جوش کاری (199)
پیشنهاد میکنم :
سری پست های "جوش کاری" را به ترتیب مطالعه کنید
چرا که به روشن شدن مطلب کمک فراوان میکند
--------------------------------------------------------------------------
سلام علیکم.
حاج آقا راستش رو بخواید من نمی تونم همسرم رو ارضا کنم. در این حالت همسرم چه برخوردی می تونه داشته باشه؟ حدود دو ساله که ازدواج کردیم ولی همسرم هنوز باکره هستند و هیچی هم نمیگه. دوستش دارم وگرنه به خاطر ایشون جدا می شدیم.
---------------------------------------------------------------------
سلام خداوند بر شما
در میان کتب فقهی شیعه آمده است:
عيوب مرد كه اتفاقا با آنها فسخ نكاح مىشود، سه عیب است: «جنون» و «خصاء» و «عنن».
جنون: هر قسمى باشد، چه دائمى باشد يا ادوارى، سبب تسلط زن جاهله به عيب، بر فسخ نكاح است در صورت صحّت اصل نكاح به وقوع آن از ولى، يا از زوج در زمان افاقه جنون ادوارى. و اغماء و صرع معهود، از افراد جنون نيست. و فرقى بين سابق بر عقد يا مقارن نيست در خيار مذكور، و هم چنين است جنون متجدّد بعد از عقد قبل از وطى يا بعد از آن.
خصاء: كه عبارت از كشيده شدن بيضتين باشد، يا اعم از كوبيده شدن آنها، موجب تسلط زن است بر خيار فسخ با جهل او و تدليس شوهر. و دخول بدون انزال، كه از او ميسور است، موجب استحقاق مهر است، و به مدلّس رجوع مىشود. و متيقن از مورد خيار، سبق اين عيبها بر عقد است؛ و در ثبوت خيار در مقارن با عقد يا لاحق قبل از وطى، تامل است، اظهر عدم ثبوت است در موارد عدم تدليس.
عنن: كه مانع از ادخال است موجب خيار فسخ است در صورتى كه عجز مخصوص به يك زن نباشد (كه معلوم يا محتمل حصول خصوصيت مانعه در زن باشد يا از مرد نسبت به آن زن) و بعد از ادخال حاصل نشود اگر چه يك دفعه بوده است. و فرقى بين سابق بر عقد و متجدد نيست. و اظهر عدم اختصاص در نفس اين عيب در مرد است نسبت به زنها، پس تردّد در آن قابل زوال است قبل از عرض بر زنهاى ديگر. و هم چنين كسى كه قادر بر وطى در دُبُر است، صاحب اين عيب نيست بنا بر اظهر؛ و بنا بر عدم جواز، حكم عجز از وطى در قُبُل، حكم عجز از وطى است به سبب عوارض خاصه ديگر از منفّرات.
و اگر عارض شد بعد از عقد، در حالى كه بعد از عقد، زن ديگرى را وطى نموده بوده و نتوانست معقوده را وطى نمايد اگر چه يك مرتبه باشد، اظهر ثبوت خيار است براى معقوده. و اگر زن راضى شد به بقاى زوجيّت با علم به اين عيب، خيار او ساقط است، و فسخ بعد از رضاى او مؤثر نيست.
عيوب ديگر مرد
عدم قدرت: اظهر ثبوت خيار است با قطع آلت مردى، به حدى كه قدرت بر جماع نباشد اگر چه به ادخال مقدار حشفه باشد، كه در صورت قدرت، خيار ثابت نيست؛ و هم چنين در صورت حدوث به فعل خود زن، خيار نيست بنا بر اظهر. و اظهر ثبوت خيار است در صورت تجدّد اين امر بعد از عقد و قبل از وطى، اگر چه يك مرتبه باشد، چنانچه در عنن اختيار شد.
انكشاف خنثى بودن: هر كدام از زن و شوهر ظاهر شد كه خنثاى غير مشكل است، يعنى مردْ به حكم مرد، يا زن به حكم زن باشد، اختيار فسخ براى غير خنثى نيست. و اگر خنثى مشكل باشد، نكاح باطل است. و هم چنين اگر زن، واضح شد مرد بودنش يا مرد، واضح شد زن بودنش، يا آن كه خنثى باشد يا هر دو بعكس واضح شد، اظهر بطلان عقد است، و مىتوانند بعد، تجديد عقد، بعكس نمايند.
و عيب ديگر مرد، موجب خيار فسخ براى زوجه نمىشود؛ و ممكن است وجوب تمكين اگر ضررى است رفع بشود در امراض مسريه مثل برص و جذام، اگر وطى موجب سرايت بشود. و اظهر عدم فرق بين دوام و انقطاع، در حكم متقدّم است.
خيار فسخ نكاح، براى مرد يا زن، فورى است، يعنى هر وقت خيارْ محقّق شد، تاخير آن، سبب لغويت آن است؛ پس مدّعى خيار، فوراً فسخ مىنمايد، و بعد از اثبات خيار، ترتيب اثر بر فسخ سابق مىدهد. و جهل به خيار يا به فوريت آن، يا غفلت از يكى از آنها، يا منع از فسخ اگر چه به اكراه باشد، عذر است بنا بر اظهر؛ و بعد از زوال يكى از اين عذرها، فوريت معتبر است.
خواننده گرامی! لطفا سوالات و نکات مبهمی که در ذهن مبارکتان ایجاد شده است را در بخش نظرات مطرح کنید تا بحث به شکل کامل تری ادامه پیدا کند. از همکاری شما متشکرم
سلام سعي ميكنم مطالبي بگذارم كه وقتی این صفحه را بستید لبخندی از رضایت بر لب داشته باشید