقُوبَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ إِسْمَاعِيلُ بْنُ حَاتِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ أَحْمَدُ بْنُ صَالِحِ بْنِ سَعِيدٍ الْمَكِّيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ حَفْصٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ نَجِيحٍ عَنْ حُصَيْنٍ عَنْ مُجَاهِدٍ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَ أَوْصَى رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ (علیه الصلاه و السلام) فَقَالَ :

يَا عَلِيُّ إِذَا دَخَلَتِ الْعَرُوسُ بَيْتَكَ فَاخْلَعْ خُفَّهَا حِينَ تَجْلِسُ وَ اغْسِلْ رِجْلَيْهَا وَ صُبَّ الْمَاءَ مِنْ بَابِ دَارِكَ إِلَى أَقْصَى دَارِكَ فَإِنَّكَ إِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ أَخْرَجَ اللَّهُ مِنْ دَارِكَ سَبْعِينَ لَوْناً مِنَ الْفَقْرِ وَ أَدْخَلَ فِيهَا سَبْعِينَ لَوْناً مِنَ الْبَرَكَةِ وَ أَنْزَلَ عَلَيْكَ سَبْعِينَ رَحْمَةً تُرَفْرِفُ عَلَى رَأْسِ الْعَرُوسِ حَتَّى تَنَالَ بَرَكَتُهَا كُلَّ زَاوِيَةٍ فِي بَيْتِكَ وَ تَأْمَنَ الْعَرُوسُ مِنَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ أَنْ يُصِيبَهَا مَا دَامَتْ فِي تِلْكَ الدَّارِ وَ امْنَعِ الْعَرُوسَ فِي أُسْبُوعِهَا مِنَ الْأَلْبَانِ وَ الْخَلِّ وَ الْكُزْبُرَةِ وَ التُّفَّاحَةِ الْحَامِضَةِ مِنْ هَذِهِ الْأَرْبَعَةِ الْأَشْيَاءِ فَقَالَ عَلِيٌّ: يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ لِأَيِّ شَيْ‏ءٍ أَمْنَعُهَا هَذِهِ الْأَشْيَاءَ الْأَرْبَعَةَ؟ قَالَ الرَّحِمُ تَعْقَمُ وَ تَبْرُدُ مِنْ هَذِهِ الْأَرْبَعَةِ الْأَشْيَاءِ عَنِ الْوَلَدِ وَ حَصِيرَةٌ فِي نَاحِيَةِ الْبَيْتِ خَيْرٌ مِنِ امْرَأَةٍ لَا تَلِدُ فَقَالَ عَلِيٌّ: يَا رَسُولَ اللَّهِ فَمَا بَالُ الْخَلِّ تُمْنَعُ مِنْهَا؟ قَالَ إِذَا حَاضَتْ عَلَى الْخَلِّ لَمْ تَطْهُرْ أَبَداً بِتَمَامٍ وَ الْكُزْبُرَةُ تُصَيِّرُ الْحَيْضَ فِي بَطْنِهَا وَ تُشَدِّدُ عَلَيْهَا الْوِلَادَةَ وَ التُّفَّاحَةُ الْحَامِضَةُ تَقْطَعُ حَيْضَهَا فَيَصِيرُ دَاءً عَلَيْهَا

اى على، وقتى عروس داخل اطاقت شد وقتى كه مى‏نشينند كفشهايش را در بياور و پاهايش را بشوى و آب جمع شده را از درب خانه‏ات تا دورترين موضع خانه‏ات كه حدّ آن است بريز و وقتى چنين نمودى خداوند هفتاد نوع فقر را از خانه‏ات دور و هفتاد نوع بركت به جاى آن داخل منزلت نموده و هفتاد رحمت بر تو نازل كرده كه بالاى سر عروس قرار مى‏گيرند و از آن جا به هر گوشه‏اى از خانه‏ات توزيع شده و تا مادامى كه اين رحمت‏ها و بركاتشان در اين خانه مى‏باشند عروس از جنون و جذام و برص در امان است.

سپس پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمودند: اى على در هفته اوّل ازدواج عروس را از تناول شيرها و سركه و خربزه و سيب ترش بازدار.

على عليه السّلام عرضه داشت: يا رسول اللَّه براى چه او را از تناول اين چهار تا بازدارم؟

حضرت فرمودند: در اثر تناول اين چهار تا رحم عقيم شده و از پرورش و نشو و نما نمودن فرزند در آن سرد مى‏شود و يك حصير و بوريا كه در گوشه‏اى از خانه افتاده باشد بهتر است از زنى كه عقيم بوده و نازا است.

على عليه السّلام عرضه داشت: يا رسول اللَّه، چطور سركه را از او منع نمايم؟

حضرت فرمودند: زيرا زنى كه سركه خورده اگر حيض شود هرگز به طور كلّى پاك نمى‏شود و خربزه نيز خون حيض را در شكم زن زياد نموده و كار ولادت را دشوار مى‏سازد چنانچه سيب ترش حيض را بند آورده و مورث مرض و بيمارى مى‏شود.

قَالَ يَا عَلِيُّ لَا تُجَامِعِ امْرَأَتَكَ فِي أَوَّلِ الشَّهْرِ وَ وَسَطِهِ وَ آخِرِهِ فَإِنَّ الْجُنُونَ وَ الْجُذَامَ وَ الْخَبَلَ يُسْرِعُ إِلَيْهَا وَ إِلَى وَلَدِهَا

نبى اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمودند: يا على در (روز و شب) اوّل و وسط و آخر ماه با همسرت نزديكى مكن چه آنكه به واسطه هم بستر شدن در اين اوقات جنون و جذام و بيمارى فلجى به زن و فرزندش متوجّه مى‏گردد.

يَا عَلِيُّ لَا تُجَامِعِ امْرَأَتَكَ بَعْدَ الظُّهْرِ فَإِنَّهُ إِنْ قُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ فِي ذَلِكَ الْوَقْتِ يَكُونُ أَحْوَلَ وَ الشَّيْطَانُ يَفْرَحُ بِالْحَوَلِ فِي الْإِنْسَانِ

يا على بعد از ظهر (بعد از اذان ظهر) با همسرت نزديكى مكن زيرا اگر فرزندى بين شما مقدّر شده باشد دو بين مى‏گردد و شيطان از بيمار مزبور در انسان مسرور و خوشحال مى‏گردد.

يَا عَلِيُّ لَا تَتَكَلَّمْ عِنْدَ الْجِمَاعِ كَثِيراً فَإِنَّهُ إِنْ قُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ لَا يُؤْمَنُ أَنْ يَكُونَ أَخْرَسَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى فَرْجِ امْرَأَتِكَ وَ غُضَّ بَصَرَكَ عِنْدَ الْجِمَاعِ فَإِنَّ النَّظَرَ إِلَى الْفَرْجِ يُورِثُ الْعَمَى يَعْنِي فِي الْوَلَدِ

يا على هنگام نزديكى سخن مگو زيرا اگر فرزندى متولّد شود از مرض لالى در امان نيست و هنگام نزديكى به فرج و آلت همسرت نگاه مكن و ديدگانت را بپوشان زيرا نظر به عورت موجب كورى مى‏باشد يعنى کوری فرزند

يَا عَلِيُّ لَا تُجَامِعِ امْرَأَتَكَ بِشَهْوَةِ امْرَأَةِ غَيْرِكَ فَإِنَّنِي أَخْشَى إِنْ قُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ أَنْ يَكُونَ مُخَنَّثاً مُؤَنَّثاً مُخَبَّلًا

يا على با تمايل و شهوت به زن ديگرى با همسرت نزديكى مكن زيرا بيم آن دارم كه فرزندت مخنّث و زن صفت و بخيل گردد.

