جوشکاری (171) چله گرفتن برای ازدواج

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوشکاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------
سلام 
راستش اون جوش کارى مربوط به چله گرفتنون روکه خوندم باز برام سؤال پيش اومد.خيلى ازاطرافيانم هستن که انواع نمازها و ادعيه روچله گرفتن براى ازدواج. اما بعد از يه مدت خيلى کوتاه وخيلى هاشون بعدازگذشت سال ها چله گرفتن ، نااميد شدن ازرحمت خدا. از اينکه بعد چله خبرى نشده ، به وعده ى خدا شک کردن. خيلى ازهمونا گفتن خرافاته. اگه خدا قرار بود با چله ى يک دختر مؤمن، همسرصالح بده، پس این همه دختر مجرد تو دنیا واس چى هستن؟ اگه باچله ى يه دعاى مجرب يا نماز، همه صاحب همسرميشن،پس هيچ مجردى نبايد وجود داشته باشه. متأسفانه خودم ديدم که خيليا ميگن من استغفرالله با امام حسين قهرم!!! حضرت زهرا دلموشکونده!!! من ديگه هيچى ازخدا نميخام. مگه من چه گناهى کردم؟ همه دخترخيابونيا ازدواج کردن اما من که خودموحفظ کردم ازنامحرم وهميشه دعاکردم وسرسجاده بودم وفقط از خدا يه شوهرخوب ومؤمن خواستم اما خدا اونم ازم دريغ کرد! 30سال وخورده اى هم ازعمرمون رفت. دريغ از فقط یک خواستگار!!!!!!
حتى متأسفانه بعضى ازاين چله گيرا، ديگه نماز واجبشونم نميخونن! ترک صلاه کردن!!! ديگه هيئت ومستحبات و...پيشکش

 --------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند بر شما

در ابتدای کلام چند فراز از کلمات گهربار استاد علامه آیت الله جوادی آملی تقدیم شما:

1- در مورد «اربعين» و چله نشيني، رواياتي از اهل‏بيت(عليهم‌السلام) رسيده است: «مَنْ أخلص للّه أربعين صباحاً ظهرت ينابيع الحكمةِ من قلبهِ علي لسانهِ»؛ 

كسي كه چهل روز مراقب اعمال خود باشد و جز حلال نخورد، نگويد و نينديشد، و از حرام بپرهيزد و از دنيا منزوي باشد، نه از خلق خدا، چشمه‏هاي حكمت بر زبانش جاري مي‏شود.

اين روايات تفاوتي ميان زن و مرد نمي‏گذارد، زيرا چله‏گيري به معناي انزوا از دنياست، نه انزوا از خلق. انسان كارگر يا كارمند، بايد در متن كار باشد و كارهايش را براي خدا انجام دهد؛ او پس از آنكه به چله روي مي‏آورد، بايد بيشتر كار و فعاليت كند، درس بخواند و تحقيق انجام دهد، چون كار، درس و تحقيق، خود «آخرت» است؛ نه دنيا. خدمت به جامعه براي رضاي خدا هم آخرت است.

2- پيامبر اعظم‏صلي الله عليه و آله و سلم در بركت اخلاص فرمود: من أخلص لله أربعين يوماً فجّر الله ينابيع الحكمة من قلبه علي لسانه‏؛ تحصيل اخلاص بسيار مهم؛ ولي نگهداري و بهسازي آن بس مهم‏تر است. بر پايه ظاهر اين حديث، پيشاپيش بايد اخلاص را به دست آورد؛ سپس چهل روز در آن وادي گام نهاد و منازل و درجات چهل‏گانه آن را پيمود؛ نه اينكه با اربعين‏گيري به اصل اخلاص دست يافت.

از سوي ديگر، اگر كسي به قصد دستيابي به سرچشمه حكمت و عالم ربّاني شدن چله بگيرد، هرگز مخلص نيست، بلكه او براي مزد خاص، اربعين گرفته است، در حالي كه بايد فقط براي خدا در اين وادي گام بردارد. مانند حج يا عمره كه با بستن احرام آغاز مي‏شود، اربعين نيز از همان اخلاص شروع مي‏شود و انسان مخلص است كه در چهل منزل آن حركت مي‏كند

3- رنج اربعين گيري و دشواري چله داشتن براي همگان نيست، مثلاً حضرت موساي كليم (عليه‏السلام) با اربعينِ موعود به مناجات طور بار يافت و حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) يك شَبه به قرب خاص راه برد.

