بسم الله الرحمن الرحیم
سبک زندگی (3) ما باید غرب را با نخریدن تحریم
بکنیم
شعار ما
ميتوانيم سه دهه است که بر سر زبان های ایرانیان رایج شده است. در ابعاد زیادی
ایرانیان خود را باور کردند و روی پای خود ایستادند اما تحولات چند ماه گذشته نشان
داد که جامعه ما مریض است و این مریضی مربوط به سبک زندگی ماست.
حقیقت این است
که تمام ایرانیان به این باور نرسیده اند که باید مستقل باشند و اگر زندگی خوب و
سعادت مندی برای خود و کودکان خود میخواهند باید در تمام امور به خودشان اتکا
کنند.
داستان دلار و
تحریم های فلج کننده ی! غرب بر علیه ایران نشان داد که اخر این مثنوی کجاست. ما
باید خودمان را برای روزی اماده کنیم که قطره ای از نفت ما فروخته نشود و هیچ کالایی
به مملکت ما وارد نگردد. اخر داستان همین نقطه است. تحریم زمانی اثر دارد که ما
برای تهیه کالایی خاص به بیرون از مرزهای کشور نیازمند باشیم.
يك مملكت اگر بخواهد خودش به پاى خودش بايستد، مستقل بشود در همه ابعاد، چاره ندارد
جز اين تفكر كه «ما بايد از خارج چيز وارد كنيم» از كلهاش بيرون كند. مغزش توجه به
اين بكند كه ما از خارج نبايد وارد بكنيم. (صحيفه امام ج14
116 )
مدرس و گاندی دو شخصیت سیاسی ضد استکبار دوران ما هستند که انگلستان و کارخانه
های آن را تحریم کردند و پارچه پنبه ای و کتان کشور خودشان را به تن کردند. استقلال
یک راه بیشتر ندارد. ما باید غرب را تحریم کنیم! ما باید با نخریدن از غرب تحریم
های فلج کننده خودمان را اعمال کنیم. و این یعنی تولید کردن هر آنچه که به آن نیاز
داریم. کلمه نیاز در فرهنگ و اقتصاد مقاومتی به معنای غربی آن نیست. نیازمندی های
واقعی خودمان را تولید کنیم و از صرف هزینه برای نیازهای غیرواقعی صرف نظر کنیم.
زندگی مدرس و گاندی را بنگرید منظور مرا خواهید فهمید.
به عنوان نمونه میتوانم به کتاب خواندن و کتاب خریدن اشاره کنم. کتاب را باید
خواند اما همیشه نباید خرید. دوست و هم وطن عزیزی در مسکو دارم که تفاوت نمایشگاه
کتاب در تهران و مسکو را گوشزد میکرد. او که هر دو نمایشگاه را دیده بود میگفت: اهالی
مسکو بیشترین کتاب را در سطح جهان میخوانند اما کتاب را خریداری نمیکنند. در
کتابخانه کوچک گاندی فقط سه کتاب بود: قرآن مجید و انجیل وکتاب آیین برهما و گاندی
هر روز فقط همین سه کتاب را مطالعه میکرد.
من اعتقادم اين است كه انسان اگر با هر زحمت و مرارتى زندگى كند و زندگيش مال خودش
باشد، مستقل باشد در زندگى و نانِ جو خودش را بخورد، آن ارزشش صدها مقابل اين است كه
انسان در آپارتمانهاى عظيم بنشيند و دستش پيش ديگران دراز باشد و به ديگران سلام بدهد.
اين يك مطلبى است كه هر انسان شرافتمندى [تأييد مىكند،] (صحيفه امام ج14
437)
غرب خودش را به ما
باورانده است. باید باور کنیم که استقلال فقط با باور کردن خودمان و مصرف کردن
کالای بی کیفیت خودمان! به دست می آید.
شما چنانچه باورتان آمده باشد كه نمىتوانيد صنعت درست بكنيد و نمىتوانيد صنايع
بزرگ و كوچك را و چيزهايى كه احتياج به غرب بوده است خودتان آنها را درست بكنيد، تا
اين باور هست، نمىتوانيد كه انجام بدهيد. اول بايد خودتان را درست كنيد؛ اول بايد
باورتان بيايد كه ما هم انسانيم، ما هم قدرت تفكر داريم، ما هم قدرت صنعت داريم. اين
قدرت در همه افراد بشر بقوه هست. اگر اين باور براى شما پيدا شد [موفق خواهيد بود]
(صحيفه امام ج14 307)
اگر مستقل باشیم کسی در
دنیا به خودش جرات نمیدهد که ما را تهدید به تحریم بکند.