يَا عَلِيُّ إِذَا كُنْتَ جُنُباً فِي الْفِرَاشِ مَعَ امْرَأَتِكَ فَلَا تَقْرَأِ الْقُرْآنَ فَإِنِّي أَخْشَى أَنْ يَنْزِلَ عَلَيْكُمَا نَارٌ مِنَ السَّمَاءِ فَتُحْرِقَكُمَا

يا على هر گاه در بستر با همسرت بودى و جنب گرديدى قرآن مخوان زيرا خوف دارم كه آتش از آسمان بر شما ببارد و بسوزاند شما را.

يَا عَلِيُّ لَا تُجَامِعِ امْرَأَتَكَ إِلَّا وَ مَعَكَ خِرْقَةٌ وَ مَعَ امْرَأَتِكَ خِرْقَةٌ وَ لَا تَمْسَحَا بِخِرْقَةٍ وَاحِدَةٍ فَتَقَعَ الشَّهْوَةُ عَلَى الشَّهْوَةِ وَ إِنَّ ذَلِكَ يُعْقِبُ الْعَدَاوَةَ بَيْنَكُمَا ثُمَّ يُؤَدِّيكُمَا إِلَى الْفُرْقَةِ وَ الطَّلَاقِ

يا على با همسرت نزديكى مكن مگر آنكه با تو و در بدنت جبّه‏اى و در تن همسرت نيز لباسى باشد. و هر دو با يك خرقه و پارچه خود را پاك نكرده و استفاده نكنيد چه آنكه شهوت بر شهوت واقع شده و به دنبال آن بين شما عداوت حاكم مى‏گردد و اين منجر به جدايى و طلاق خواهد شد.

يَا عَلِيُّ لَا تُجَامِعِ امْرَأَتَكَ مِنْ قِيَامٍ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِ الْحَمِيرِ وَ إِنْ قُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ يَكُونُ بَوَّالًا فِي الْفِرَاشِ كَالْحَمِيرِ الْبَوَّالَةِ فِي كُلِّ مَكَانٍ

يا على، در حال ايستاده مجامعت مكن زيرا اين فعل درازگوش بوده و اگر فرزندى از شما متولّد گردد در بسترش ادرار كرده همچون درازگوش كه در هر مكانى بول مى‏كند.

يَا عَلِيُّ لَا تُجَامِعِ امْرَأَتَكَ فِي لَيْلَةِ الْفِطْرِ فَإِنَّهُ إِنْ قُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ فَيَكْبَرُ ذَلِكَ‏ الْوَلَدُ وَ لَا يُصِيبُ وَلَداً إِلَّا عَلَى كِبَرِ السِّنِّ

يا على، در شب عيد فطر مجامعت مكن زيرا اگر خداوند فرزندى نصيب شما كرده باشد اين فرزند بزرگى كه شد خداوند به او فرزندى نمى‏دهد مگر در كبر سن

يَا عَلِيُّ لَا تُجَامِعِ امْرَأَتَكَ لَيْلَةَ الْأَضْحَى فَإِنَّهُ إِنْ قُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ يَكُونُ لَهُ سِتُّ أَصَابِعَ أَوْ أَرْبَعٌ

يا على در شب عيد قربان با همسرت نزديك مكن زيرا اگر فرزندى متولّد شود شش يا چهار انگشتى مى‏باشد.

يَا عَلِيُّ لَا تُجَامِعِ امْرَأَتَكَ تَحْتَ شَجَرَةٍ مُثْمِرَةٍ فَإِنَّهُ إِنْ قُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ يَكُونُ جَلَّاداً قَتَّالًا عَرِيفاً

يا على زير درخت ميوه‏دار با همسرت مجامعت مكن زيرا اگر فرزندى به دنيا بايد جلّاد و قاتل و كاهن مى‏گردد.

يَا عَلِيُّ لَا تُجَامِعِ امْرَأَتَكَ فِي وَجْهِ الشَّمْسِ وَ تَلَأْلُئِهَا إِلَّا أَنْ تُرْخِيَ عَلَيْكُمَا سِتْراً فَإِنَّهُ إِنْ قُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ لَا يَزَالُ فِي بُؤْسٍ وَ فَقْرٍ حَتَّى يَمُوتَ

يا على مقابل قرص خورشيد و شعاع آن مجامعت مكن مگر بين شما و آفتاب ساتر و پرده‏اى باشد زيرا اگر چنين نمودى و فرزندى متولّد شد پيوسته در فقر و فاقه‏ خواهد بود تا از دنيا برود.

يَا عَلِيُّ لَا تُجَامِعْ أَهْلَكَ بَيْنَ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ فَإِنَّهُ إِنْ قُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ يَكُونُ حَرِيصاً عَلَى إِهْرَاقِ الدِّمَاءِ

يا على بين اذان و اقامه با همسرت نزديكى مكن زيرا اگر فرزندى متولّد شد بر ريختن خون مردم حريص مى‏باشد.

يَا عَلِيُّ إِذَا حَمَلَتِ امْرَأَتُكَ فَلَا تُجَامِعْهَا إِلَّا وَ أَنْتَ عَلَى وُضُوءٍ فَإِنَّهُ إِنْ قُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ يَكُونُ أَعْمَى الْقَلْبِ بَخِيلَ الْيَدِ

يا على هر گاه همسرت حامله و باردار بود بدون وضوء با او جماع مكن زيرا اگر فرزند متولّد شود كورباطن و بخيل و ممسك مى‏گردد.

يَا عَلِيُّ لَا تُجَامِعْ أَهْلَكَ فِي النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ فَإِنَّهُ إِنْ قُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ يَكُونُ مُشَوَّهاً ذَا شَامَةٍ فِي شَعْرِهِ وَ وَجْهِهِ

يا على در نيمه شعبان با همسرت نزدیکی مكن زيرا اگر فرزند متولّد شود زشت و بد مو و بد صورت خواهد بود.

يَا عَلِيُّ لَا تُجَامِعْ أَهْلَكَ فِي آخِرِ دَرَجَةٍ مِنْهُ يَعْنِي إِذَا بَقِيَ يَوْمَانِ فَإِنَّهُ إِنْ قُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ كَانَ مُقْدِماً

يا على در آخر درجه و آخرين اوقات ماه شعبان (يعنى هنگامى كه دو روز از آن باقى مانده) با همسرت مجامعت مكن زيرا اگر فرزندى متولد شود احمق و كم فهم مى‏گردد.

يَا عَلِيُّ لَا تُجَامِعْ أَهْلَكَ عَلَى شَهْوَةِ أُخْتِهَا فَإِنْ قُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ يَكُونُ عَشَّاراً أَوْ عَوْناً لِلظَّالِمِ وَ يَكُونُ هَلَاكُ فِئَامٍ مِنَ النَّاسِ عَلَى يَدَيْهِ

يا على با همسرت به عشق خواهرش مجامعت مكن زيرا اگر فرزندى متولّد شود عشّار يا مددكار ظالم شده و گروهى از مردم به دستش هلاك مى‏گردند.