 

در پایان چند نکته خدمتتان تقدیم می کنم:

مراتب ایمان افراد متفاوت است چون فهم انسان ها از مسائل دینی خصوصا فهمشان از توحید و نبوت و امامت و اخلاص مختلف است. ایمان هر چه با مراتب بالاتری از علم و معرفت همراه باشد عمیق تر و پر اثرتر خواهد بود.

کسی که به خداوند ایمان دارد و در طلب او ، و با حاجت یافتن خداوند ، به اربعین یا چله رو آروده است نباید حاجت های دنیایی و غیر خدایی را مورد نظر خودش قرار بدهد. چه رسد به این که در صورت نرسیدن به حاجات دنیایی اش به خداوند و اولیای دین شک کند. عنصر محوری اربعین گرفتن ، اخلاص است و اخلاص یعنی خالص کردن دل برای خدا و در طلب خدا نه در طلب شوهر.

شخصی که بعد از طلبیدن حاجتی و نرسیدن به آن ، نمازش را ترک کند قطعا از دایره ی ایمان بیرون است و صرفا با این الفاظ بازی کرده است. اربعین یا چله گرفتن کار امثال موسی کلیم است نه هر کودک نادانی که در طلب شوهر و زندگی مطلوب دنیایی می دود و البته از خدا بیشتر دور می شود.

کسی که نمازش را ترک می کند یا در وجود خداوند و حقانیت شریعت اسلام شک دارد در ابتدای مسیر هم نیست. اربعین گرفتن برای افرادی تعریف می شود که در میانه ی راه سلوک هستند نه در ابتدای راه. کسی که در معرفتش به خداوند و اسلام آن قدر نادان است که قابلیت ترک نماز دارد باید در کلاس اول شریعت ثبتنام کند و بسیار بسیار روی اعتقادات و اصول دینش تفکر و تامل نماید نه اینکه بدون استاد و بدون دستور قدم در راه سلوک بگذارد و در آخر به همه ی معتقدات حقه ی اسلام تعرض کرده و جهالت خودش را جار بزند که من با یک ولی خدا قهرم؟!

اولیای دین العیاذ بالله وسیله ی استجابت دعاهای ریز و درشت ما نیستند و کارشان از طرف خداوند این نیست که موظف باشند هر چه از دهان کودکی چون ما خارج شد بالفور مستجاب کنند تا ما با آنها قهر نکنیم! چنین افرادی نه چهل روز که یک روز هم در این چهل منزل قدم نزده اند تا راهی را به سوی منزل لیلی طی کرده و به نهایت رسیده باشند. علاوه بر این که دستورات و ختوم باید برای فرد خاص و طبق نیاز آنها صادر شوند و انجام بدون دستور ختوم و ادعیه برای همگان مسلما ماثر نخواهد بود. اگر هم قرار باشد به کسی یا چیزی شک کنیم باید به این دستور خاص در ظرف چهل روزه و یا نحوه ی انجامش توسط ما یا در اخلاصمان شک کنیم نه در اولیای دین.

اسلام راهی است که جز با معرفت آگاهانه و نور ایمان طی شدنی نیست. این معرفت حاصل کلاس های درسی حوزه و دانشگاه نیست بلکه نوری است که خداوند باید در دل افراد بتاباند. امروز بهتر از انجام واجبات و ترک محرمات دستوری نداریم. اسلام همه را در شریعتش بیان کرده است. راه را گم نکنید.

--------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم

جوش کاری (122)

پیشنهاد میکنم :

سری پست های "جوش کاری" را به ترتیب مطالعه کنید

چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند

--------------------------------------------------------------------------

سلام

حاج اقا مطالب این وبلاگ رو خوندم. بعضی هاش خیلی شبیه دوستای خودم هستند. دختر خیلی خوبیه. اما تنها هدفش وگذاشته ازدواج. دیگه خیلی خودشواذیت میکنه. من زیاد توباغ نبودم. دوستام خیلی حساسم کردن. جوری رفتار میکنه آدم فکر میکنه اگه شوهر نکنه هلاک میشه! لطفأ تو وبلاگ بگید که دخترا اینقدر زوم نکنن فقط تو ازدواج.همش چله نگیرند. اکثردوستام اینطوری اند. همه دپرسن. شوهر خداییش همه ی دنیا نیس که. منم دوس دارم ازدواج کنم اما نه اینکه شبانه روزی چله بگیرم.

--------------------------------------------------------------------------

سلام خداوند برشما

با شما کاملا موافقم که شوهر همه ی دنیا نیست اما چرا باید مانع چله گرفتن این دختران مومن شد. رابطه ی عاطفی و بندگی خالصانه ی هر بنده ای با پروردگار خودش رنگ و بوی خاص خودش را دارد. امیرالمومنین در فقرات خطبه ی صد و چهل و سه یا همان خطبه ی استسقا در نهج البلاغه جملات بسیار زیبایی دارند که این جملات را در مراسم نماز باران در شهر کوفه ایراد فرموده اند:

" آگاه باشيد، زمينى كه شما را بر پشت خود مى ‏برد، و آسمانى كه بر شما سايه مى ‏گستراند، فرمانبردار پروردگارند، و بركت آن دو به شما نه از روى دلسوزى يا براى نزديك شدن به شما، و نه به اميد خيرى است كه از شما دارند، بلكه آن دو، مأمور رساندن منافع شما بوده، اوامر خدا را اطاعت كردند، به آنها دستور داده شد كه براى مصالح شما قيام كنند و چنين كردند."

کلمات مولای متقیان که به اینجا می رسد سوالی در ذهن مخاطبین به وجود می آید که اگر زمین و آسمان فقط از خداوند فرمانبری می کنند چرا خشک سالی شده است و چرا بندگان مومن خدا گرفتار این مشکلات شده اند؟ و حکمت این گرفتاری ها و سختی ها چیست؟ لذا امیرالمومنین پاسخ میدهند:

" خداوند بندگان خود را كه گناه كارند، با كمبود ميوه‏ها، و جلوگيرى از نزول بركات، و بستن در گنج‏هاى خيرات، آزمايش می ‏كند، براى آن كه توبه كننده‏اى باز گردد، و گناهكار، دل از معصيت بكند، و پند گيرنده، پند گيرد، و باز دارنده، راه نافرمانى را بر بندگان خدا ببندد، و همانا خدا استغفار و آمرزش خواستن را وسيله دائمى فرو ريختن روزى، و موجب رحمت آفريدگان قرار داد و فرمود: «از پروردگار خود آمرزش بخواهيد، كه آمرزنده است، بركات خود را از آسمان بر شما فرو مى‏بارد، و با بخشش اموال فراوان و فرزندان، شما را يارى مى ‏دهد، و باغستان‏ها و نهرهاى پر آب در اختيار شما مى ‏گذارد». پس رحمت خدا بر آن كس كه به استقبال توبه رود، و از گناهان خود پوزش طلبد، و پيش از آن كه مرگ او فرارسد، اصلاح گردد. "

علی راست گفته است. همه ی سختی ها و مشکلات آزمایش است. آزمایش هایی از طرف خداوند. آن هم برای رشد معنوی مومنان. مومنانی که باید ساخته شوند و تربیتی نیکو یابند. وقتی این جملات را می نویسم یاد نامه ی مولا به عثمان بن حنیف می افتم. استاد شهید مطهری نامه ی چهل و پنج نهج البلاغه ی مولا را معجزه ی بشریت می داند آنجا که برای کاردارش در بصره می نویسد:

" من آفريده نشده‏ ام كه غذاهاى لذيذ و پاكيزه مرا سرگرم سازد، چونان حيوان پروارى كه تمام همّت او علف، و يا چون حيوان رها شده كه شغلش چريدن و پر كردن شكم بوده، و از آينده خود بى خبر است. آيا مرا بيهوده آفريدند؟ آيا مرا به بازى گرفته‏ اند؟ آيا ريسمان گمراهى در دست گيرم و يا در راه سرگردانى قدم بگذارم؟ گويا مى‏ شنوم كه شخصى از شما مى‏ گويد: «اگر غذاى فرزند ابى طالب همين است، پس سستى او را فرا گرفته و از نبرد با هماوردان و شجاعان باز مانده است». آگاه باشيد درختان بيابانى، چوبشان سخت‏تر، و درختان كناره جويبار پوستشان نازك‏تر است. درختان بيابانى كه با باران سيراب میشوند آتش چوبشان شعله‏ ورتر و پر دوام‏تر است. "

مولا چه مثال زیبایی زده است. نمی دانم درخت کویری و بیابانی را از نزدیک دیده اید یا نه؟ درختان کویری چوبی به مراتب سفت تر از درختان جنگلی دارند و آتش آنها بسیار ماندنی تر از آتش چوبی است که در مسیر آب رشد کرده است. نمی خواهم مشکلات جامعه و اشتباهات فرهنگی بزرگ ترهایمان را ماله بکشم. جنس حرفم امشب با شما جور دیگر است. برخی ها ابتلائات خاصی دارند که با همان ابتلائات ، محکم و آب دیده می شوند. جوان امروز کشور ما جنگ تحمیلی ندیده اما امروز تیر بار سایت ها و موشک باران ماهواره ها ستون بچه ها را زمین گیر کرده است. جوان امروز ما مبتلا به جهاد اکبر شده است. جهاد اکبری که به مراتب از جنگ و نبرد شمشیر و نیزه و ترکش جهاد اصغر سخت تر است. خیلی ها با آرایش و جلوه گری خودشان را هدف تیرهای شیطان قرار دادند و آزمون را باختند. اما عده ای تمام همتشان را در چله و تهذیب نفس یافته اند.

شوهر همه ی دنیا نیست اما اگر دختر جوان ما به تمرین ها و ریاضت های اخلاقی پناه نبرد چه کند؟ اگر خودش را با سفر راهیان نور نورانی و ، با اردوهای جهادی ، جهادگر میدان جهاد اکبر نکند چه کند؟ چرا سپر دفاعی دختر جوانمان را از دستش بگیرم؟ چرا جوانمان را از سلاح مراقبه و توسل و عبادت خلع سلاح کنم؟ چرا با زبانم تیری شیطانی به دل دختر مومنی شلیک کنم که وسوسه های شیطان را نشنیده گرفته و خود را به بهانه ی یافتن همسر برای نامحرمان آرایش نکرده است؟

شوهر همه ی دنیا نیست درست ؛ اما خدا و یاد خدا همه ی پناه ماست. ما از حکمت افعال الاهی بی خبریم. چه بسا اگر این دختران مومن زودتر از اینها و مثل همه ی دختران جامعه ازدواج کرده بودند و مثل همه ی زن ها مشغول دنیا و زیبایی های آن شده بودند ، هیچ وقت نماز جناب جعفرطیار را تجربه نمی کردند ، چه برسد بر این که چهل روز یا طبق گفته دوستان یک سال تمام هر شب به این نماز طولانی بایستند! شاید اگر این دوستان ما مزه ی شوهر و شیرینی فرزند را چشیده بودند ، هیچ وقت مزه ی عبادت های طولانی و زیبای ماه مبارک رمضان را نمی چشیدند. توصیه می کنم این دو فراز از کلمات امیرالمومنین را دوباره مطالعه کنید. هیچ جنبنده ای از چشم خداوند دور نمی ماند و کار خداوند بی حکمت نیست. اگر خشک سالی نشده بود بندگان خوب خدا یاد خدا نمی افتادند و اگر درخت بیابان کنار رودخانه رشد می کرد چنین چوب باصلابتی نداشت.

بحث ما بحث افراط و تفریط نیست چون ذکر خداوند افراط بردار نیست و کثیرش قلیل است. اما خطر آنجاست که با رسیدن به خواسته ی مادی زود گذر دنیایی ، این سلوک معنوی وآسمانی نیز برچیده شود و این عبادات در ایام گرفتاری ها ، به وسیله ای برای کسب خواسته های مادی و دنیایی تبدیل شوند ؛ و ندبه خوان مجرد اما سحر خیز صبح های جمعه ، بعد از گرفتن حاجتش و رفتن در آغوش همسر مهربان ، نه دعای ندبه ی صبحگاه که حتی توفیق نماز جمعه ی ظهر آدینه را از دست بدهد.

مقصد عبادات خداست و انجام عبادت به خاطر رسیدن به مقاصد دنیایی یا منازل اخروی و یا حتی مقامات معنوی و سلوکی ، نوعی شرک مخفی است.

از خداوند مصلحتمان را بخواهیم نه دلخواهمان را.

-----------------------------------------------------------------------------------------

خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم