سلام و خسته نباشید. اگر یک نفر مثل من احمق! توی معیارش اشتباه کنه و ایمان رو مدنظر قرار نده و حالا بعد بیدار شدن از خواب بخواد در انتخابش تجدید نظر کنه این اشتباهه؟!

اگه بگیم آب رفته ز جوب برنمی‌گرده پس ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازست چی میشه؟ من این اشتباه رو کردم و از این می‌سوزم که خواستگار با ایمان هم داشتم و همه رو به بهانه مختلف مثل زیبا نبودن یا بی‌پولی و غیره رد کردم و حالا که گرفتار یک مرد بی‌ایمان و بی‌اخلاق و شدم از کرده خودم پشیمونم. دلیلشم اینه که می بینم بی‌ایمانی او باعث میشه مابقی رذائل بهش راه پیدا کنه و کسی که ترس از خدا نداره دست به هر کاری می زنه. آیا باید سوخت و حسرت خورد یا جبران کرد در انتخاب بعدی؟

سلام خداوند بر شما

شما تنها قربانی کنار گذاشتن ایمان در هنگام انتخاب همسر نیستید. مثل شما در جامعه ما زیاد هستند. اگر تا امروز سرشان به سنگ نخورده است و با تکیه بر ایمانِ فرد مومن، برای حفظ زندگی تلاش کرده‌اند، با علنی شدنِ شکافِ سبک زندگی میان زن و شوهر که ناشی از انحرافات اخلاقی فرد بی‌ایمان است آرام آرام و یکی یکی سرشان به سنگ خواهد خورد.

جواب تمام این انتخاب‌های غلط را روان‌شناس‌هایی باید بدهند که در کتاب‌ها و همایش‌‌هایشان یا نسخه رسول اکرم در زمینه ازدواج را اساسا نشنیدند و یا نخواسته‎اند که بشنوند و یا به عمد سانسورش کرده‌اند یا آن را مسخره کردند و در همایش‌های دانشجویی به گونه‌ای داستان جویبر و ذلفا را گفتند که دانشجوی بی‌خبر باور کند که این حرف‌ها برای هزار سال قبل است و در این دنیای مدرن امروز حداقل به ما ربطی ندارد.

اسم خودشان را پژوهشگر و متخصص و روانشناس و مشاور در امر ازدواج می‌گذارند اما در کنار تمام نظریات غربی هیچ یادی از نظریه محمد بن عبدالله آخرین فرستاده خدا نمی‌کنند. گویی محمد آمده بود تا فقط نماز خواندن به بشر بیاموزد و در زمینه ازدواج و کفویت هیچ حرفی برای گفتن نداشته است. گویی محمد فقط یک دین فردی آورده بود و دیانتش مخصوص عرب‌ها و گذشته‌ها بوده و در این روزگار سعادت بشر فقط با نسخه‌های غربی علاج می‌شود.

اسم خودشان را مسلمان می‌گذارند اما چنان تیشه به ریشه دین محمد می‌زنند و دینش را به مربوط به گذشتگان یا غیر قابل اجرا در دنیای امروز و یا محدود به قبیله قریش معرفی می‌کنند که هیچ دانشجویی در آن همایش جرات نکند به ذهن خودش این فکر را بیاورد که مگر دینی که به عنوان آخرین شریعت از سمت خداوند نازل می‌شود امکان دارد که محدود به یک زمان و یک قبیله و یک اندیشه باشد؟ راستی چرا این قدر اصرار دارند که داستان جویبر و ذلفا را نبینند و در موردش حرف نزنند؟

مگر امکان دارد که در شریعت محمد مبارزه با تمام بت‌ها و ابوسفیان‌ها گنجانده شده باشد اما در مورد ازدواج و سنت‌های جاهلی و غلط آن زمان که همگی بر اساس مادیات بنا شده بودند حرفی به میان نیامده باشد؟ آیا محمد آمده بود که ما اعمال فردی را بیاموزیم اما در زمینه ازدواج و خانواده به سنت ابوسفیان و ساسانی و هخامنشی باقی بمانیم؟ کدام تمدن به مساله کفویت جوابی چون جواب محمد داده است؟ کدام سبک زندگی جز سبک زندگی محمد، انسان را همتای انسان دانسته و هیچ معیاری جز ایمان را شایسته کفویت و ملاک همتایی دو انسان قرار نداده است؟

محمد اگر در زمینه ازدواج نیز تبر به دست نمی‌گرفت و مانند ابراهیم بر پیکر سنت‌های غلط جاهلیت مدرن فرود نمی‌آورد، شعار لااله‌الاالله را عملی نکرده بود. لااله‌الاالله بدون المومن کفو المومنه ناقص است. المومن کفو المومنه تمام هیمنه سبک زندگی یزدگرد و فراعنه و ابوسفیان را در زمینه خانواده و ازدواج شکست. محمدِ سرسخت و سازش‌ناپذیرِ بدر و احد، همان محمدِ المومن کفو المومنه است. بدون این شعار محمد ناقص می‌ماند و دیگر محمد رویایی مسلمانان و مومنین نبود.

محمد با این شعار ایمان را عملی کرد و به متن خانواده کشید. محمد با المومن کفو المومنه ایمان را در خانواده رسوخ داد و با ازدواج بین مومنین و مومنات به انتظار تربیت نسلی با سبک زندگی مومنانه نشست. محمد ایمان را از حالت فردی خارج کرد و جامعه‌ای را بر اساس "خانواده‌ی مومن" پایه‌گذاری نمود. "خانواده مومن" تربیتش و رفتارش و سبک زندگی‌اش و خورد و خوراکش و ازدواجش و عبادتش، با ارکان هر سبک زندگی دیگری متفاوت است و هیچ بن بستی در ان معنا ندارد و همین افتخار محمد است.