يَا عَلِيُّ لَا تُجَامِعْ أَهْلَكَ عَلَى سُقُوفِ الْبُنْيَانِ فَإِنَّهُ إِذَا قُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ يَكُونُ مُنَافِقاً مُمَارِياً مُبْتَدِعاً

يا على روى سقف ساختمان با همسرت مجامعت مكن زيرا اگر فرزندى متولّد شود منافق و مخاصم و مبدع مى‏گردد.

يَا عَلِيُّ وَ إِذَا خَرَجْتَ فِي سَفَرٍ فَلَا تُجَامِعْ أَهْلَكَ تِلْكَ اللَّيْلَةَ فَإِنَّهُ إِنْ قُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ فَإِنَّهُ يُنْفِقُ مَالَهُ فِي غَيْرِ حَقٍّ وَ قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ: إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ

يا على وقتى به سفر رفتى در آن شب با همسرت هم بستر مشو زيرا اگر فرزندى متولّد شود مالش را در راه باطل و غير حق صرف مى‏كند و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم اين آيه را قرائت فرمود: إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ (تبذيركنندگان هم بستگان و ياوران شياطين هستند)!!

يَا عَلِيُّ لَا تُجَامِعْ أَهْلَكَ إِذَا خَرَجْتَ إِلَى مَسِيرَةِ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ وَ لَيَالِيهِنَّ فَإِنَّهُ إِنْ قُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ يَكُونُ عَوْناً لِكُلِّ ظَالِمٍ عَلَيْكَ

يا على هر گاه به سفرى كه سه شبانه روز مى‏باشد رفتى با همسرت مجامعت مكن زيرا اگر فرزندى متولّد شود مددكار ظالمى كه به تو ستم مى‏كند مى‏گردد.

يَا عَلِيُّ عَلَيْكَ بِالْجِمَاعِ لَيْلَةَ الْإِثْنَيْنِ فَإِنَّهُ إِنْ قُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ يَكُونُ حَافِظاً لِكِتَابِ اللَّهِ رَاضِياً بِمَا قَسَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ

يا على بر تو باد كه شب دوشنبه مبادرت به جماع نمايى زيرا فرزندى كه متولّد مى‏شود حافظ قرآن بوده و به آنچه حق عزّ و جل تقسيم كرده خشنود و راضى مى‏باشد.

يَا عَلِيُّ إِنْ جَامَعْتَ أَهْلَكَ فِي لَيْلَةِ الثَّلَاثَاءِ فَإِنَّهُ يُرْزَقُ الشَّهَادَةَ بَعْدَ شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ لَا يُعَذِّبُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَ الْمُشْرِكِينَ وَ يَكُونُ طَيِّبَ النَّكْهَةِ مِنَ الْفَمِ رَحِيمَ الْقَلْبِ سَخِيَّ الْيَدِ طَاهِرَ اللِّسَانِ مِنَ الْغِيبَةِ وَ الْكَذِبِ وَ الْبُهْتَانِ

يا على اگر با اهل خود در شب سه شنبه هم بستر شوى و فرزندى متولّد شود به وحدانيت حق تعالى و رسالت محمّد مصطفى شهادت داده و به فيض شهادت نائل خواهد گشت، حق عزّ و جل او را در آخرت با مشركين عذاب نمى‏كند دهانش خوشبو و قلبش مهربان و سخى اليد و زبانش از غيبت و دروغ و بهتان منزّه مى‏باشد.

يَا عَلِيُّ وَ إِنْ جَامَعْتَ أَهْلَكَ لَيْلَةَ الْخَمِيسِ فَقُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ فَإِنَّهُ يَكُونُ حَاكِماً مِنَ الْحُكَّامِ أَوْ عَالِماً مِنَ الْعُلَمَاءِ وَ إِنْ جَامَعْتَهَا يَوْمَ الْخَمِيسِ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ عَنْ كَبِدِ السَّمَاءِ فَقُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ لَا يَقْرَبُهُ حَتَّى يَشِيبَ وَ يَكُونُ فَهِماً وَ يَرْزُقُهُ اللَّهُ السَّلَامَةَ فِي الدِّينِ وَ الدُّنْيَا وَ إِنْ جَامَعْتَهَا لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ وَ كَانَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ يَكُونُ خَطِيباً قَوَّالًا مُفَوَّهاً وَ إِنْ جَامَعْتَهَا يَوْمَ الْجُمُعَةِ بَعْدَ الْعَصْرِ فَقُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ فَإِنَّهُ يَكُونُ مَعْرُوفاً مَشْهُوراً عَالِماً وَ إِنْ جَامَعْتَهَا لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ بَعْدَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ فَإِنَّهُ يُرْجَى أَنْ يَكُونَ الْوَلَدُ بَدَلًا مِنَ الْأَبْدَالِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ

يا على اگر در شب پنجشنبه با همسرت نزديكى نمودى و خدا فرزندى به شما عنايت فرمود فرمانروايى از فرمانروايان يا عالمى از علماء خواهد شد و اگر در روز پنجشنبه هنگام زوال آفتاب مواقعه نمودى و فرزندى متولّد شد تا زمانى كه اين فرزند پير شود شيطان نزديكش نرفته و شخصى بافهم بوده و سلامت در دين و دنيا را خداوند نصيبش مى‏فرمايد و اگر شب جمعه مجامعت نمودى و فرزندى متولّد شد خطيب و سخنور مى‏گردد و اگر روز جمعه بعد از عصر مواقعه نمودى و فرزندى متولّد گرديد معروف و مشهور مى‏شود. و اگر در شب جمعه بعد از عشاء مجامعت نمودى اميد مى‏رود كه فرزند بدلى از ابدال گردد.

يَا عَلِيُّ لَا تُجَامِعْ أَهْلَكَ فِي أَوَّلِ سَاعَةٍ مِنَ اللَّيْلِ فَإِنَّهُ إِنْ قُضِيَ بَيْنَكُمَا وَلَدٌ لَا يُؤْمَنُ أَنْ يَكُونَ سَاحِراً مُؤْثِراً لِلدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ

يا على در اوّل ساعت از شب با اهل خود مجامعت مكن زيرا اگر فرزندى به دنيا بيايد ساحر گشته و دنيا را بر آخرت بر مى‏گزيند.

يَا عَلِيُّ احْفَظْ وَصِيَّتِي هَذِهِ كَمَا حَفِظْتُهَا عَنْ جَبْرَئِيل‏

يا على اين وصايا و سفارشات را از من حفظ نما همان طورى كه من از جبرئيل عليه السّلام حفظ نمودم.

در بخش آداب زناشویی و دستورات اسلام خصوصا طبق احادیث اهل بیت عصمت و کرامت حرف بسیار است. فراموش نکنید که دستورات حدیث فوق محدود به زمان توالد و فرزند آوری نیست و برای همیشه ی خانواده کاربرد دارد و نیز اگر با دقت مطالعه شود ، بسیاری از سوالات و مشکلات زناشویی خانواده ها را حل خواهد کرد که در صورت نیاز و به تناسب سوال دوستان توضیحات تکمیلی عرضه خواهد شد انشاالله تعالی

--------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم

جوشکاری (152) ازدیاد فرزند برای آینده ای بهتر

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوشکاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

من نمی دونم چه بلایی باید سر این مملکت بیاد تا امثال شما از حرفای احمقانه تون کوتاه بیاین! اگه هر زوج ایرانی 6 تا فرزند بیارن جمعیت ایران تو 30 سال آینده میشه 300 ملیون! 60 سال دیگه 900 ملیون! 100 سال دیگه 2.2 ملیارد!! اومدیم و امام زمان تو این صد سال ظهور نکردن و اوضاع رو مدیریت نکردن، شما آخوندای گرامی که از مدیریت کشور 30-40 ملیونی برنیومدین میخواین یه کشور 2.2 ملیارد نفری رو با سالی 80 ملیاردمترمکعب بارون اداره کنین؟ (همین الان ما داریم سالی 110 ملیارد متر مکعب آب مصرف می کنیم)
این فقط از آبش، این جمعیت غذا نمی خواد؟ سوخت مصرف نمی کنه؟ چوب برای وسایل منزل؟ آهن برای خونه؟ پشم و پنبه نمی خواد که لخت نمونه؟ عقلم خوب چیزیه والا! حالا 1 بچه نه 2 تا هم 3تا! حداقل 6 الی 8 تا رو از کجاتون در میارین.

--------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند برشما

واقعا از بحث شما خوشحال شدم چون آخوندهایی مثل من می میرند برای بحث های این جوری!!

جمعیت امروز کشور ما امروز چیزی حدود هفتاد و هفت میلیون است. و طبق اعلام مرکز آمار ایران ، رشد جمعیت به وسیله ی زاد و ولد و بدون در نظر گرفتن مهاجرت در کشور ایران چیزی حدود 1.29 درصد است. این مطلب را می توانید از درگاه ملی آمار بخواهید که در سایت این مرکز موجود است. ما در کشورمان در مقابل هر زوج جوان دو فرزند نداریم تا هر زن توانسته باشد به جای خودش حداقل یک دختر داشته باشد بلکه در مقابل هر دو نفر زن و شوهر فقط 1.7 بچه وجود دارد. اگر تمدنی میزان زاد و ولد 2.1 درصد داشته باشد فقط توانسته است به تعداد اموات و فوت شدگانش جایگزین زنده بر روی زمین داشته باشد نه بیشتر. پس زمانی ما می توانیم جمعیت امروز را فقط حفظ کرده و نه افزایش دهیم که بتوانیم میزان زاد و ولد را به بالاتر از دو درصد برسانیم.

علاوه بر این ، در کل کشور ایران چیزی حدود بیست میلیون خانوار وجود دارد که البته اکثر این بیست میلیون خانوار به علت داشتن سن بالا دیگر بچه دار نخواهند شد چون مانند پدران و مادران ما یا در سنین کهولت هستند و یا علاقه ای به توالد جدید ندارند و بیشتر علاقه دارند که خود را با نوه هایشان سرگرم کنند تا با فرزندی از خودشان.

در سال 1391 در کل کشور ایران 1421689 نفر متولد شده اند که اگر از چند قلوها صرف نظر کنیم به همین تعداد خانواده ی آماده توالد داشته ایم که در سال گذشته اقدام به توالد کرده اند. با خوش بینی تمام می توان از این آمارها نتیجه گرفت که فقط از پنج میلیون خانوار جوان این بیست میلیون خانوار میتوان انتظار داشت که اقدام عاجلی برای برگرداندن رشد منفی جمعیت و حرکت افزایشی آن انجام دهند البته از پانزده میلیون دیگر نیز ناامید نیستیم!! این در حالی است که تعداد طلاق در کشور ما به حدود 143 هزار مورد در سال می رسد و این یعنی خانوارهای جوانی که قبل از توالد ریشه کن شده اند و به ثمر نرسیده اند.

اگر دوره ی حمل و شیردهی را طبق گفته ی قرآن حداقل سی ماه قرار بدهیم و تمام این خانوارهای جوان از ابتدای ازدواج تا پایان شصت سالگی ! قصد توالد سریع و بدون فاصله داشته باشند باز هم طی یک فرایند سی ساله جمعیت کشور در این دوازده دوره ی سی ماهه فقط شصت میلیون افزایش می یابد که چیزی شبیه به محال است. یعنی اگر همه ی این پنج میلیون خانوار جوان هر کدام دوازده فرزند داشته باشند بعد از سی سال جمیعت کشور به 137 میلیون نفر خواهد رسید نه سیصد میلیون.

فراموش نکنید که همین 137 میلیون فرضی بنده (در مقابل سیصد میلیون شما) هم قابل تحقق نیست چون زوج جوانی که ابتدای زندگی مشترکش سی سالگی است نمی تواند در دوره ی فرضی سی ساله ی ما ، آن هم بدون فاصله سنی بین فرزندان شرکت کند. و تعداد فراوانی از آنان اساسا زندگی مشترک چند ساله ای نخواهند داشت تا بچه دار شوند چون آمار طلاق 6.5 درصد در کشور خانواده و توالد را خشکانده است.

من نمی دانم چرا تا از توالد بحث می شود چند تقاطع شلوغ خیابان های مرکزی تهران را نمایش می دهند و مردم را از توالد بیشتر میترسانند در حالی که بحث توالد فقط مربوط به تهران نیست و مربوط به کل کشور و همه ی شهرها و روستاهاست.

کارهای ملی و کلانی مثل توالد وقتی از زبان بزرگانی چون رهبر معظم انقلاب خارج می شود ولی توسط بدنه ی دولت و دستگاه های اجرایی دنبال و حمایت نمی شود نمی تواند به هدف غایی و کامل خودش برسد. در حقیقت با این وضع اسفناک که احدی از زوج های جوان به فرزند سوم حتی فکر هم نمی کنند و حداکثر زوجین به دو فرزند قناعت می کنند و کثیری هم تک فرزند می مانند اگر ما بعد از سی سال توانسته باشیم جمعیت ایران را به مرز صد میلیون برسانیم واقعا باید جشن ملی بگیریم.

نکته قابل توجه اینجاست که ما نسل جوان متولدین بعد از انقلاب از نسل گذشته خودمان تماما ناامید هستیم و هیچ توقعی نداریم که برای ما برادر و خواهر بیاورند. فقط خواهش میکنیم زبانشان را به ملامت باز نکنند و مانع توالد فرزندانشان نشوند. باور کنید نوه هم مثل فرزند بلکه با نمک تر از اوست. بهترین کمک نسل گذشته این است که حمایت معنوی و اقتصادی خودشان را نثار فرزندانشان کنند تا آنها بتوانند کم کاری گذشتگان را در قبال تاریخ و ایران و اسلام عزیز جبران کنند.

کشور ما ایران امروز به اندازه ی کل اتحادیه اروپا گاز و انرژی مصرف میکند. شما که سوال از انرژی و چوب وآهن و غذا می کنید باید بدانید که ما با بهتر مصرف کردن می توانیم به اندازه ی اروپا جمعیت مصرف کننده داشته باشیم. ما مردم مسرف و گناه کاری هستیم. لازم نیست منابع جدیدی کشف یا افتتاح کنیم بلکه با مدیریت همین منابع و دوری از اسراف می توانیم جمعیتی مثل جمعیت اروپا را در زمستان گرم کرده و تغذیه کنیم. راه درمان اسراف کاری امروز ما جلوگیری از توالد و ضربه زدن به آینده ی میهن عزیزمان نیست. 

رزق و روزی از آسمان نازل می شود و البته این هم کار خداست. وقتی روزی خور بیشتر باشد باران هم بیشتر نازل می شود. خیلی حرف خلاف واقعی نیست اگر بگوییم یکی از علل خشکسالی های اخیر در کشور ما همین کنترل زاد و ولد و کاهش جمعیت است. ما با همین کارمان موجبات خشم خداوند را فراهم کرده ایم چون گناهی مرتکب شده ایم که اسلام و شیعه را به سمت ضعف و پیری سوق داده است.

همان گونه که جنگ تحمیلی با یک میلیون سرباز و بسیجی و پاسدار و ارتشی به سامان رسید ، جنگ جمعیت نیز با همین پنج میلیون خانواده به ثمر خواهد رسید. این جنگ نیاز به مقدماتی دارد که ما تمام این مقدمات را خوب و کامل بنا کرده ایم. امروز مشکل کشور ما دبستان هایی است که دانش آموزی در آنها حضور ندارد. بیست سال بعد دانشگاه های سراسر کشور خالی از دانشجوی جوان امروز خواهند بود و فرزندی که امروز به دنیا می آید دانشجوی بیست سال بعد و دانشمند فرهیخته ی چهل سال آینده است. فقط کسی با توالد فرزند مخالفت می کند که آینده را نمی بیند و فکر می کند مشکلات امروز کشور ، مشکلات فرداها هم هست. حتی اگر امام زمان هم ظهور کنند حضرت برای آن دوران شکوهمند ایران و اسلام ، به جوانهای پرانرژی نیاز دارند و نه کهن سالان فرتوت.

ما وقتی از شش فرزند و هشت فرزند حرف می زنیم مطمئن باشید که از حداقل ها حرف می زنیم نه حداکثرها و الا تعداد مورد قبول اولاد برای هر خانواده ی شیعه چیزی بین ده تا دوازده فرزند است. همان فرمولی که در مناطق سنی نشین اجرا شده و به هدف رسیده اند.

این زمان و این سال های طلایی بهترین فرصت برای خانواده های اصیل و ناب شیعه است تا با اقتدا به فرامین رهبر خویش جمعیت شیعه را از رکود خارج کرده و به سمت ازدیاد جمعیت گام بردارند. من از کم کاری دیگر خانواده های ایرانی در امر توالد و کسانی که اعتقاد راسخی به ولایت فقیه و فرامین ایشان ندارند ، و حرف حساب ایشان را خریدار نیستند شکایتی ندارم. همین توجه نکردن این خانواده ها به توالد و تک فرزندی آنان ، بهترین فرصت برای خانواده های ناب شیعه و طرفدار انقلاب و ولایت فقیه است تا آینده ایران به دست این خانواده ها اداره شود. بیست تا سی سال بعد ، تمام امور مملکت به دست بچه های خانواده هایی است که امروز بچه دار شده اند و تمام کسانی که به یک بچه اکتفا کرده اند در خانه های سالمندان و در تنهایی ، شاهد شکوه دیدنی ایران در آن روزگار خواهند بود ؛ بر خلاف خانواده های پر جمعیت شیعه که سفره هایشان همیشه پر برکت و پر جمعیت است و نوه ها از سر و کول پدر بزرگ مومن و نورانی شان بالا می روند.

--------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم

جوشکاری (151) پدر و مادرها بر سر سفره ی کودکها

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوشکاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

سلام و عرض ادب. 

حاج آقا منم با تاکیدات رهبری و اونچه که دارم در مورد سلفی ها و وهابیون اطراف ایران می بینم انصافا با شما در مورد توالد موافقم اما چون خودم یه دخترم میگم. دختری که تو سن بالا ازدواج میکنه تو شرایط امروز جامعه در مورد فرزند بیشتر از 3 یا 4 تا به سختی میتونه فکر کنه. نه اینکه نشدنی باشه نه چون خدای ما همون خدای همسر زکریا و ساره است که تو 100 سالگی به اونها فرزند عطا میکنه. ولی نه من مثل اونام و نه همسر آینده ام میتونه مثل چنین پیامبرانی باشه. مطمئنا اگه ازدواج تو سن پایین باشه راحتتر میشه تعداد بیشتری فرزند داشت و تربیت کرد ولی در سن بالا خود به خود چنین امری به چالش کشیده میشه و البته چنین احساسات و غرایزی فکر میکنم فطری است طوری که صبر و حوصله مادران جوان در مقایسه با مادران مسن تر بیشتر است و باید تربیت فرزند را هم در نظر گرفت. فرزندانی که طوری تربیت بشن که فدای دین و انقلاب و نظام باشن نه مثل خیلی از جوانان امروزی که متاسفانه چون از نظر اعتقادی و باوری عمیق نشده اند خودباخته غرب هستند. با سپاس
با سپاس از زحمات شما

--------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند برشما

علت تاکید دلسوزان امت بر ازدواج آسان و سریع جوانان و به تاخیر نیانداختن ازدواج همین است که با ازدواج کردن در دهه ی چهارم زندگی امر توالد و تربیت فرزند نیز با مشکلات فراوان مواجه می شود. و وقتی از سبک زندگی صفر تا صدی مطابق اسلام ناب حرف می زنیم به این معناست که نمی توان مثل شتر گاو پلنگ زندگی کرد و مسلمان هم بود.

اما آنچه می خواهم در این شماره با شما مطرح کنم این است که لطفا امر تربیت و رشد کودک را به تعداد آنها گره نزنید. تربیت بچه های پشت سر هم و فراوان به مراتب راحت تر از تک فرزندی یا فرزندانی با فاصله ی شش ساله است. بچه هایی که با هم رشد می کنند بخشی از مشکلات یک دیگر را حل کرده و مادر را از رسیدگی به بخشی از امور خانه معاف می کنند. بچه های خانه های پر جمعیت بسیار با عرضه تر و اجتماعی تر و کامل تر و حتی متدین تر از فرزندانی هستند که در پر قو و بدون خواهر و برادر بار آمده اند.

تربیت بچه ای که از آن دم میزنیم و به همین بهانه از توالد بیشتر فرار کردیم همان کلاس های زبان و مهارت و کاردستی است که نه زبانش به درد جوان های امروز ما میخورد و نه مهارتش برای دوران جوانی باعث استقلال مالی فرزندانمان می شود. توالد را پایین آورده ایم تا فرزندانمان را تربیت کنیم اما در تمام ورودی های امسال و سه سال قبل دانشگاه امیرکبیر حتی یک نفر را هم ندیدم که زبان انگلیسی و یا اسپانیولی یا فرانسه را مثل زبان مادری اش صحبت کند و مهارت با ابزار کار کردن را داشته باشد. با ورودی های جدید کنکور امسال و سال های قبل دانشگاه امیرکبیر در روز ثبتنامشان در دانشگاه و خوابگاه استخر رفتم اما کمتر از ده درصدشان شنا بلد بودند و اکثرا از آمدن به استخر هم فرار می کردند!

من نمی دانم از کدام تربیت صحبت می کنید. تربیت همان نان حلال خمس داده شده است که اگر پیدایش کردید سلام مرا هم برسانید. تربیت یعنی آموزش نماز و عبادت و قرائت قران به بچه ها آن هم با عمل پدر و مادر و نه با زبان آنها. جوانی که نان غیر مخمس در خانه ی پدرش خورده است و شبکه های ماهواره را بهتر از شبکه های داخلی دنبال می کند تربیتش بهتر از این نمی شود.

یادم نمی رود در دورانی که در حوزه علمیه مقدسه ی تهران و در مدرسه ی عالم ربانی حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی درس می خواندم و به دنبال برنامه ی کنگره ی شهدای مدرسه و جمع آوری خاطرات شهدای مدرسه و تربیت یافتگان شهید حضرت استاد بودیم ، روزی به خانه ی یکی از شهدا رفتیم و با پدر با صفایش هم کلام شدیم. از ایشان پرسیدم که شما برای تربیت چنین فرزندتان چه کار کردید که او به مقام شهادت رسید؟

پیرمرد با صفا خنده ای کرد و گفت: من برای تربیت او هیچ کاری نکردم جز اینکه وقتی بچه ها به سن بلوغ رسیدند و من برایشان احساس خطر کردم خانه و کاشانه و تهران را رها کردم و به روستا رفتم تا محیط فاسد تهران در زمان طاغوت روی آنها تاثیر نگذارد. بعد هم مخارج زندگی را از دست رنج کشاورزی در آوردم و آنها بزرگ شدند!

انقلاب که پیروز شد به تهران آمدیم و پسرم به مدرسه ی آقای مجتهدی آمد و درس خواند و با شروع جنگ هم به جبهه رفت و در آخر هم شهید شد!!

برای تربیت فرزند شهیدش هیچ کار نکرده بود اما دو کار کرده بود کارستان. یکی دوری از محیط فاسد و یکی روزی حلال !!

سبک زندگی یک بسته ی کامل است که از نه ماه قبل از تولد فرزند آغاز می شود و تا روز قیامت ادامه دارد. امروز ضرورت حکم می کند که تمام زوج های زیر پنجاه سال خط تولید فرزند را در کشور راه اندازی کنند و بدون خجالت کشیدن و گوش کردن به عفریته های فامیل و خاله زنک های حراف و گنه کار و شیطان محور که زبانشان مانند عقرب در حال گزش خلق الله است به کلام رهبرمان گوش فرا دهند و دوباره فرزند دار شوند تا خداوند اشتباه و گناه نابخشودنی ما را ببخشاید.

مشکل زوج های جوان ما این است که به فرزنددار شدن به عنوان یک وظیفه ی ملی و دینی نگاه نمی کنند و متاسفانه می خواهند حداقل پنج یا شش سال ابتدایی زندگی را با همسرشان و بدون فرزند خوش بگذرانند و در نهایت یک یا دو فرزند داشته باشند. درست است که سن ازدواج بالا رفته است اما آنچه می تواند ما را در جبران این امر کمک کند اصلاح سبک زندگی مان در زمان بندی قبل و بعد از توالدها است. نظیر کم کردن یا به صفر رساندن سال های فراغت و کامیابی بدون فرزند در سالهای شروع زندگی مشترک. 

حکایت تبلیغی: قبل از سفر کربلا به دنبال سر و سامان دادن یکی از دوستان نزدیکم بودم که به جد فقط یک شرط برای من گذاشت تا دختری با این شرط برایش بجویم. او گفت چون سنم بالا رفته است و ازدواجم به تاخیر افتاده است نمی توانم چند سال متمادی را برای فراغت و کامیابی کنار بگذارم چون متوجه هستم که ده سال بعد و با رسیدن به چهل سالگی دیگر حال و حوصله ی سر و کله زدن با فرزند را ندارم. دوست خوبم به درستی شرطی را گذاشته بود تا بتواند فرصت از دست رفته را به بهترین وجه جبران کند.

یا فرصت دیگری که می توان از آن برای توالد بیشتر استفاده کرد نزدیک کردن فاصله سنی فرزندان به یکدیگر است که متاسفانه و به غلط فاصله ی سنی چهار یا پنج سال یا بیشتر مد شده است.

روزی و امور اقتصادی هم داستان مفصلی دارد که در این نوشته ها به تفصیل به آن شاره شده است فقط فراموش نکنیم که خداوند من و تو ، خداوند فرزندمان هم هست و او روزی هر موجودی را جدا به حساب شخصی خودش واریز می کند. این بچه ها نیستند که بر سر سفره ی پدر و مادرها نشسته اند بلکه این پدر و مادرها هستند که بر سر سفره ی کودکانشان نشسته اند.

درباره ی بحث توالد بحث های فراوان دیگری قابل طرح است که در صورت مطرح شدن سوال به آنها خواهیم پرداخت ان شاالله.

 -------------------------------------------------------------------------- 

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم

جوشکاری (145) فرزنددار شدن و نازایی

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوشکاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

سلام

راستی چند سوال هم ذهنم و مشغول کرده؟
بچه یک هدیه از طرف خداست.
یعنی بچه دار شدن به پاک بودن و پاک نبودن مربوطه؟ یعنی تمام کسانی که بچه دار نمی شوند اون ها هم مثل من گناهی مرتکب شدند؟
یعنی ما لیاقت داشتن این هدیه را نداریم؟ پس بچه هایی که از راه نامشروع به دنیا می آیند چی؟ چطور افرادی که با مال حرام زندگی می کنند به فراوانی بچه دارند؟ چطور افرادی که پدر و مادر ازشون ناراضی هستن به فراوانی بچه دارند؟ چطور افرادی که محرم و نامحرم حالیشون نمیشه به فراونی بچه دارند؟ چطور طرف بچه داره و با چند دختر دیگه رابطه داره ولی خدا بازهم بهش بچه میده؟ چطور طرف هر چی دلش میخواد میخوره و با بدن نجس خدا بهش بچه میده اون هم از نوع دوقلو؟
این سوال ها من و دیونه کرده. می دونم حکمت خداوند اینگونه است. خیلی دوستم دارم پیش یک نفر برم که بهم کمک کنه. ولی شوهرم قبول نداره و میگه ما نیاز به مشاور نداریم. به خاطر همین همش مزاحم شما میشم با خودم میگم شاید از طریق شما دلم آروم بگیره.

 --------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند برشما

از اعتمادتان واقعا ممنونم و خداوند را هزار مرتبه شاکرم. کمک ما طلبه ها به مردم مانند کمک پزشکان محترم از طریق درمان وعمل جراحی در بدن آدمیان نیست. ما بر خلاف پزشکان محترم که با بدن انسان سر و کار دارند ، با فکر بشر و روح و جان او سر وکار داریم و اندیشه ی انسان را درمان می کنیم.

بی اعتمادی شوهر مهربانتان به مشاورهای بی خبر از معارف اسلام ، یک بی اعتمادی عقلانی و صحیح است. اما در مقابل من به شما اولا به خاطر اعتمادتان به مشاورهای آشنا با اسلام  و ثانیا به خاطر شجاعت در سوال پرسیدنتان تبریک عرض میکنم.

حال اگر اجازه بفرمایید چند نکته خدمتتان تقدیم میکنم:

1- خداوند در کتاب آسمانی اش قران کریم افراد را چهار قسمت مي‏كند: دخترداران؛ پسرداران؛ دختردار و پسردار؛ عقيمان: ﴿لِلّهِ مُلكُ السَّماواتِ والارضِ يَخلُقُ ما يَشاءُ يَهَبُ لِمَن يَشاءُ إناثاً ويَهَبُ لِمَن يَشاءُ الذُّكور ٭ أو يُزَوِّجُهُم ذُكراناً وإناثاً ويَجعَلُ مَن يَشاءُ عقیما إنَّهُ عَليم قَدير

2- خداوند است که خلق می کند. خداوند است که فرزندان را صورت گری می کند. خداوند است که به هر کسی بخواهد دختر و به هر کسی که بخواهد پسر و به هر کسی که بخواهد پسر و دختر می دهد و خداوند است که برخی را عقیم می گرداند. این تفاوت در اقسام خانواده ها آن هم از جهت فرزند از نشانه های قدرت خداوندی است تا انسان ها مثل حرکت زمین و خورشید به آن عادت نکنند و نام طبیعت بر آن نگذارند. چون انسان های نادان نشان داده اند که هر چه نظم عالم بیشتر و بیشتر شده است و هر چه انسان توانسته است بیشتر نظم و قانون مندی عالم را مطالعه و محاسبه کند در همان جا منکر خدا شده و فریاد بی نیازی سر داده و در همان جا اعلام نموده که خداوندی در کار نیست و با کشف قوانین علمی دیگر لازم نیست داستان آفرینش به خدای دانا و توانا پایان یابد.

3- از دیدگاه قرآن هستي و همه كمالات آن ، نخست از مولا شروع مي شود نه از بنده، يعني اين انسان نيست كه در عبادت خدا، سه راه دارد ؛ بلكه اين خداست كه براساس مصلحت با سه راه، انسانها را مي پروراند. خدا عده اي را براساس ترس، عدّه اي را براساس بشارت و نشاط و گروهي را براساس محبّت ، تربيت مي كند.

4- خداوند فرزنددار شدن انسان را عاملی برای تربیت و تعقل انسان قرار داده تا انسان نادان اما پرادعا ، ابتدا ناتوانی خود و سپس عظمت این مخلوق کوچک را بنگرد و با یادآوری این که مرد جز تخلیه منی در قرارگاهش کار دیگری نکرده است این سوال را از خودش بپرسد که : این بچه را چه کسی آفرید؟ من آفریدم ؟ مرد که جز تخلیه منی کاری نکرده ؟ مادرش آفرید ؟ او که جز پذیرش دانه ، و رشد آن در محل مناسب رشد دانه ، کاری نکرده است ؟ من و مادر این بچه ، خالقش نیستیم چون در نیمه های شب اگر از درد به خودش بپیچد و فریاد بزند هیچ چاره ای جز شال و کلاه کردن و رساندن بچه به درمانگاه نداریم! ما نادانیم و این نادانی نشانه ی هیچ کاره بودن ما است! و در این ما که میگویم هیچ استثنایی نیست. هیچ بنی بشری نمی تواند خودش را از این نادانی جدا کند. اگر ما نادان نبودیم عمر ابدی می کردیم و نمی مردیم.

5- خداوند فرزندداری را نشانه قرار داده است برای انسان دارای عقل تا شاید قدرت خداوندی را بنگرد و البته سوال شما در اینجا خودش را به رخ می کشد که اگر خداوند توانا است چرا به من فرزند نداده است؟

6- خداوند به برخی از انبیا بزرگ الاهی نظیر ابراهیم و ذکریا تا دوران پیری و کهن سالی فرزند عطا نکرد و به برخی از امامان شیعه نظیر امام مهربانمان امام رضا علیه السلام تا حدود چهل سالگی فرزند عطا نفرمود. حتی کار به جایی رسید که برخی از اطرافیان بی معرفت و نادان امام رضا ، تهمت های ناروایی به آقا زدند که اگر ایشان امام بود باید فرزنددار میشد اما حال که فرزند ندارد پس بدون شک او در امامتش دروغ گو و کاذب است!! و خداوند بعد از این امتحان جدی و سخت از شیعیان ، امام جواد علیه السلام را به آقا و سرور ما امام رضا عطا فرمود.

7- این ها را گفتم تا بدانید خداوند طبق آنچه در کتابش فرموده است دسته ای از مردم را نازا قرار میدهد تا ما بدانیم که قرار بر این نیست که همه ی آدمیان باید فرزنددار باشند. و در پس همین آیه ی کوتاه بفهمیم که اگر گروهی از آدمیان فرزنددار نشوند ، خلاف عدالت و خلاف حکمت خداوند نیست چون خود این فرزنددار نشدن برای خودش نشانه ای است از قدرت و مشیت خداوند تا ما متوجه باشیم که کار ابدا به دست ما نیست و تنها به دست خدا است.

ما با تمام پیشرفت های تکنولوژیک هنوز که هنوز است نادان تر از آن هستیم که بتوانیم یک موجود مرده را زنده و سپس آن موجود زنده را جفت (یعنی نر و ماده) و آن جفت نازا را فرزنددار کنیم. تا خداوند نخواهد خلاف مشیت خداوند نشدنی خواهد بود اما اگر او بخواهد از دختری باکره ، فرزندی به دنیا می آورد که در مهد زبان به تکلم باز بکند و با عالمیان هم کلام می شود. اگر خداوند بخواهد به ابراهیم کهن سال و فرتوت و به همسر نازایش فرزندانی مثل اسحاق و اسماعیل می دهد. اگر خداوند بخواهد کسی را فرزنددار کند میتواند ؛ نمونه اش هم ذکریا است. ذکریا وقتی از خداوند فرزند خواست و دعایش مستجاب شد خودش از این عطا تعجب کرد و پیری خودش و نازا بودن همسرش را مانعی برای فرزنددار شدن دانست اما خداوند امر خودش را شدنی می داند و خواسته اش شدنی هم شد. برای خداوند پیری مردان و نازایی زنان مانعی برای فرزنددار شدن نیست. حتی شوهر نداشتن مریم نیز مانع نیست. مثل عیسی مثل آدم است. خداوند همان گونه که آدم را بدون پدر و مادر آفرید ، عیسی را نیز با مادر و بدون پدر خلق کرد. خداوند او را از خاک آفرید و سپس به او جان داد. امر امر خداست. داستان فرزند ، داستان قدرت نمایی خداوند و توجه به مبدا دانا و قادر آسمان ها و زمین و سپس داستان توحید است تا انسان متوجه عالم بالاتر از ماده شود.

اگر کمی در مورد حیات و زندگی تفکر کنید بهت و حیرت شما را خواهد گرفت. من واقعا تعجب می کند از فیلسوفان شهوت پرست و نادانی که برای پاک کردن نام خدا از ذهن بشر سعی میکنند مبدا حیات و زندگی را به یک انفجار بزرگ و یا حوادث کور و اتفاقی دیگری برگردانند تا ثابت کنند لازم نیست خدایی دانا ، انسان و عالم را آفریده باشد. شما چه نامی برای این دانشمندان ملحد و خدانشناس میگذارید؟

نکته ی بسیار مهم:

الف- همان گونه كه اصل رسالت بر اساس ﴿اللّهُ أعْلَمُ حيثُ يجعَلُ رسالته است و خداوند رسالت را به هر کسی عطا نمی فرماید ، 

ب- همان گونه که رزق موجودات نيز بر اساس حكمت است: ﴿اللّه يَبسُطُ الرّزق لِمَن يشاءُ ويَقدِر، ﴿نحن قَسَمْنا بينهم معيشتهم و خداوند روزی آدمیان را به اندازه قسمت میکند ، 

ج- طبق همان حکمت خداوند مي فرمايد: ﴿يَهَبُ لِمَن يَشاءُ إناثاً وَيَهَبُ لِمَن يشاء الذّكور ٭ أوْ يُزوِّجُهُم ذكرانا وإناثا وَيَجعَلُ مَنْ يشاءً عقیما : خداوند، بر اساس مشيّت حكيمانه به برخي پسر، به برخي دختر و به برخي هم پسر و هم دختر مي دهد و به بعضي نيز فرزندي عطا نمي كند.

فرزنددار شدن یا فرزنددار نشدن انسان به پاک بودن یا گناه کار بودن او هیچ ربطی ندارد. پدر و مادر فقط و فقط زمینه ساز یا معد یا مجرایی هستند که خداوند از طریق آنها خلقت و آفرینشش را گسترش میدهد. این گسترش خلقت گاهی توسط انسان های خوب عالم و گاهی به وسیله ی گناه کاران است. در حقیقت پدر بودن یا مادر شدن فضیلتی نیست که اگر کسی فرزنددار شد به خودش بنازد یا اگر کسی نازا گردید خجالت بکشد.

تذکرات مهم:

1- گاهی ممکن است انسان دانسته یا ندانسته کاری کرده باشد که جزای آن عمل ناپسندش مطابق حکمت الاهی این بوده که چند سالی یا تا پایان عمر از فرزند داشتن محروم باشد مثلا با زبانش عیب کسی را گفته و او را به خاطر نازایی اش شماتت کرده است در حالی که طبق آیات الاهی این خداوند است که به عده ای فرزند می دهند و به عده ای عطا نمی کند. این شماتت و سوزاندن دل یک مومن در همین دنیا باعث شده است که خداوند طعم داشتن فرزند را از آن فرد عیب جو دریغ کند تا بفهمد که این مورد جای شماتت نیست. در حقیقت این از لطف خداوند است که انسان عیب جو را در همین دنیا عقاب کرده تا جزای کار ناپسندش به عالم آخرت کشیده نشود.

البته همان گونه که گفتم و به داستان انبیای الاهی اشاره کردم همیشه این گونه نیست و کسی حق ندارد در ذهن خودش فرد عقیمی را به گناه عیب جویی متهم کند. اما گناه یکی از عواملی است که ممکن است خداوند این نعمت خودش را از کسی دریغ بفرماید.

در همین جا برای خواننده محترم مشخص می شود که طبق معارف ناب اسلامی از بهترین دستوراتی که برای افراد عقیم اما جویای فرزند توصیه می شود استغفار زیاد و فراوان است. گناه مثل سنگ بزرگی که در مسیر جویبار است ، مانع رسیدن آب زلال رحمت به پای درختان میوه می شود. استغفار آن گناه را (هر چه هست) از جا میکند و مسیر نعمت فراوان الاهی را (که همیشه به سوی عباد در حال نازل شدن است و این بار به سبب گناه بند آمده بود را ) باز میکند.

امشب نماز مغرب و عشا را در مدرسه فیضیه و در جنب حرم مطهر حضرت معصومه بودم و بعد از نماز به محضر عالم ربانی حضرت آیت الله حاج محسن خرازی رفتم و همین سوال را از طرف شما و بسیاری از مومنینی که فرزند ندارند از خدمتشان پرسیدم که برای فرزنددار شدن چه دستوری میفرمایید؟ ایشان فرمودند: زیاد استغفار کنید. خیلی زیاد.

2- توجه ما به توحید و قدرت پروردگار نباید کسی را از مراجعه به دکتر و انجام امور درمانی باز دارد. درست است که همه کاره ی عالم خداست و طبق توحید افعالی از کسی غیر خدا به صورت مستقل کاری بر نمی آید اما این به این معنی نیست که ناامید شویم و درمان و دارو را کنار بگذاریم. چه بسا استغفارهای فراوان کارگر افتند و خداوند استجابت دعای شما را در دارو و درمان پزشکان جدید یا طب سنتی قرار دهد. به هر حال مراجعه ی به پزشک و خوردن دارو در طول اراده ی خداوند است و فراری از آن نیست و یک موحد همیشه متوجه است که خداوند دانا و حکیم و قادر عالم ، به وسیله ی دکتر و دارو درمان کرده و میکند و هیچ کدام از این اسباب در تاثیرشان مستقل نبوده و بدون خواست خداوند کارساز نخواهند بود.

3- طب جدید و قدیم هر کدام برای درمان ناباروری دستورات و راهکارهایی دارند. بنده در این مقام نمی خواهم بین این دو مسیر درمانی مقایسه و داوری کنم اما می خواهم از این فرصت استفاده کرده و شما و همه دوستان علاقه مند با طب سنتی-ایرانی را با مجمع پژوهشگران طب گیاهی بوعلی سینا در قم که زیر نظر حضرت آیت الله آل اسحاق مدیریت می شود آشنا کنم. این مرکز دستورات و نسخه های خودش را طبق نسخه های کتاب شریف قانون اثر حکیم بزرگ الاهی ابوعلی حسین بن سینا و دیگر حکمای الاهی ایران زمین تهیه می کند و به نظر بنده بسیار راه گشاتر از طب جدید و درمان های مدرن است. کافی است نام مجمع پژوهشگران طب گیاهی بوعلی سینا را در وب جست و جو کنید و یا به سایت این مرکز به نشانی (http://www.booali.ir/) سری بزنید. بنده به مدت سه سال با اساتید و حکمای این مرکز در ارتباط نزدیک بوده ام و برخی از همین جوش کاری ها در مورد بدن انسان و طبایع چهارگانه و مزاج ها را با مشورت آنها تهیه کرده ام. درمان نازایی در این مرکز با استفاده ی داروهای گیاهی بوده و بسیار کم هزینه تر و ساده تر از روش های جدید است. طبق اسناد موجود در این مرکز پژوهشی ، بسیاری از مراجعه کنندگان محترم ما زمانی که از طب جدید ناامید شدند بعد از مراجعه به این مرکز (که خار چشم پزشکی جدید و مافییای دارو شده است) به حول و قوه ی الاهی بهبودی کامل یافته اند و الان صاحب فرزندی سالم و کامل هستند. زمانی که از پزشکی مدرن ناامید و از سیر کردن شکم سیری ناپذیر مافییای دارو خسته شدید ، پزشکی دقیق و طب سنتی حکمای الاهی را در این مرکز پژوهشی فراموش نکنید. 

این مجموعه روزانه درحدود یکصد و پنجاه تا دویست بیمار را ویزیت می کند که معمولا بیماران صعب العلاجی می باشند که از سرتاسر کشور یا سایر کشورها برای درمان به این مرکز مراجعه می کنند. مراجعین این مجموعه معمولا افرادی هستند که از طب نوین خسته شده و نتیجه ای نگرفته اند و یا از اثرات سوء داروهای شیمیایی واهمه دارند و یا افرادی هستند که کلیه راهها را برای درمان رفته اند و با نا امیدی آخرین گزینه خود را این مکان انتخاب می کنند .

درمانگاه این مجموعه همه روزه بجز ایام تعطیل از ساعت 9 الی 15در خدمت عموم مردم و با تعیین وقت قبلی میباشد.

جهت گرفتن نوبت همه روزه بجز ایام تعطیل از ساعت 9 الی 15 با شماره تلفن 37221172 - 025 تماس حاصل نموده و برای همان روز یا فردای آن روز وقت بگیرید. هزینه ویزیت در این مجموعه رایگان می باشد و بابت معاینه و نوشتن نسخه از بیماران مبلغی دریافت نمی شود ، و فقط هزینه داروها از بیماران دریافت می شود. در این درمانگاه برای تشخیص بیماری و سیر درمان از پزشک کمک گرفته می شود.

منتظر شما هستیم. 

از خداوند متعال استجابت دعایتان را خواستارم.

--------------------------------------------------------------------------

سلام خدا بر شما
نمی دونم چطور و با چه زبانی از شما تشکر کنم.کاش خداوند فرصتی برای جبران در اختیارم قرار دهد. ازاینکه برای پاسخ سوال هایم وقت گذاشتید خیلی خیلی ممنون.

راستی از وقتی خواندم که رفتید پیش آیت الله خرازی در دلم غوغایی شده.

--------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم